۱

دست مان خالی است!

سیدحسن موسوی
دوشنبه ۲۳ میزان ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۰۶
ما در بخش رسانه‌ که زبان و سخنگوی یک جبهه است، تقریبا لال هستیم. از رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها بگیرید تا شبکه‌های اجتماعی که در دسترس عموم قرار دارند و هرکسی می‌تواند نسبت به واقعه‌ای ابراز نظر کند، در موضوع خاصی پست بگذارد، نظر دهد، انتقاد یا پیشنهاد و تقدیر یا محکوم کند. ما چون قدرت رسانه‌‌ای نداریم، نمی‌توانیم در ذهن و افکار جهانی آنچنان که باید، از خویش دفاع کنیم و دست‌آورد‌های مان را بزرگ‌نمایی و عملکرد دشمن را همانگونه که هست یا طبق میل خودمان به دنیا مخابره کنیم؛ اعمال طرف مقابل را محکوم کنیم و او را به دادگاه وجدان میلیاردها انسان بکشانیم.
دست مان خالی است!

در دنیایی که جنگ در آن اجتناب‌ناپذیر است و دنیا به سمت یک ناآرامی بی‌سابقه با سرعت سرسام‌آوری پیش می‌رود، برتری از آن کسی است که به سلاح روز مجهز و به تکنولوژی بسیار پیچیده و دقیق نظامی و بیولوژیکی و هوش منهای شعور و عواطف و ادراک، مسلح باشد. ممکن است خواننده فکر کند من در این نوشته نقش ایمان، عقیده و اهداف مقدس مبارزه و جهاد را نادیده می‌گیرم، ولی اصلا چنین نیست.

من بر این باورم که تجهیز یک نیروی انسانی معتقد و قرار گرفتن ابزار دقیق بر پایه الگوریتم‌های تصمیم‌گیری سریع و عملکرد خودکار، در خدمت اهداف مقدس و جهاد، می‌تواند در زمین‌گیر کردن دشمن یا حداقل برابری با او در میدان جنگ و بازدارندگی موثر و مطمئن، نه تنها کمک فراوانی ‌کند، بلکه حیاتی، سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده است.

متاسفانه زنگ بیداری مسلمانان در این زمینه هنوز هم نواخته نشده تا نهیب محکمی او را از این خواب عمیق و جاماندگی جبران‌ناشدنی از سیر سریع تکنولوژی و فناوری که چهارنعل می‌دود، بیدار کند. دیگران در حد و اندازه‌ زیادی ما را به خود و اختلاف داخلی سرگرم و مشغول کرده‌اند تا اصلا فرصت اندیشیدن به پیشرفت سریع آنان و عقب‌ماندگی خویش را پیدا نکنیم، اما خود نه تنها بی‌تقصیر نیستیم، که متهم اصلی این عقب‌ماندگی و تهی‌دستی تکنولوژیکی هستیم. در محکمه عادلانه وجدان، ما در جایگاه متهم ایستاده‌ایم و دیگران فقط شریک جرم‌اند که ما را در این بی‌خیالی، معاونت کرده‌اند.
 
در این نوشته سعی می‌کنم نتایج مطالعات پراکنده‌ام را در این مورد، طی چند پاراگراف، با شواهد آشکار برشمارم:
۱- «شمار سربازان یک کشور، دیگر تعیین‌کننده برندگی و بازندگی میدان جنگ نیست.»
امروز و فردا این سیستم و سلاح است که برتری در میدان جنگ را تعیین می‌کند. کافی است چند افسر زبده و آموزش‌دیده، سیستمی را هدایت کنند تا مثل داس گندم، هزاران سرباز طرف مقابل را از زمین و هوا درو کند. شواهد این مدعا را کمابیش در جنگ‌های امروزی می‌بینیم، اما در آینده به مراتب تعداد سربازان کم‌تر به کار گرفته خواهند شد و وظایف آنان را سیستم‌هایی به عهده خواهند گرفت که نه خسته می‌شوند، نه اشتباه می‌کنند، نه سرما و گرسنگی آنان را زمین‌گیر می‌کند و نه روح و شعور انسانی دارند که از کشتار و خون‌ریزی، افسرده شوند، دل‌ شان به درد آید و روزی به مافوق خود بگویند ما دیگر تحمل این‌همه کشتاری را که انجام می‌دهیم، نداریم.

یا در این میان یکی از آن ابزارها و سیستم‌های کشتار کور بگوید من دیروز به خانه‌ای شلیک کردم که ۵ نفر در آن بودند؛ بعد از عملیات رفتم دیدم چهار عضو خانواده کشته شده‌اند و تنها کودک خوش‌سیمایی زنده مانده بود که هنوز نمی‌فهمید چه بلایی بر سر خانواده‌اش آمده است. او تلاش می‌کرد از زیر آوار بیرون بیاید و من دلم سوخت و او را به نزدیک‌ترین شفاخانه رساندم و از این که پدر، مادر، خواهر و برادرش را کشته بودم، عمیقاً عذاب وجدان گرفتم. بنابراین نمی‌توانم به سرنوشت آن کودک بی‌چاره و بی‌گناهی که من باعث شدم تنها و بی‌کس‌ شود، فکر نکنم. بنابراین مرا از ادامه کار در ارتش معذور دارید. اما این اتفاق هرگز نمی‌افتد، بلکه برعکس، به جای این کار فقط کافی است پس از هر عملیات، مجددا سرویس شود، نرم‌افزارها و سخت‌افزارهایش وارسی شوند و به گلوله‌ها یا سرجنگی‌هایی که قرار است شلیک کند، مسلح شود تا نیروی انسانی اطمینان حاصل کند که هنگامی که او در خانه با دختر خردسالش بازی می‌کند یا همراه با خانواده‌اش شام می‌خورد، سیستم به جای او در هر دقیقه یک شلیک دقیق بدون خطا انجام می‌دهد. اصلا چه نیازی نیروی انسانی است؟ چرا سیستم، خود مشکلات و خالی بودن خشابش را برطرف نکند؟!
 
۲- «سنگرهای خاکی و خندق‌های طولانی در کوه‌ها و صحراها و ارتفاعات، جایش را به سنگرهایی از جنس اطلاعات و دیتا داده‌اند.»
امروز دیگر نیازی نیست که سربازان از پس و پیش تانک حرکت کنند و در مقابل شلیک‌های مسلسل دشمن از سنگری که در صحرا کنده شده، پشت تانک‌های شان پناه بگیرند، بلکه کافی است از اتاق کنترل، مختصات دقیق دشمن را پیدا کنند، نوع پوشش، ضخامت مخفیگاه و نقطه کور پدافندی محیط را محاسبه و شلیک کنند تا با دقت به هدف بزنند.
طرف مقابل نیز اگر بتواند با منابع و جاسوسان و ردیاب هایی که در مناطق دشمن دارد، مختصات اتاق عملیات را مشخص و با دقت تمام آن را هدف قرار دهد، یک گام به جلو حرکت کرده است.
 
امروز جنگ اطلاعاتی به عنوان بازوی اصلی و‌ چشم‌ بینای جنگ میدانی عمل می‌کند و سلاح سنگین و مخرب و حتی کشتار جمعی نیز در فقدان بازوی اطلاعاتی، کارآیی چندانی ندارد؛ زیرا طرف نمی‌داند هدف، از زمانی که او آخرین اطلاعاتش را از موقعیت آن دریافته، چقدر جابه‌جا شده  و قرار است شلیکش با چه پدافندی دفع شود یا دشمن چه پاسخی تلافی‌جویانه را تدارک دیده است؟
 
امروزه جبهه‌های مقابل هم به شدت سرگرم و در تلاش کسب اطلاعات در مورد ذخایر و انبارهای سلاح، مخازن سوخت، برد سلاح‌ها و ماشین‌های جنگی یکدیگر هستند و از این مهم‌تر در پی رخنه‌ در حلقات تصمیم‌گیری نظامی و سیاسی طرف مقابل‌اند تا آنان را در حد امکان در تور اطلاعاتی خویش داشته باشند، حرکات و آمد وشُدهای آنان را تحت نظر داشته و در موقع مناسب برای جذب یا حذف شان اقدام کنند. «امروز کشورها و جبهه‌های مقابل هم، در تلاش کسب اطلاعات محرمانه طرف مقابل و حفظ اطلاعات محرمانه خویش هستند‌. در جنگ و کشاکش اطلاعاتی، طرفی قدرت‌مند و برنده است که بتواند اطلاعات دشمن را به خوبی دریافت و از اطلاعات خویش به‌شدت محافظت کند.»
 
۳- «ما در ویترین دشمن زندگی می‌کنیم.»
نه تنها مخازن سوخت و سلاح و مهمات ما در رصد دشمن هستند، بلکه ذخایر و بازار غذا، بازار لباس، بازار دارو و زندگی روزمره و حریم خصوصی ما نیز در معرض رصد همیشگی قرار دارند. گوگل می‌داند ما در ۲۴ ساعت چقدر می‌خوابیم، چه اندازه فعالیت داریم، چند ساعت سرگرم پرسه‌زدن در موبایل و شبکه‌های اجتماعی هستیم، با که‌ها ملاقات می‌کنیم، چه مسافت‌هایی را به کدام سو طی می‌کنیم، در چه مواردی حرف می‌زنیم، روی چه موضوعی دوست داریم بیشتر حرف بزنیم یا بشنویم و چه موضوعی را می‌خواهیم زود ببندیم، در چه سایت‌هایی گشت می‌زنیم، در کدام تارنما بیشتر می‌مانیم و کدام را زود ترک می‌کنیم. فیسبوک می‌داند از چه پست و مطلبی خوش مان می‌آید، به چه محتوایی واکنش مثبت، عاشقانه، دوست‌داشتنی، خنده‌دار یا خشم‌آگین نشان می‌دهیم، با خواندن چه مطلبی یا دیدن چه محتوای تصویری، چهره مان شاد یا درهم می‌شود، منطقی هستیم یا عجول و عصبانی. مثلا در انتخابات می‌بیند میزان محبوبیت چه کسی بالاتر است و پست‌هایش به‌به و چه‌چه بیشتری گرفته است. لذا چیزی را پیشنهاد می‌کند که دوستش داریم، تمام راه‌های نفوذ به ذهن مان و به‌هم‌ ریختن یا آرام‌ کردن آن را می‌داند. قبل از انتخابات می‌داند چه کسی برنده نهایی است. میزان رضایت یا عدم رضایت هرکدام از ما را در قبال هر اتفاق و پیش‌آمدی با رقم دقیق می‌داند. نه تنها می‌داند، که هرگز فراموش نمی‌کند. «ما در واقعیت بیگاران غول‌های فنآوری و شبکه‌های جاسوسی بزرگ هستیم که روزانه میلیون‌ها داده ارزشمند را به صورت رایگان در اختیار آنان قرار می‌دهیم و دانش احاطه شان را نسبت به خود و جامعه خویش بالا می‌بریم.»
 
چندی پیش انفجار پیجرها در لبنان را دیدیم که از راه دور کنترل می‌شد. می‌خواهم این واقعیت تلخ را بیان کنم که دشمن هرگاه بخواهد به ما دسترسی دارد. کار سختی نیست. می‌تواند توسط گوشی هوشمند شما هم تمام حریم خصوصی و زندگی شخصی و علایق و سلایق تان را تحت نظر داشته باشد و هم توسط آن شما را بکشد. اصلا بعید نیست و این وضع آمدنی‌ است. کافی است بدافزاری را از طریق واتساپ به گوشی هوشمند شما نصب کند. این بدافزار با خود مواد منفجره ندارد، ولی می‌تواند با درگیر کردن سیستم گوشی یا ارسال هزاران پیام به طور همزمان، گوشی شما را به اندازه‌ای داغ کند که باتری آن بر اثر حرارت زیاد، منفجر شود. به همین سادگی!
 
از سویی هم سیل تکنولوژی غیرقابل مهار، و نجات از آن ناممکن است. نمی‌توانیم از گوشی هوشمند یا کامپیوتر و ابزار ارتباطی و جنگی و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌هایی که صاحب هیچ‎‌کدام نیستیم، استفاده نکنیم. بدشانسی اینجا است که حتی با خرید تکنولوژی و سلاح‌های تهاجمی یا دفاعی پیش‌رفته نیز نمی‌توانیم این کم‌بود را کاملا جبران کنیم. ممکن است کشورهای اسلامی که پول و نفت زیادی دارند، پیشرفته‌ترین سامانه‌های راداری، موشکی و دفاعی یا جنگنده‌های گران‌قیمت معروف را خریداری کنند، اما در اصل، خریداران صاحبان آن‌ها نیستند و تا حد زیادی بی‌خبرند که چه چیزی را خریداری کرده‌اند. بعید نیست که این سلاح‌های هنگفت و انبارشده ی انبوه در مخازن کشورهای اسلامی که هم‌اکنون نیز خاک می‌خورند و به دفاع از مظلوم‌ترین مسلمانان دنیا شلیک نمی‌شوند، روزی به دستور صاحب اصلی و سازنده، در صف سلاح دشمن قرار بگیرند و دمار از روزگار خریدار در بیاورند یا حداقل درجا منفجر یا از سوی شرکت سازنده غیرفعال شوند. ما جز اینکه در جهت تولید سلاح و هوش مصنوعی و تکنولوژی نظامی بومی، با تلاش بی‌وقفه خود را به جایی برسانیم، دست مان خالی است ولو آن که از تمام ذخایر سلاح‌های پیش‌رفته غربی مراقبت و نگهداری کنیم.
 
۴- «حق با رسانه است.»
امروز جنگ رسانه‌ای و روانی در کنار جنگ میدانی تعیین‌کننده موازنه در میدان نبرد است. طرفی که رسانه در اختیار دارد می‌تواند خود را حق مطلق قلمداد کرده و با مظلوم‌نمایی، دل‌های بسیاری را که از واقعیت و حقیقت به دورند، برای خویش به درد بیاورد، طرف مقابل را ظالم، متجاوز و ناحق جلوه دهد و در حد زیادی در اذهان و افکار همگانی، از او نفرت و انزجار ایجاد کند. دست‌آورد‌های اندک خویش را چندبرابر و ناکامی و شکست خویش و ضربات طرف مقابل را ناچیز و بی‌‌اثر بنمایاند. کافی است به نشرات بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، العربیه و ایران و افغانستان اینترنشنال توجه کنید تا دریابید که چگونه از اسراییل یک کشور مظلوم و حق‌به‌جانب ساخته و کشتار ۷۰۰۰۰ انسان را صرفا به بهانه ۲۰۰ گروگان اسراییلی، بایکوت می‌کنند و آن را نه تنها موجه و معقول می‌خوانند، بلکه به مخاطب خود چنان القا می‌کنند که گویا اسراییل مجبور است در مقابل یمن و عراق و سوریه و لبنان و ایران، از خودش دفاع کند.
 
در حالی که حمله بر شفاخانه و مکتب و خیمه آوارگان و مناطق مسکونی، دفاع نیست، نسل‌کشی و جنایت جنگی است. اما رسانه این را به گونه‌ای که می‌خواهد به ذهن مخاطب منتقل می‌کند. کافی است در فیسبوک و اینستاگرام نام یکی از رهبران مقاومت را بنویسید و یا عکسی از آنان بگذارید یا سخنی علیه اسراییل و اوکراین بنویسید، تا پست تان حذف شود و هشداری دریافت کنید مبنی بر این که محتوای تان خلاف قوانین انجمن ما است و در صورت تکرار آن، حساب تان به کلی مسدود خواهد شد. این همان جنگ رسانه‌ای است که حتی اجازه نمی‌دهد شما علیه اسراییل و نسل‌کشی غزه و لبنان و ترورهای پیاپی آن اعتراض کنید.
 
ما در بخش رسانه‌ که زبان و سخنگوی یک جبهه است، تقریبا لال هستیم. منظورم از رسانه در اینجا فقط رادیو و تلویزیون نیست. از رادیو و تلویزیون و روزنامه‌ها بگیرید تا شبکه‌های اجتماعی که در دسترس عموم قرار دارند و هرکسی می‌تواند نسبت به واقعه‌ای ابراز نظر کند، در موضوع خاصی پست بگذارد، نظر دهد، انتقاد یا پیشنهاد و تقدیر یا محکوم کند. ما چون قدرت رسانه‌‌ای نداریم، نمی‌توانیم در ذهن و افکار جهانی آنچنان که باید، از خویش دفاع کنیم و دست‌آورد‌های مان را بزرگ‌نمایی و عملکرد دشمن را همانگونه که هست یا طبق میل خودمان به دنیا مخابره کنیم؛ اعمال طرف مقابل را محکوم کنیم و او را به دادگاه وجدان میلیاردها انسان بکشانیم.
 
نباید از یاد ببریم که فقط رسانه می‌تواند صدای هزاران انسان مظلوم فلسطینی و لبنانی را به گوش دیگران برساند، دشمن را تحت فشار افکار جهانی قرار دهد و در حد زیادی دستش را ببندد. در دنیای شلوغ و پر سروصدای امروز هرکه بیشتر سروصدا کند، حرفش بیشتر شنیده می‌شود.

سید حسن موسوی- خبرگزاری جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین