به همان میزان که حمایت از غنی و اتمر اشتباه بود؛ حمایت صلاح الدین خان از عبدالله نیز اشتباه بود. عبدالله چهره آزموده شده و بی کفایت بود. بیشتر شبیه یک چهره نفوذی برای گرم کردن تنور تحولات سیاسی و خنثی کردن قدرت مردم حوزه مقاومت، معلوم می شد. داکتر عبدالله نه بعنوان یک لیدر بلکه بعنوان لیدربریک یا لِنت ترمز، عمل می کرد که بِریک مردم حوزه مقاومت و مردم حوزه فارسی زبان را بکَشد.
اخیرا پس از تلاشهایی که صورت گرفته شورای عالی تصمیمگیری جمعیت اسلامی افغانستان اعلام وجود کرد. هدف از ایجاد این نهاد، ایجاد تفاهم میان اعضا و بزرگان جمعیت اسلامی با هدف احیای فعالیت های سیاسی این حزب انجام شده است.
نمایندگان استادعطامحمد نور، امیر محمداسماعیل خان، صلاح الدین ربانی، محمدیونس قانونی و احمد مسعود با حضور چهره هایی مانند حاجی الماس، امان الله گذر، حاجی حضرتعلی و ... نشست ها و مشورت هایی داشته اند.
بسم الله محمدی و حاجی حضرتعلی از طرف احمد مسعود؛ محمداسحاق رهگذر، رئیس عبدالخالق از طرف استادعطامحمدنور؛ محمدحسین حسینی و (...) از طرف اسماعیل خان، عبدالکریم خدام و حاجی نذیر از طرف صلاح الدین ربانی، حسام الدین طالقانی از طرف محمدیونس قانونی و همچنین با حضور برخی شخصیت های دیگر تفاهم حاصل شد.
این کمیسیون دخالتی در تعیین ساختار رهبری جمعیت اسلامی ندارد. به گفته ی سخنگوی این جریان، جمعیت اسلامی در حال احیای قدرت سیاسی خود در جامعه سیاسی افغانستان است.
اگر بین بزرگان جمعیت اسلامی اتحاد و اتفاق نظر به وجود بیاید، این حزب می تواند باتوجه با سوابق خود و با توجه به فراگیر بودن و نیروی زیادی که دارد، بعنوان محور فعالیت های سیاسی میان سایر افراد و احزاب سیاسی، علیه حاکمیت مستبد طالبانی تبدیل شود.
جمعیت اسلامی نسبت به هر حزب سیاسی دیگر، دارای ظرفیت و پتانسیل بالای مردمی در افغانستان است. این حزب پس از وحدت درونی، می تواند در گام بعدی، سایر احزاب جهادی-سیاسی را نیز متحد ساخته و ائتلاف فراگیر سیاسی را علیه طالبان شکل بدهد. برای این مهم فعلا فقط یک مانع مانده است: ملاحظات صلاح الدین ربانی!
صلاح الدین ربانی را از نزدیک می شناسم. انسان قاطع، ناترس، مخالف فاشیزم قبیلوی، اما اندکی بی حوصله و گاهی لجوج است.
من در آخرین ملاقات مان یکسال قبل از سقوط؛ به تفصیل در منزل ایشان صحبت کردیم. آن زمان اختلافات زیادی میان ایشان و استادعطامحمد نور ایجاد شده بود. در ایجاد این اختلاف، انتخابات ریاست جمهوری 2019 عامل اساسی بود. تا آن زمان کسی از اعضای رهبری جمعیت اسلامی مخالفتی با تداوم رهبری آقای ربانی بر حزب جمعیت اسلامی نداشت. هم در جلسات شورای رهبری و هم در برخی نشست های خصوصی تر، پیرامون اینکه حزب جمعیت اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری 2019 نامزد مستقل معرفی کند و یا از نامزد دیگری حمایت کند؛ اختلاف نظر وجود داشت. اختلاف آنجا سر باز کرد که آقای ربانی بدون توافق قبلی، از جانب جمعیت اسلامی اعلامیه داد و از نامزدی دکتر عبدالله حمایت کرد.
چرا انتخابات موجب گسست شد؟
قبل از آغاز ثبت نام انتخاباتی 2019، صلاح الدین خان اصرار داشت که جمعیت اسلامی نامزد مستقل داشته باشد. آقای ربانی در آن ملاقات به من گفت که مایل بوده این نامزد؛ استادعطامحمد نور باشد. میدانستم که اگر آقای نور، به هر دلیلی نامزدی را نپذیرد، صلاح الدین خان خودش مایل بود از جانب جمعیت اسلامی بعنوان نامزد مورد حمایت جمعیت اسلامی معرفی شود. آقای نور نیز تا چندماه مانده به انتخابات مایل بود نامزد انتخابات باشد.
ائتلاف ملی که با محوریت مارشال دوستم، استادعطا، استاد محقق و جنرال عبدالرازق اچکزی در انقره ترکیه کلید خورد و در کابل اعلام وجود کرده بود؛ ائتلاف قدرتمند سیاسی بود که قرار بود یک نامزد واحد به انتخابات معرفی کند. تنها چهره پشتون آن ائتلاف که مایل به نامزدی بود؛ انورالحق احدی بود. بنده در یکی از جلسات از لزوم نامزدی استادعطا برای انتخابات صحبت کردم و انتظار داشتم سایر اعضای آن ائتلاف نیز حمایت کنند. بعدا آن ائتلاف بخاطر برخی مسائل از جمله سیاست های مجهول جنرال دوستم به کاندیدای مشترک نرسید. پشتونهای عضو آن ائتلاف از جمله رحمت الله نبیل، حاجی ظاهر قدیر، همایون همایون، لالی حمیدزی و خانواده جنرال عبدالرزاق اچکزی از این بی اتفاقی، گلایه مند شدند و از بی تعهدی مارشال دوستم و سپس فروپاشی آن ائتلاف سیاسی ضربه خوردند.
به هرحال، بعدا جناب آقای نور نه خودش نامزد شد و نه موافق حمایت از نامزدی صلاح الدین خان بود.
آن زمان مسئول دفتر سیاسی آقای نور بودم. من نیز همانند خیلی از دوستان مان، بارها و در حد اصرار از آقای نور می خواستم نامزد انتخابات ریاست جمهوری باشد. ایشان بعدتر هرگز زیر بار نرفت. استدلال آقای نور این بود که اولاً رفتن به رقابت انتخاباتی، نیازمند پول و هزینه مادی است. ثانیاً احزاب برجسته هزاره و ازبیک حاضر نمی شوند از نامزدی ایشان حمایت کنند و بنابر استدلالِ آقای نور، نامزد جمعیت اسلامی بدون حمایت حزب جنبش جنرال دوستم و حزب وحدت آقای محقق شانس پیروزی ندارد.
جنرال دوستم قاطعانه مخالف حمایت از یک نامزد تاجیک در انتخابات بود؛ بنابراین مخفیانه با حنیف اتمر وارد گفتگو شد. این گفتگو که بعدا پای استاد محقق نیز به آن باز شد موجب شد ائتلاف ملی دچار گسست شود. جناب قانونی صاحب نیز با آقای اتمر به تفاهم رسیده بود و بعد از آنکه ایشان نیز از نامزدی آقای نور مأیوس شد، مایل بود که حمایت ایشان را از حنیف اتمر جلب کند. تمام پشتون های عضو ائتلاف ملی شدیدا مخالف حنیف اتمر بودند. گرایش دوستم و محقق به آقای اتمر موجب شد استادعطامحمد نور احساس تنهایی کند و لذا در نشست های خصوصی که همراه جناب قانونی صاحب داشتند از مشوره های ایشان بهره می گرفتند. بعدا که جای مارشال دوستم در اطراف اتمر، تنگ شد با طرح و برنامه کریم خلیلی؛ عبدالله را وادار به نامزدی کردند و با صلاحالدینخان سهنفره در پهلوی او قرار گرفتند.
در منزل آقای نور، موضوع عدم حمایت را هنگام صرف نان چاشت از استاد محقق پرسیدم؛ ایشان صراحتا گفت که از نامزدی استادعطا حمایت نمی کند و استدلالش این بود که داکترعبدالله در انتخابات 2014 در حق ما جفا کرده و اعتماد ما را به جمعیت اسلامی از بین برده است!
به هرحال آقای نور نامزدی را نپذیرفت و با مشوره جناب قانونی صاحب، حنیف اتمر را در برابر اشرف غنی عَلَم کردند. من از این تصمیم خیلی ناراحت بودم و بارها با آقای نور در این زمینه صحبت کردیم و ایشان نهایتا به من گفتند که با حنیف اتمر صحبت کنم و بعدا در غیاب خودشان بنده را در تکت انتخاباتی آقای اتمر معرفی نمود که در جلسات رهبری بجای ایشان شرکت می کردم. طبعا آن زمان وزن آقای نور و جمعیت اسلامی، بسیار سنگین و قابل اتکا بود اما برخی عوامل از جمله نارفیقی ها موجب شد آقای نور وارد میدان رقابت نشود که به گمانم اشتباه بزرگی بود و بعدا پیامدهای بدی هم متوجه ایشان نمود. البته نگاه معطوف به سیاست های قدرت های بیرونی نیز مزید بر علت بود.
به هرحال، من در آن ملاقات که با صلاح الدین خان داشتم؛ صحبت های ایشان و گلایه مندی های ایشان را شنیدم. مستدل صحبت می کرد. در اغلب مسائل، حق بجانب بود و در جاهایی که از اصل قضیه اطلاعی نداشت قضاوت شان صحیح نبود. هدف من از آن ملاقات این بود که فاصله میان آقای ربانی و جناب استادنور را بردارم تا اعتمادسازی بشود. آقای ربانی ایده و پیشنهادهای مرا قبول داشت.
این صحبت ها اما زمانی بود که جدال های انتخاباتی تمام شده بود؛ آقای نور نهایتا از حمایت اتمر دست کشیده و آقای ربانی از حمایت عبدالله پشیمان شده بود.
به همان میزان که حمایت از غنی و اتمر اشتباه بود؛ حمایت یکجانبه صلاح الدین خان از عبدالله نیز اشتباه بود. عبدالله چهره آزموده شده و بی کفایت بود. بیشتر شبیه یک چهره نفوذی برای گرم کردن تنور تحولات سیاسی و خنثی کردن قدرت مردم حوزه مقاومت، معلوم می شد. من چون از نزدیک با داکتر عبدالله کار کرده و آزموده بودم و چیزهایی دیده بودم؛ از زمان رفت و آمدهای جان کری در سال 2014 به این فهم رسیده بودم که داکتر عبدالله نه بعنوان یک لیدر بلکه بعنوان لیدربریک یا لِنت ترمز، عمل می کرد که بِریک و ترمز مردم حوزه مقاومت و مردم حوزه فارسی زبان را بکَشد. و چون توان ندارد که حق خود را بگیرد، آشفتگی اجتماعی ایجاد می کند و این آشفتگی چیزی بود که منافعی برای امریکا داشت.
انتخابات مزخرف 2019 تبعات سنگینی بر جمعیت اسلامی داشت. جدال انتخاباتی 2014 پای امریکا و حاکمیت شوم اشرف غنی را به کابل باز کرد و جدال انتخاباتی 2019 جمعیت اسلامی را دو پارچه کرد.
به هرحال، من از صحبت با صلاح الدین خان بسیار راضی و امیدوار بودم. صحبت مان خیلی خوب پیش رفت. هدف، ایجاد فضای اعتماد بود. با تمام گلایه مندی هایی که وجود داشت؛ آقای ربانی بی میل نبود مشکلات طرفینی و دلگیری هایش با استاد عطامحمد نور برطرف شوند.
آن زمان چندین گروه از بزرگان و افسقالان جمعیت اسلامی نیز طی جلساتی درصدد بودند رابطه این دو بزرگوار را ترمیم کنند.
بعد از ملاقات با آقای ربانی، با استاد نور نیز تنها نشستیم و صحبت کردیم. از ملاقات با صلاح الدین خان برایش گفتم و توصیه کردم تک و تنها آقای ربانی را ببیند و هر مشکلی که بین شان وجود دارد را در میان خودشان حل کنند. من به ایشان گفتم حالا که اعضای جمعیت اسلامی، گروه گروه راه افتاده اند تا افسقالی کنند؛ به نظرم نیاز نیست که شما اختلافات ذات البینی و گلایه های خود را در مجالس بیان کنید؛ بهتر است با آقای ربانی تنها بنشینید، دروازه ها را ببندید و این گلایه ها را رو در رو انجام دهید و نهایتا در مورد سرنوشت جمعیت اسلامی به تفاهم نزدیک شوید.
آقای نور حرف مرا نپذیرفت. استدلال شان این بود که قبلا شورای رهبری جمعیت اسلامی افغانستان تشکیل شده، فیصله شده که کنگره دایر شود و فلانی عزل شود و حالا من به تنهایی تصمیمگیر نیستم.
همانطور هم شده بود، آنروزها گروهی از شورای رهبری جمعیت اسلامی شدیدا با صلاح الدین خان، ضدیت داشتند. صلاح الدین خان، ضمن آنکه وانمود می کرد با شخص استادعطامحمد نور مشکلی ندارد تمامی مشکلات و واگرایی ها و اختلافات درونی جمعیت اسلامی را به گردن یکی از بزرگان جمعیت می انداخت که بنده صلاح نمی دانم در این نوشته از ایشان نام ببرم. اما بعد از ملاقات با آقای ربانی و قبل از دیدن آقای نور با حضور در منزل آن شخصیت بزرگوار که حقیقتا از سیاستمداران مجرب می باشند، مفصلا در لزوم اعتمادسازی با آقای ربانی صحبت کرده و به دروغ وانمود می کردم که صلاح الدین خان راجع به جناب شما نظر بسیار خوب و احترام زیاد داشت و البته ایشان هم مصلحتا وانمود می کرد که مشکلی با صلاح الدین ربانی ندارد و موافق اعتمادسازی و همگرایی می باشد.
==
حالا بعد از سقوط افغانستان به دست طالبان، جمعیت اسلامی افغانستان بعنوان بزرگترین و قدیمی ترین حزب سیاسی افغانستان، از جغرافیا و میدان سیاست افغانستان حذف شده است. رهبران سیاسی وابسته به این حزب، که قبلا از استوانه های سیاست افغانستان بودند؛ حالا در انزوای سیاسی به سر می برند. به تبع آنها، مردم و هواداران این حزب و سایر احزاب سیاسی همسو در این شرایط، با آینده ای مبهم مواجه هستند.
حالا طالبان میداندار سیاست و قدرت در افغانستان هستند و حوزه جهاد و مقاومت و حوزه زبان و فرهنگ فارسی و حوزه مذهبی شیعه، در کنار تمامی نخبگان و اندیشمندان و استادها و فرهنگیان و زنان آزاده ی افغانستان توسط طالبان از قدرت و سیاست و مشارکت، حذف شده اند. و این وضعیت اسفبار می طلبد که ما به سمت اعتمادسازی و همپذیری حرکت کنیم.
چند روز قبل، استادعطامحمد نور به ترکیه مسافرت کرد و به دیدن صلاح الدین ربانی به منزلش رفت. شاید هدف ایشان رفع کدورتهایی بود که وجود داشت. قدم خوبی برداشت. من خوشحال شده و از آقای نور سپاسگزاری نمودم. ایشان امیدوار به نتایج خوب بود. آقای قانونی نیز در مسیر اتحاد فعالیت مجدّانه دارند، بعد از آن به گمانم روَند اتحاد و احیای جمعیت اسلامی، تقویت شده و نتیجتا به گفتگوهای فراگیر درون سازمانی رسیده و منتج به تشکیل شورایعالی تصميمگيری جمعیت اسلامی شده است که همه جوانب و شخصیت های مؤثر بر جمعیت اسلامی حضور داشته اند.
هرچند بعد از سقوط تا حالا تماس و ارتباط بنده با صلاح الدین خان ربانی متاسفانه قطع است اما شنیده ام که ایشان تاهنوز ملاحظاتی در زمینه وحدت جمعیت دارند که امیدوارم در این شرایط سخت، از بعضی ملاحظات و منافع شخصی و تیمی عبور نمایند. ایشان در یک آزمون تاریخی قرار دارند.
رهبران سیاسی خصوصا رهبران جمعیت اسلامی در حالت موجود چاره ای جز گذار از منافع شخصی به نفع سرنوشت جمعی ندارند. باید برای زنده ماندن و بزرگ شدن، گذشت. ایستایی بر اساس منافع فردی، و دلگیری و یکدندگی موجب افساد و نابودی می شود. شرایط، به گونه وحشتناکی تغییر کرده است و در این شرایط، پافشاری بر مطالبات فردی، نابود کننده است.
با اتحاد جمعیتی ها و باتوجه به حضور احمد مسعود و جبهه مقاومت ملی در حلقه اتحاد جمعیت اسلامی؛ آنها می توانند همزمان، هر دو بال سیاسی و نظامی جمعیت اسلامی را فعال بسازند و هر دو بال به موازات همدیگر رشد کنند و در میدان، موجب تغییرات بزرگ شوند.
مردم در خلأ نهادهای ریشه دار مردمی همچون جمعیت اسلامی به سمت ناامیدی می روند و ناامیدی مردم، سنگین ترین هزینه را بر رهبران سیاسی تحمیل می کند.
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور