برای افغان ها روشن شد که برای امریکا مرز بین غنیِ مغزمتفکرِ امریکایی تبار با طالبانِ جنگجویِ انتحارگرِ تروریست، فقط در حد یک امضا در پایان چند ورق کاغذ است...
سالگرد دوحه؛ سقوط و نتیجه اعتماد به امریکا(بخش دوم)
10 حوت 1402 ساعت 12:10
برای افغان ها روشن شد که برای امریکا مرز بین غنیِ مغزمتفکرِ امریکایی تبار با طالبانِ جنگجویِ انتحارگرِ تروریست، فقط در حد یک امضا در پایان چند ورق کاغذ است...
صرفنظر از کلیات توافقنامه، موافقتنامه دوحه بندهای مخفی مهمی دارد. از این بندهای مخفی نه امریکا چیزی می گوید و نه طالبان به روی خود می آورند. حالا برای افغانها روشن شده که امریکا دنبال تامین منافع خود است. برای تامین این منافع فرقی برایش ندارد که چه افرادی و چگونه سیستمی بر جامعه هدف، مسلط باشند.
برای افغان ها روشن شد که برای امریکا مرز بین غنیِ مغزمتفکرِ امریکاییتبار با طالبانِ جنگجویِ انتحارگرِ تروریست، فقط در حد یک امضا در پایان چند ورق کاغذ است. اگر طالبان زیر اوراق امریکا را امضا کنند دیگر نه تروریست هستند و نه دشمن حساب می شوند و نه در لیست سیاه باقی می مانند. مشروط بر اینکه کاری که غنی می کرد طالبان ادامه بدهند.
واقعیت امر اینست که برای امریکا نه حقوق بشر مهم است و نه آزادی های زنان و نه دموکراسی اهمیت دارد و نه نوعیت نظام حاکم. فقط کافیست هیئت حاکمه طالبان، تن به کار بدهند و گوش به فرمان باشند. آن وقت اینها میشوند دولت مشروع و اشرف غنی می شود رئیس جمهور فراری.
لذا هرآنچه حالا از دهان و زبان امریکایی ها بیرون می شود که حقوق بشر و آزادی بیان و تحصیل دختران و اشتغال زنان همه اش شعارهای مفت است. کافی است طالبان تضمین کامل بردگی به امریکا بدهند آنوقت است که امریکا با صدور بیانیهای با این محتوا که "همه اینها جزو مسائل داخلی افغانستان است!" همه چیز را فراموش می کنند و ارزشهای ادعایی خود را مسکوت می گذارند. ما امریکا را خوب می شناختیم و هرگز هرآنچه در مورد آنها می گفتیم از روی عصبیت نبود.
از یاد نمیبریم که وطنداران ما چگونه بر دیوار امریکا یادگاری می نوشتند، چگونه ما فرزندان خود را با هدف هضم شدن در فرهنگ و سیستم امریکایی به کورسهای آموزش زبان انگلیسی می فرستادیم. چگونه قبله آرزوی خود را به سمت امریکا چرخاندیم. و فراموش نمی کنیم که رهبران سیاسی ما چگونه هر نوع تصمیم و سیاست گری خود را با سیستم و تصمیمات احتمالی امریکا و نمایندگان امریکا عیار می کردند. وقتی می گفتیم حضرت رهبر! جناب سرور! مقام والا! لطفا وارد میدان و رقابت بشوید! می فرمودند امریکا و انگلیس حمایت نمی کند! فرد و افراد مورد حمایت امریکا فلان و فلان هستند!
راست هم می گفتند. این امریکا بود که تعیین می کرد چه کسی کاندیدا شود و نام چه کسی از صندوقهای رأی بیرون بیاید. این امریکا بود که می گفت کدام آدم نباید در کابینه باشد و چه کسی اولویت وزارت و ریاست را دارد.
اشتباه ما این بود که چشم بسته بر امریکا اعتماد کردیم و با پای امریکا در کشور خودمان راه رفتیم و هرگز مرد آن نشدیم که بر روی سفیر امریکا بایستیم و بگوییم که تو چکاره این ملک هستی؟ ما بین خود بعنوان مالک و امریکایی بعنوان بیگانه هرگز خط و مرزی تعیین نکردیم و بلکه آنها برای ما خطی ترسیم کردند و گفتند از این خط عبور نکنید! ما باید اشتباهات خود را بپذیریم. و سهم خودمان در انحطاط و سقوط را انکار نکنیم.
آوارگی ما و بی وطنی ما و تحقیر شدن و حقارت دیدن ما ثمره بیغیرتی ما در مقابل عمال امریکایی است که با پای ما آمدند و بر شانه و سرنوشت ما سوار شدند و ما فقط نظاره کردیم و نهایتا اعتراض کننده و اپوزیسیون شدیم و همیشه اپوزیسیون ماندیم. و امریکا به ما منت گذاشت و اپوزیسیون ماندن ما را به رسمیت شناخت و رفت با غنی حکومت کرد و با طالبان سیاست کرد و نهایتا همه ما در مسیر سیل و گردباد طالب و امریکا قرار گرفتیم و این سیل ما را به کشورهای همسایه برد و تا به اروپا و امریکا پرتاب کرد.
به هرحال توافقنامه دوحه چند درس بزرگ به ما داد:
- هرگز به قدرت های بیگانه اعتماد نکنیم
- هرگز به ارزشهای دیگران اعتماد نکنیم؛ ارزشهای دیگران برای خودشان است و ارزش ها ما برای خودمان
- هرگز تماشاگر و سیل بین نباشیم؛ ملت بی تفاوت و مردمِ خواب برده را سیل خواهد برد
- هرگز به رهبران سیاسی اعتماد نکنیم؛ خبط رهبران سیاسی تاوان سنگین دارد. باید ناظر و مطالبه گر باشیم.
- هزینه ای که وطنفروش ها بر ملت ها می زنند (همانند وطنفروشی خلیلزاد افغان تبار در راستای خدمت به امریکا) ویرانگر است.
- در کشوری که افراد دو پاسپورته حاکم شوند آن کشور تضمینی برای امنیت و استقلال ندارد. (حاکمیت تحمیلی اشرف غنی)
- حاکمان مزدور و بی اراده موجب سقوط خواهند شد. (رفتن اشرف غنی به بگرام برای ملاقات با ترامپ را به یاد بیاوریم)
- هرگز به شعارها و ادعاهای امریکا باور نکنیم. امریکا شیطان بزرگ است. امریکا بی تعهد است. امریکا مسئولیتپذیر نیست.
- اگر امریکا طالبان را به رسمیت بشناسند باید عملا به استقلالیت طالبان شک کرد و آنرا ثمره غنی سازی طالبان دانست. طالبان = اشرف غنی(امریکا تا از طالبان تعهد عملی نگیرد به رسمیت نمی شناسد)
- با توافق دوحه امریکا عملا جای دوست و دشمن خود را تغییر داد. امریکا بعد از توافق دوحه عملا دوست مردم افغانستان نیست
و نهایتا باید گفت در کنار خطاهای خودمان؛ اغلب مصائب و سختی هایی که اکنون مردم افغانستان در قالب آوارگی و بیچارگی تجربه می کنند حاصل سیاست ها و بیتعهدی های امریکا در قبال مردم افغانستان است. فقر مفرط، بیکاری، فروپاشی اقتصادی-سیاسی-اجتماعی، کشتار و فشار و شکنجه ها و ارجاع مجدد افغانستان به تاریکی و سیاهی و تباهی حاصل بی مسئولیتی و معامله گری امریکا است که در مذاکرات پنهانی آنها با طالبان در دوحه رقم خورد. نفرین بر امریکا در کنار نفرت از طالبان را فراموش نکنیم!
خبرگزاری جمهور
کد مطلب: 169467
آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/169467/