بخشی از فضای مجازی در دست طالبانی است که در امریکا و اروپا زندگی می کنند، مصروف عیاشی اما کاملاً در خدمت طالبان هستند.
این گروههای انسانی، شدیدا افراد فحاش و متعصب و خطرناک هستند. با آنکه قرابت فکری و دینی با طالبان ندارند اما به دلیل قرابت قومی-نژادی و زبانی تبدیل به عناصر خطرناک طالبانی شده اند. این گروه با آنکه بعضا شرابخوار و اهل بار هستند اما حامی سرسخت طالبان نیز می باشند.
بخشی از این نئوطالبان، از سابق مقیم غرب بوده اند و بخش زیادی نیز بعد از سقوط افغانستان، در پروسه انتقال قانونی و غیرقانونی رهسپار غرب شده و باخود اندیشه های طالبانی را نیز بردند و گسترش دادند. آنها در شهرهای مختلف اروپایی و امریکا و کانادا و ... پراکنده هستند و بعضا شبکه ای از طالبان ریش کل و عیاش را تشکیل داده اند.
آنچه نگارنده در برخورد با حامیان اروپانشین و امریکانشین طالبان متوجه شده ام آنها به شدت دارای تفکرات تروریستی هستند. آنها از طالبان خطرناک ترند و اندیشه های افراطی تر از طالبان دارند.
هرچند آنها در کشورهای آزاد و دموکراتیک زندگی می کنند اما این آزادی و برابری و حقوق شهروندی را در افغانستان تحت حاکمیت طالبان، مجاز نمی دانند و تعریف شان از حقوق انسان و آزادی و دموکراسی در افغانستان؛ دقیقا همان چیزی است که طالبان می کنند.
بنابراین، این دسته از طالبان، با استفاده از فضای آزاد و آزادی بیان و عمل در اروپا و امریکا بیرقدار طالبان، لابیست طالبان، مدافع طالبان و سربازان طالبان شده اند.
میدان عمل طالبان محدود در افغانستان است. نهایتا از طریق نمایندگان و تطهیرگران شان تا تهران و پیشاور و پکینگ و مسکو می رسند اما طالبان رقاصه و شرابخوار، فضای بازتر و محیط وسیع تری برای فعالیت و گسترش اندیشه های طالبانی دارند. از ویژگیهای ظاهری آنها اینکه غالبا اعتقادی به ریشگذاشتن ندارند، زیاد اهل عبادت نیستند، به مناسک دینی اهمیتی نمیدهند، بعضاً در بازارها چشمچرانی میکنند، از بارها و درنکینگ بدشان نمیآید، اهل پارتیهای روزانه و شبانه هستند و رقص و آواز را دوست دارند و در یک کلام اهل عیش و عشرت هستند. اینها و خیلی مسائل دیگر خلاف اصول طالبانی است اما؛
ویژگی های عمده طالبان عیاش، عبارتند از:
1- آنها قدرت را در افغانستان حق ذاتی پشتون ها می دانند و طالبان را نماینده قوم پشتون می شمارند.
2- آنها معتقدند اقوام غیرپشتون حق چشم دوختن به قدرت و حکومت را ندارند و باید کاملا مطیع قدرت طالبان باشند.
3- از دید آنها رهبران اقوام غیرپشتون همانند شهید استاد ربانی، شهید مزاری، شهید مسعود و... افرادی بغاوتگر بودند و پیروان آنها گروهی طمعکار هستند.
4- هر طایفه و گروهی که حق انحصاری حاکمیت طالبان را برسمیت نشناسند، کولابی، بغاوتگر، نسل دمبوره و مهاجر محسوب می شوند و باید افغانستان را ترک نموده و یا جزیه بپردازند.
5- طالبان یک گروه مشروع، نماینده مردم، صاحب حق و ولی امر محسوب می شوند و اطاعت از این گروه بر همه اقوام غیرطالب، فرض است.
6- آنها معتقدند که خودشان نمایندگان واقعی افغانستان در اروپا و غرب می باشند و سزاوار احترام هستند. دیدگاه آنها عین حقیقت و واقعیت است و باید به آنها تمکین شود.
7- از دید طالبان سوسیال خور، دیگران اهل باطل و نظرات شان غیر قابل پذیرش و مطالبات شان غیرقابل شنیدن است.
8- زنان، فعالان سیاسی و مدنی، دانشگاهیان و علما و ... حق اعتراض به حاکمیت طالبانی را ندارند.
9- طالبان باید ضمن انعطاف پذیری حداقلی، باید رضایت همه اتباع قوم پشتون را جلب کرده و اجازه ایجاد درز در اقتدار قبیله ای را ندهند.
10 از نظر طالبان غرب نشین، جبهه مقاومت ملی، جبهه آزادی و سایر گروههای آزادیبخش، گروههای بغاوتگر هستند و رهبران سیاسی غیرطالب همگی وابسته و مزدور بیگانه ها می باشند و طالبان حق دارند، آنها را به شدت سرکوب کرده و حق دارند معترضین را گرفتار و شکنجه کنند.
آنچه در بالا ذکر شد، مستندی است از ماهها استماع سخنان و بیانات آوارگان قوم طالب در اروپا و امریکا و غرب که در رسانه ها و فضای مجازی مکررا به صراحت بیان شده است. لذا سخنی بر اساس گمان و یا از روی فهم شخصی نیست.
وجود این افراد برای مردم ما سم است که باعث تقویت طالبان، تضعیف نیروهای ضدطالبان، و موجب ایجاد گسست ها در صفوف چهره های مبارز ضدطالبانی می شود و به آسانی از طریق ایجاد کانال های جعلی به جنگ و اختلاف درونی میان حوزه ضدطالبانی دامن می زنند و عمق می دهند.
بسیار دیده شده که عده ای حتی از نخبگان و تحصیلکردگان حوزه مقاومت ضدطالبانی اسیر این نفاق افکنی ها شده و در مسیر جریان سازی طالبان سوسیال خور بر علیه اقوام و محل های هم سرنوشت خود زبان به انتقاد و حتی دشنام می گشایند.
آیا قومگرایان و تطهیرگران حق حمایت از طالبان را دارند؟
عده ای استناد می کنند ما حق بهره مندی از آزادی و آزادی بیان را داریم. لذا از حق مشروع خود برای دفاع از حکومت امارت استفاده می کنیم.
باید از آنها پرسید که آیا طالبان یک گروه مشروع هستند؟ و آیا اندیشه ها و عملکردهای طالبان مشروع است؟
اگر طالبان و اندیشه و رفتارشان مشروعند که هیچ؛ اما اگر از دید شرع و قانون و مردم و جهانیان، یک گروه نامشروع با عملکرد نامشروع هستند؛ عضویت رسمی یا غیر رسمی در این گروه؛ یا حمایت از این گروهِ نامشروع طبعاً کاری نامشروع بوده و آنها را در کنار یک گروه تروریستی و عملکردشان را حمایت از تروریسم و حمایت از تروریسم دولتی نشان می دهد. لذا اگر این دسته افراد را عضو یک گروه تروریستی ندانیم حداقل می توان آنها را حامی تروریسم نامید؛ کسانی که خطرناک تر از طالبان عمل می کنند و به مردم افغانستان و به آینده افغانستان لطمه جدی می زنند.
در همسویی با عناصر فاسد و قوم پرست که حامی طالبان هستند؛ متأسفانه عده ای از تطهیرگان شیعه مذهب نیز بر طبل مشروعیت و مقبولیت و معصومیت گروه طالبان می کوبند. اینکه چه سنخیتی میان گروه عیاش غرب نشین و تطهیرگران و شیوخ بیعتگر ما وجود دارد؛ در مقالی مجزا بدان خواهیم پرداخت.
محمد جورکشانی-
خبرگزاری جمهور