نمایش قدرت موشکی ایران علاوه بر این که دست و پای اسرائیل را لرزاند و فکر و مغز عرب ها را مشغول کرد؛ جان و جگر طالبان را نیز لرزانده است. طالبان را به فکر فرو برده است. طالبان حالا یقینا درک بهتری از دیپلماسی و مسئولیت پذیری پیدا کرده اند.
سدهای آبی را باران باز کرد یا موشک؟
موشک های ایران سد کجکی را باز کرد؟
سیدجواد حجت
3 ثور 1403 ساعت 20:37
نمایش قدرت موشکی ایران علاوه بر این که دست و پای اسرائیل را لرزاند و فکر و مغز عرب ها را مشغول کرد؛ جان و جگر طالبان را نیز لرزانده است. طالبان را به فکر فرو برده است. طالبان حالا یقینا درک بهتری از دیپلماسی و مسئولیت پذیری پیدا کرده اند.
سدهای آبی را بارندگی باز کرد یا موشک؟
رسانه های ایران گزارش داده اند که براثر بارش های اخیر، طالبان بخشی از حق آبه ایران را رها کرده و آب از منطقه جریکه وارد سیستان شده است.
این رهاسازی حق آبه در حالی صورت گرفته که سیستان و بلوچستان در روزهای اخیر شاهد بارش شدید باران و جاری شدن سیلاب سهمگین توأم با خسارات و تلفات بود و در این حالت نیاز جدی به سیلابِ رهاشده نداشت.
با توجه به لجاجت طالبان در پرداخت حق آبه ایران، ابهاماتی در این جریان وجود دارد. در طول نزدیک به سه سال گذشته نیز باران باریده و بعضا سدها سر ریز می شد؛ اما آب به سمت گودزره هدایت می شد؛ چه اتفاقی افتاده که طالبان این بار مسیر آب را منحرف نکرده اند؟
این از دو حال خارج نیست: یا خواسته اند بار خود را در حالت بی نیازی، از دوش خود بردارند و یا بخاطر اتفاقات اخیر، مجبور به مسئولیت پذیری شده اند.
من معتقدم هردو حالت درست است؛ اما حالت دوم، درست تر است.
حملات موشکی ایران به اسرائیل هنوز تر و تازه است. تا مدت ها تر و تازه خواهد ماند. اثرگذار بوده و تغییرات شگرفی ایجاد کرده است.
این حمله ضمن اینکه خواب را از چشمان صهیونیست ها ربود، ضمن آنکه نتانیاهو و گالانت و بایدن و آستین را بر جای شان میخکوب کرد؛ موجب شادمانی تمام مظلومان غزه، شادمانی ملت ها و شکست هیمنه ی اسرائیل و امریکا شد.
این حمله موجب خفّت و وحشت حکام عربی شد، موجب شد حاکمان عرب که برای عادی سازی رابطه با اسرائیل تلاش می کردند بیشتر به فکر بروند.
این حمله باعث شد، جامعه جهانی به قدرت ایران پی ببرد، موجب شد که اسرائیل بعد از این با احتیاط قدم بر دارد و موجب شد که کشورهای منطقه، کشورهای عربی، کشورهای خاورمیانه نسبت به ایران، دیدی فراتر از تصوری که داشتند، پیدا کنند. و شاید در آینده سعی کنند با احتیاط بیشتری نسبت به ایران سخن بگویند و ادعا کنند. باعث شد تعریف تازه ای از ایران به دست بیاید.
در افغانستان نیز علاوه بر مردم که از تأدیب اسرائیل خوشحال شده اند، طالبان را خوف برداشته است. طالبان تازه هوش به سرشان آمده و فهمیده اند که ایرانی ها تماماً سربازان مرزی نیستند که بگیرند و بزنند.
طالبان فهمیده اند که ایرانی ها تماماً دیپلمات های خواهشگر نیستند که در مقابل طالبان قربونت بروم و فدایت بشوم بگویند.
حالا طالبان فهمیده اند که ایران، یک روی دیگر هم دارد: آن روی ایران، خطرناک است. با کسی شوخی ندارد و پیش کسی التماس نمی کند و لغت های ناحق بلغور نمی کند. طالبان فهمیده اند که ایران ممکن است بی حوصله شود، حوصله که نماند بد رقم می زند.
طالبان اگر زبان اقتدار ایران را زودتر می فهمیدند، دیپلماسی آب اینقدر پیچیده نمی شد. دیپلمات های خاص الخاص ایران تا این حد به زحمت نمی افتادند و توجیهات نمی کردند.
واقعیت این است که آب بود اما در دست چندتا آدم بیاب بود. اشک کباب باعث عصیان آتش بود. دیپلماسی تضرع همه جا و همه وقت، نتیجه نمی دهد. من معتقدم این باران موشک های قدرتمند و دقیق ایران بود که موجب شد، هوش بر سر طالبان بیاید و بعد تبریک بگویند و حمایت کنند و بعد آب را رها کنند که برود به سمت سیستان.
طالبان سال گذشته فقط اندکی از حقابه را رها کردند و نزدیک هشتصد میلیون مترمکعب قرضدار ماندهاند.
آب بند کجکی را در واقع امر، باران و طالبان باز نکردند، موشک های ایرانی باز کرد. ورنه قبلا هم باران باریده بود و خوب هم باریده بود و سد هم پر شده بود؛ اما این آب راهش را به سمت گود زره کج می کرد؛ این بار که سد پر شد، آب هم توانست راه راست را پیدا کند. آب زور سر به راه میرود. این منطق لازم بود. از دیپلماسی مبتنی بر باجدهی و گردنکجی چیزی عاید نشده و هرگز نخواهد شد.
دیپلماسی موشکی گاهی ظرافت های خود را هم دارد؛ به ما یاد می دهد که روباهِ صحرا و شیرِ خانه نباشیم. موشک ایرانی به ما یک درس داد که به مظلوم زورگویی نکنید و فریاد خود را بر سر ظالم بکشید. یاد داد که هرچه تطهیر کنیم و هرچه تبلیغ کنیم و هیئت ها و رسانه ها و نماینده ها ببریم و طالبان را مطهریخوان و مطهر بگردانیم؛ آب مان نمی دهند و حساب مان نمی کنند.
نمایش قدرت موشکی ایران علاوه بر این که دست و پای اسرائیل را لرزاند و فکر و مغز عرب ها را مشغول کرد؛ جان و جگر طالبان را نیز لرزانده است. طالبان را به فکر فرو برده است. طالبان حالا یقینا درک بهتری از دیپلماسی و مسئولیت پذیری پیدا کرده اند. طبعا طالبان در انتخاب دوست و دشمن خود، بیشتر تأمل خواهد کرد و اگر هم معامله شان را با غرب ادامه بدهند، با امتیاز کم، قناعت نمی کنند.
با عملیات میدانیِ ایران، معلوم شد که قدرت دیپلماسی ایران همپای قدرت موشکی آن رشد نکرده است این فاصله، بسیار است. ماهها قبل صحبت های محمدجواد ظریف راجع به میدان برایم بسیار جالب بود؛ آیا این وقت ها بازهم آقای ظریف از میدان شِکوه خواهد کرد؟
من معتقدم منافع هر ملتی در سایه قاطعیت توأم با حوصله و درایت تأمین می شود. ایران اگر بتواند دستاوردی در حوزه افغانستان و منطقه کسب کند؛ در سایه همین اقتدار است و نه دیپلماسی تطهیر و فدایت شوم!
اگر جریان آبی که رها شده همچنان استمرار داشته باشد؛ میتواند حاصل دیپلماسی قوی منتج از قدرتنمایی ایران باشد. به موازات آن هرگونه ضعف در تعامل کلامی با طالبان و استمرار سیاست نوازشگری، میتواند این گروه را به تنظیمات کارخانه برگرداند.
سیدجواد حجت- خبرگزاری جمهور
کد مطلب: 171355
آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/171355/