ملتی را به نام دین بیبهره ساختن و نامراد کردن از آموزش نه شرعی است نه انسانی؛ بلکه لجاجتی است مهارگسیخته و عصبیتی است جاهلی که جهان امروز و جوامع اسلامی هرگز نظیر و مانند چنین نظام را ندیدهاند.
هرچند بعد از بسته شدن مکاتب دخترانه، مدتی خواهران شجاع و مبارز افغانستان کمر همت بستن و برای باز شدن مکاتب دخترانه تلاشهای فراوانی کردند به جادهها ریختند، زندانی شدند همزمان برخی علمای واقعی و بزرگان مردمی در مجالس و محافل در سخنرانیهایشان بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به این موضوع اعتراض کردند اما زمامداران لجوج و گیرمانده در سنتهای قبیلهای همچنان بربسته بودن مکاتب پافشاری و اصرار دارند و قرار اطلاع دقیق بنده برخی از علمای سنتی افغانستان نیز هنگام ملاقات در قندهار رهبری امارت را در این امر زشت و نکوهیده، ترغیب کردهاند
سرانجام جرقهها و احساسات خودجوش زنان باعزت افغانستان نیز با تشدد، تندی، سختی بسیاری سرکوب گردیدند که باگذشت زمان خواهران و دختران افغانستان نیز بهصورت کلی مهجور و منزوی گردیدند.
درنتیجه این روزها یک نسل درجهل مطلق؛ تمام، کامل و خالص میسوزد و ملت شهیدپرور همراه علمای ربانیشان مشغول اجلال و بزرگداشت برنامههای دستاربندی و یک جریان تازه به قدرت رسیده غرق در شهوت قدرتاند
ایکاش
طبق یافتههای عام منابع مدیریتی زمان بسیار حیاتی و ارزشمنددر زندگی جوامع بشری و مردمان هر سرزمینی هست که هرگز هیچ سرمایهای با آن رقابت کرده نمیتواند و مدیریت زمان عبارت از استفادۀ مؤثر از آن است که مفهوم آن اتخاذ روشها و شیوههای صحیح استفاده از وقت معنا شده است
براین اساس زمان سیف قاطع است که هیچ عقبگردی آن را ترمیم و بازپرداخت کرده نمیتواند بهعنوانمثال کاری که شما در سن 20 سالگی انجام میدهید هرگز در سن 40 سالگی انجام داده نمیتوانید جوامع انسانی نیز چنیناند وقتی فرصتهای آموزشی را از نسلی میگیرید و آن را به نام دین توجیه میکنید هرگز قابل تلافی و جبران نیست.
دردمندانه افغانستان از دورۀ زمامداری شاهان معاصر دچار چنین پسگردها بوده و بیشتر آنها به مستمری و جیرۀ اجنبی راضی و تنها قدرت برایشان مقصد و منظور بوده است از همین جهت است که در طی دوران معاصر هیچ چهرۀ برازندۀ علمی و تألیف آثار ارزشمند نداریم و چند اثری موجوده نیز بیشتر به ذکر فضایل شاهان معاصر پرداخته است؛
اما ضربۀ وخیم و هالک که نسل جدید افغانستان این روزها متحمل میشود هرگز قابل جبران نیست و فردای افغانستان بیشتر مانند خشکسالهای جاری، خشکوخالی از علم و معرفت خواهد بود این به معنی نابودی و مرگ تدریجی یک ملت به دست یک جریانی است که به نام دین اعمال خویش را توجیه میکند و بیشتر علمای سنتی افغانستان نیز در کمال بیرحمی این سیاست ارعاب را حمایت و در منابر به نفع اربابان قدر سخنرانی میکنند.
دکتراحمدشعیب آموزگار-
خبرگزاری جمهور