نزدیک 25 روز از حمله وسیع اسرائیل به ایران گذشته است. حمله ای که هرچند دستاورد خیلی بزرگی به اسرائیل نداشت اما حقیقتا، سنگین بود و اگر سیستم پدافندی یا دفاع هوایی ایران ضعیف عمل می کرد قطعا به یک فاجعه بزرگ در ایران منتهی می شد.
پاسخ ایران به اسرائیل حسب اعلام صریح رهبری جمهوری اسلامی و سپس اعلام رسمی مقامات لشکری و کشوری ایران، حتمی به نظر می رسید. در این بین، سخن رهبری فصل الخطاب و اَتَم و اَکمل موضع رسمی ایران در قبال تهاجم اسرائیل است که در نماز جمعه مهم تهران گفت: در پاسخ به شرارت اسرائیل نه شتابزده عمل می کنیم و نه تعلل می کنیم.
تاحالا در پاسخ ایران، شتابزدگی ندیدیم؛ اما ظاهرا با تعلل در پاسخگویی مواجه هستیم. سئوالی پیش می آید که آیا ایران از پاسخ دادن به حمله اسرائیل منصرف شده است؟ جواب تقریبا این است: نخیر! چون هنوز هم مقامات رسمی و شخصیت های اثرگذار ایران می گویند: پاسخ ما یا عملیات بعدی ما قطعی و اجتناب ناپذیر است؛ فقط ابهامی در زمان و مکان و نحوه ی پاسخ، مطرح می کنند.
اگر پاسخ ایران قطعی است و عملیات سومِ وعده صادق، انجام می شود پس چرا تعلل می کنند؟
از دید ما دو دسته عوامل در این تعلل دخیل هستند: اول مربوط به تدابیر یا مبانی نظامی است.
ما حقیقتا شناختی از ایده های نظامی ایران نداریم، شناختی از سیاست جنگی-دفاعی ایران نداریم، شناختی از توانایی واقعی ایران نداریم، سیستم و ساختار نظامی-دفاعی ایران پر از ابهامات است، در خودش گاهی سورپرایزها دارد، به همین گونه سیستم دفاعی ایران ضمن تواناییها، منافذ و پنچری های خودش را هم دارد که معمولاً این آسیب پذیری ها را در سیستم دفاعی-اطلاعاتی، مخفی نگه می دارند. مثل همین اسرائیل که "سیستم پدافندی آرو" اش زده شد، دهها موشک بر سرش خورد اما همه را انکار کرد.
پس احتمال اول این است که ایران در صدد ترمیم خلأها و تقویت سیستم های دفاعی خود قبل از حمله به اسرائیل است و این محکم کاری ممکن است کمی زمانبر باشد. مثلا ثابت شد که سیستم پدافندی و دفاعی باور 373 خیلی مؤثر است اما تعداد پرتابه هایش محدود است. سیستم اس 300 روسی احتمالا در حد انتظار نیست؛ شاید نیاز بیشتری به سامانه های دفاعی الکترونیک است. مثلا در دفع حملات بعدی اسرائیل احتمالا نیاز به نسل جدیدی از جنگنده های روسی یا چینی باشد یا هر علت دیگر که مقامات دفاعی ایران می خواهند باحوصله و هوشمندانه، ترتیب و محکم کاری کنند.
احتمال دوم، سنجش و عملیاتی کردن راههای حمله شدیدتر و موفقتر علیه اهداف اسرائیلی با عبور از موانع حمایتی امریکا است. عامل موفقیت حمله قبلی ایران، کور کردن چشم راداری و از کارانداختن برخی سامانه های دفاعی اسرائیل از جمله "آرو" بود. حالا سیستم تاد امریکایی در کنار سیستم های دفاعی صهیونیست ها مستقر شده اند که احتمالا نخبگان ایرانی نیاز دارند راه مؤثری برای نابودی آنها طراحی و نهایی کنند. این سامانه ها قطعا اولین اهداف حملات ایران خواهند بود.
احتمال سوم ممکن است توجه ایران به استقرار مطمئن ادوات موشکی و پهپادی در عراق، لبنان، یمن و خارج از ایران جهت حمله به سرزمین های اشغالی باشد و این نیازمند زمان و ترتیبات است.
دومین دسته از عواملِ تعلل در حمله، احتمالا مربوط به دلایل و زمینه های سیاسی است. مثلا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امریکا می توانست بر عدم حمله ایران مؤثر باشد. طبعا ایران ترجیح می داد کامالا هریس در مقابل ترامپ، برنده انتخابات باشد؛ حمله تنبیهی ایران موجب شکست قطعی هریس و دموکراتها در برابر ترامپ میشد و لذا گمانه هایی مطرح شد که گویا تعلل در حمله با وجود جابجایی ها و تحرکات موشکی در تعدادی از شهرهای غرب ایران، به همین مسئله مربوط شد.
در همین زمینه، جابجایی جنگنده های B52 امریکایی در قطر و پرواز سایر جنگنده های استراتژیک امریکا بر فراز منطقه، این احتمال را مطرح کرد که حمله ایران به اسرائیل با توجه به شکست دموکراتها ممکن است دموکراتهای حامی نتانیاهو را به جنون حاصل از این شکست بکشاند و آنها در کنار اسرائیل در حمله مستقیم به ایران قرار بگیرند؛ چراکه دموکراتها علیرغم شکست در انتخابات و علیرغم منع قانونی حمله به ایران، ممکن است دست به ریسک بزرگی بزنند و انتقامجویی کنند.
عامل سیاسی مهم دیگر، مربوط به پیام دونالد ترامپ است. او وانمود می کند که اولاً طرفدار جنگ با ایران نیست و در پی گفتگو با این کشور است و ثانیاً جنگ لبنان و غزه را جمع می کند و بر اساس شنیده های نه چندان موثق به نتانیاهو پیام داده که تا قبل از مراسم جلوسش در کاخ سفید، باید جنگ را تمام کند.
در همین زمینه، ملاقات مخفیانه ایلان ماسک با دکتر ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل؛ قطعا با محوریت ختم بحران خاورمیانه و تقاضا از ایران جهت خودداری از حمله به اسرائیل انجام شده است.
اما دلایل و عوامل تعلل ایران هرچه باشد، پاسخ ایران قطعی است، سنگین است، ویرانگر است و اثرگذار است. این پاسخ و این حمله، توأم با حق و دستاویز قانونی برای ایران است. اگر ایران از این حق قانونی خود صرف نظر کند، فردا بهانه و دستاویزی برای تأدیب اسرائیل ندارد.
فقط یک گزینه می تواند ایران را از حمله به اسرائیل منصرف کند و آن هم عقب نشینی اسرائیل از لبنان و غزه و پذیرش صریح و سریع آتش بس است.
تعلل قبلی ایران در اجرای "وعده صادق 2" به دلگرمی وعده ی آتش بس بود اما فریب خورد و تاوان بسیار سنگینی هم داد. حالا اگر ایران بازهم فریب وعده های دروغینِ آتش بس را بخورد، یقینا بازنده بزرگ میدان خواهد بود.
دو ماه تا تعویض قدرت در امریکا باقیست. استقرار ترامپ با یک کابینه جنگی متشکل از جوانهای احساسی و صهیونیست مشرب و ضد ایرانی، می تواند ایران را در تنگنا قرار بدهد؛ پس با تمام مخاطرات موجوده، همین زمان میتواند زمان مناسب تری برای اجرای عملیات وعده صادق 3 علیه اسرائیل باشد.
سیدجواد حجت-
خبرگزاری جمهور