کارنامه‌ی سه‌سال حکومتداری طالبان در افغانستان

21 اسد 1403 ساعت 11:54

به نظر می رسد طالبان از همان ابتدای حرکت شان تاکنون درک درستی از حکومتداری مدرن نداشته و ندارند. امارت اسلامی مورد ادعای طالبان فاقد قانون اساسی و سایر قوانینی است که لازمه ی یک حکومت می باشد.


به بهانه سومین سالگرد پروژه سقوط افغانستان به دست طالبان؛ نوع حکومتداری طالبان را مختصرا بررسی می کنم.  
قبل از اینکه به حکومتداری طالبان بپردازیم لازم است تعریف مختصری از حکومت، امارت و وظایف حکومت داشته باشیم.
 «حکومت، ساختاری است که یک کشور یا جامعه توسطِ آن اداره می‌شود». حکومت غالباً برای کل ساختار سیاسی یک کشور به کار می‌رود اما ممکن است گاهی برای اشاره به قوهٔ مجریه نیز استفاده شود. در حالت نخست، حکومت شامل قوهٔ مقننه و قضائیه هم می‌گردد.
 واژه ی حکومت به سرزمین اشاره ندارد و هیچ دولتی بدون حکومت و حکومت بدون دولت وجود ندارد. حکومت عنصر بنیادی دولت و وسیله ای است در خدمت اهداف اعضای دولت.
 
 
وظایف اصلی حکومت
 
هر حکومت لااقل هفت وظیفه اصلی دارد که عبارتند از:
۱- حفظ نظم و امنیت درونی جامعه.
۲- تصدی آن دسته از امور و شئون اجتماعی که متصدی خاصی ندارد.
۳- برآوردن نیازهای علمی ‌و معنوی مردم اعم از زن و مرد یا به تعبیر دیگر، تعلیم و تربیت آنان.
۴- متناسب و متعادل ساختن همه فعالیت های اقتصادی و مادی افراد جامعه.
۵- دفاع شایسته از جامعه در برابر دشمنان بیرونی آن.
۶- رفع اختلافات و منازعات افراد یا گروه ها و احقاق حقوق هر یک.
۷- وضع احکام و مقررات جزئی اجتماعی».
 
در کنار هفت وظایف فوق، وضع قوانین و مقررات برای اداره جامعه – تامین رفاه و آسایش مردم و پیشرفت کشور از قبیل آموزش، بهداشت، ایجاد اشتغال، ساخت جاده، پل و رسیدگی به شکایات و حل اختلافات مردم، حفظ امنیت و جلوگیری از کار افرادی که قانون و مقررات را رعایت نمی کنند.
 
امارت اسلامی طالبان
طالبان جنبش و سازمان نظامی متشکل از طلبه‌های افغانستانی پشتون‌تبار و با عقاید دیوبندی، تربیت یافته مدارس دینی مذهبی پاکستانی (دارالعلوم حقانیه) و سایر مدارس مذهبی و تحت رهبری مولوی فضل الرحمن و با تعصبات قبیله‌ای هستند. سال ۱۳۷۳‌ش (۱۹۹۴م) در فرایند جنگ‌های داخلی افغانستان، در منطقه‌ قندهار ظهور کردند و در مدت کوتاهی، به نیروی چند هزار نفری تبدیل شدند که با استفاده از اوضاع آشفته ی داخلی و کمک کشورهای خارجی از جمله پاکستان توانستند درمدت دوسال، حکومتی را باعنوان «امارت اسلامی افغانستان» به رهبری «ملا محمدعمر» تشکیل دهند.
طالبان در دور اول حکومت شان دختران را از درس خواندن و زنان را از کارهای اجتماعی دولتی محروم کردند و به قتل عام شیعیان هزاره در مزار شریف و یکاولنگ پرداخته و با اهل سنت تاجیک و ازبک رویکرد خصمانه‌ای داشتند و دارند.
 
وحیده مژده در کتاب "افغانستان و ۵ سال سلطۀ طالبان" نوشته است که گروه طالبان ابتدا توسط یک شورا رهبری می‌شد که در رأس آن ملا محمدعمر قرار داشت... این شورا پس از تصرف کابل و انتصاب اعضای آن در بست‌های دولتی از بین رفت و این موضوع به ملا محمدعمر، بنیانگذار طالبان٬ قدرت بی‌حد و حصر داد و فرماندهان این گروه به جز ملا محمدعمر به هیچ کسی و یا وزیری پاسخگو نبودند.
 
در دور دوم حاکمیت طالبان، قدرت میان دو دسته و یا هم بیشتر از افراد پر نفوذ طالبان تقسیم شده است. ملاهبت الله رهبر فعلی طالبان هرچند سعی دارد به تحکیم هرچه بیشتر قدرت خویش بپردازد اما هنوز در این امر موفق نبوده است.
 
 طالبان و حکومتداری
به نظر می رسد طالبان از همان ابتدای حرکت شان تاکنون درک درستی از حکومتداری مدرن نداشته و ندارند. امارت اسلامی مورد ادعای طالبان فاقد قانون اساسی و سایر قوانینی است که لازمه ی یک حکومت می باشد.
 آنچه در حاکمیت طالبان وجود ندارد نظم و امنیت اقتصادی، شغلی، روانی، سیاسی، فرهنگی است.
 حکومت طالبان هیچ یک از مشخصه های یک حکومت مدرن را ندارد. نه نظم و امنیت درونی جامعه وجود دارد؛ نه رفاه عمومی و نه هم نیازهای علمی‌ و معنوی مردم یعنی تعلیم و تربیت آنان فراهم می شود.
 
در حکومت، طالبان، وضع قوانین و مقررات برای اداره جامعه، تامین رفاه و آسایش مردم و پیشرفت کشور از قبیل آموزش، بهداشت، ایجاد اشتغال، رسیدگی به شکایات و حل اختلافات مردم، حفظ امنیت و جلوگیری از کار افرادی که قانون و مقررات را رعایت نمی کنند وجود ندارد و مسئولان نیز به مردم پاسخگو نیستند.
 
در حکومت طالبان به تعداد فرماندهانِ آنها حاکمیت های کوچک محلی وجود دارد که خودسرانه عمل می کنند و هرکاری که دل شان بخواهد را انجام می دهند. در حکومت طالبان نه قوای سه گانه وجود دارد و نه هم ساختارهای مدرن حکومتداری.
 قتل، محکمه های صحرایی، دستگیری های خودسرانه، دزدی، زورگیری، شکنجه گری، غصب خانه و ملکیت های مردم و باجگیری از کارکردهای اصلی حاکمیت طالبان به شمار می رود.
 
بی عدالتی، قوم پرستی، زورگویی، لت و کوب زنان و مردان در ملأ عام و انحصار قدرت از دیگر ویژگی های گروه طالبان می باشد.
سیستم اقتصادی افغانستان پس از تسلط طالبان، از کمک‌های بین‌المللی محروم شد. کمک های بشردوستانه ابتدا بین طالبان توزیع می شود و باقیمانده آن نیز گرهی از گرسنگی مردم باز نمی کند. میلیون‌ها افغانستانی، امکان تامین غذای روزانه خود را ندارند و تقریبا کل جمعیت افغانستان در فقر و گرسنگی به سر می‌برند و سیل جدید مهاجرت های دسته جمعی موجب پریشانی کشورهای همسایه شده است.
 
طالبان با دیدگاهی بسته و با بازگشت به نگرش‌های به شدت مذهبی و زیر فشار قرار دادن مردم موجب نارضایتی قشر زیادی از مردم افغانستان شده اند. آن‌ها نام حکومت افغانستان را از جمهوری اسلامی به امارت اسلامی افغانستان تبدیل نموده و رهبر گروه خود را به عنوان امیرالمؤمنین معرفی کرده اند.
 
هرچند مقامات طالبان در ابتدای ورودشان به کابل از رویکردی متعادل‌تر نسبت به دوره اول حکومت‌شان سخن می‌گفتند اما تجربه سه سال گذشته نشان داده است که طالبان طی دو دهه دوری از قدرت، متحول نشده‌اند.
 
مخالفت با دستاوردهای زنان افغانستان و نادیده گرفتن حقوق آن ها، ایجاد محدودیت برای رسانه‌ها و ایجاد فضای خفقان، گوشه و نتیجه ای از سه سال حضور مجدد طالبان در افغانستان بوده است.
حاکمیت امارت اسلامی، برآمده از درون انتخابات نیست و از مشروعیت داخلی و خارجی سخت در رنج است.
 
نتیجه گیری
-طالبان فاقد قانون اساسی و دولت اند و هیچ حکومتی بدون دولت وجود ندارد.
-حکومت به گفته ی ارسطو تحقق زندگی خوب است و جان لاک حکومت را خیر عمومی خوانده است حال آنکه حکومت طالبان برای مردم افغانستان شر عمومی است.
-آدام اسمیت حکومت را حفظ دولت از تجاوز خارجی و حمایت از افراد جامعه در برابر بی عدالتی می داند. حکومت طالبان نه توان دفاع از تجاوز خارجی را دارد و نه هم برای تحقق عدالت تلاش کرده بلکه خود موجب بی عدالتی در جامعه شده و می شود.
-حاکمیت طالبان با هیچ معیار پذیرفته شده ی سیاسی و حقوقی برابر نیست و به میثاق ها و اعلامیه های سازمان ملل متحد پایبندی ندارند.
بنابر دلایل فوق ما چیزی بنام حکومت در افغانستان نداریم بلکه یک مشت رهزنان زیر نام امارت اسلامی جمع شده و تحت حاکمیت شان آدم می کشند، فقر کاشته و می کارند، وحشت خلق کرده و در یک کلام افغانستان را به سمت تباهی و نابودی کشانده اند.
 
آنها حکومت ندارند. حکومت دارای تعریف خاص خود است، حکومت ویژگی ها و مؤلفه های خاص خود را دارد که طالبان فاقد آن هستند. آنها بدون رعایت معیارهای حکومت ملی، حاکمیت دارند؛ حاکمیتی نامشروع، غیرملی، ضد مردمی، دیکتاتوری و بحران ساز.
 
شمس الدین حامد- خبرگزاری جمهور
 


کد مطلب: 174904

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/174904/

جمهور
  https://www.jomhornews.com