دوحه؛ شکست یا بن بست!

3 حوت 1402 ساعت 15:12

اکنون به پاسخ همان پرسش ها برمی گردیم و از خوانندگان جمهور تمنا داریم، به آن پرسش ها و پرسشهای بیشتری که در اندیشه و نگره ی خود دارند مطرح بفرمایند!


 
نشست دوحه؛
گفتگوهای دو روزۀ 18 و 19 فبروری 2024 سازمان ملل و آقای گوترش سرمنشی سازمان ملل از طریق نمایندگان کشورها برای بررسی جنبه های اجتماعی ـ سیاسی مسالۀ افغانستان در دوحه، بیشتر راه گم کننده بود تا راهگشا. نخست با چند و چونی فرایند ثبات آفرینی در افغانستان پرسش هایی باید طرح شود، تا روند رو به گشایش درپیچیدگی های سیاسی را همزمان با آغاز ابهام تراشی و اشکال افزایی جامعه جهانی دراین نشست، برای امروز و فردای جامعه و مردم کشورمان مشخص سازیم:
 
پرسش های نشست دوحه:

اقدامات سازمان ملل نه از آن سر است که بخواهد و بتواند راه حل های مناسبی برای مدیریت بحران سیاسی افغانستان به ظهور آورد، اقدامات فرمان پذیرانه و سفارشی قادر به توسعه ابتکار و بسط اختیار در نشست غیراختیاری و پیش برندگان و نشست کنندگان نخواهد شد. تنها چیزی که بروشنی آفتاب از رویکردها به نگاه می نشست، سبک و سنگین شدن مواضع احتمالی و اختلافی بودکه میان نمایندگان آمریکا و اروپا، با روسیه، ایران و چین بگونه ی متناظر پیش برده می شد.
پنج پرسشی که در بالاپیش آمده است، نه از متن باور و برداشت تحلیلگران برمی خیزند، بلکه از رویداد نشست دو روزه سازمان ملل در قطر نیز همین دریافت مستفاد و استشهاد می گردد. پیش از پرداختن به پاسخ این پرسش ها باید یک درجه یابی از صورت بندی پیامد و رویدادهای دوحه در مواضع سیاسی و دیپلماتیک غرب، شرق و توابع این دو طرف انجام شود؛ تا هم امکان پاسخ به پرسش ها میسرگردد و هم شخصیت واقعی سازمان ملل در اعماق وابستگی های پُرعلل مشخص باشد. نشست دوحه تاجایی که در نگاه و نظر رسانه ها می نشست، فقط پنج طرف داشت و بقیه در آنسوی باورها بودند!
  1. - طرف روسیه: طالبان واقعیت محوری افغانستان اند، موارد دیگر در پی باشد!
    - طرف آمریکا: افغانستان فراتر از طالبان واقعیت های مورد توجه دارد!
    - طرف ایران: افراد مدعی جامعه مدنی عبور از خط واقعیت های سیاسی افغانستان است!
    - طرف چین: این جا که آمدیم باید توافق پنج محوری (1) بدست آید!
    - طرف سازمان ملل: ضدتروریسم در افغانستان کار نمی شود، تروریسم رشد می یابد!
 
تحلیل باورهای پنج محور:
آمریکا و اروپا با در دست داشتن ابزاری چون سازمان ملل، سعی می نمایند افغانستان را با همین التهاب کنونی در جوش بیشتر نگه بدارند و از حضور دلباختگان اقتصاد و وضع الجیش دور و نزدیک نسبت به آن بازداری فعال داشته باشند. مخالفان آمریکا بخوبی یافته اندکه آمریکا با دلباختگی تمام در این جغرافیا به دنبال زمینگیر ساختن حریفان منطقه ای و بین المللی خود است؛ بنابراین روسیه، چین و ایران تلاش دارند در همان التهاب کنونی فرصت برای پخته شدن آرزوهای آمریکا را ندهند و دستش را در جنایت های بشری و خطاهای سیاسی، خونین نشا بدهند، که هست. دیدگاه این محورها بدینگونه بازتاب داشت:

نمایندگان غرب( آمریکا و جامعه اروپا ) برآن تکیه داشتند که فراتر از طالبان در افغانستان چیزهایی است که باید به آن پرداخته شود. هدف آمریکا به هیچ صورت اعتراض برماهیت ساختار تک تباری و اکستریمیستی طالبان نبود، بلکه ساختار ماهیت بی نظمی برای تداوم بحران در افغانستان هدف واقعی آن را علامت می داد. آمریکا بصورت عمدی گرفتار واگویی منحرف کننده و پریشان اندیشی بدون طرح در این نشست بود.

نماینده روسیه: به زنان و مسایل حقوق بشر باید توجه صورت بگیرد، ولی طالبان محوری ترین واقعیت سیاسی افغانستان استند. روسیه طالبان را جانشین دولت می خواند و هدف روسیه از سر به انحراف کشیدن روند و به انزوا بردن طرح آمریکا و غرب در سازمان ملل بود، هرچندکه غربی ها با طرح دقیقی پیش نیامدند. ازاین جهت درپی فریفتن تاکتیکی آمریکا، روسیه نیزگرفتار عصبیت سیاسی و خشونت تفسیر در این نشست بود. روسیه در این نشست برای آسیای میانه و امنیت آن سخنی برنیاورد و از اقدام به برسمیت شاختن طالبان هم ادعایی مطرح ننمود.

نماینده ایران: حضورکسانی از نام جامعه مدنی در نشست سازمان ملل موجه و اصولی نیست، بلکه نادیده گرفتن واقعیت سیاسی افغانستان و محورهای سیاسی در آن کشور است. اگر سازمان ملل مسئولیت سازماندهی نشست را دارد، موجودیت نمایندگان جامعه مدنی یک حرکت غیرسیاسی برای دستکم گرفتن جریان های سیاسی افغانستان و چالش آفرین است.
این برداشت درست است، اما درآن یک کمبود هم مشهود است و آن این است که ایران درپی ایجاد محور مقاومت ضدامریکایی در افغانستان است و این محور از نظر ایران بیشتر در طالبان تجسم دارد.
 
نماینده ویژه چین برای افغانستان در مصاحبه های خویش از روشمندترین رویکردهای دپلماتیک برای حل مساله افغانستان سخن گفت. او افزودکه ماآمده ایم تا فرصت پرداختن به حل مشکل سیاسی آن کشور را دراین جا مدنظر قرار بدهیم و از توافق عمومی در این نشست بهره ها ببریم. او همچنانی که پیشتر اشاره رفت، از پنج رویکرد منحیث محورها و واقعیت های سیاسی و فرهنگی افغانستان دراین نشست یاد نمود:
 
     یک: محور تروریسم
     دو: روند کمک بشردوستانه به مردم
     سه: لزوم موجودیت یک دولت معتدل
     چهار: ایجاد رابطه خوب بین المللی با این دولت
     پنج: همکاری در راستای رسیدن به صلح و ثبات درمنطقه
 
دریک نگاهِ درست میتوان فهمید که این اندیشه برای افغانستان خیلی مهم و دقت پذیر است؛ درآنسوی دیگر راست آزمایی این ادبیات بایدگفت: راستی این نماینده آب را درهاون می کوبید و از لطف بی پایان خویش نسبت به همسایه جنوبی اش سخن میگفت!
 
در نگرش نمایندگان مشترک در این نشست، بشمول سازمان ملل، جوانب مرتبط با رویدادهای سیاسی افغانستان آنگونه که سزاوار بود و انتظار می رفت، دوحه راهکارهای درست و عقلانی را چندان برنتافت. کلی گویی و نمادگرایی در سخن همه طرف ها با سمبولیسم دیپلماتیک نشاندهنده دو نقض و نسبت ناروا و اشتباه بود؛ یکی آنکه سازمان ملل تاهنوز نیازمند شناخت بیشتر و بهتر از ویژگیهای تاریخی و فرهنگی افغانستان است، دیگر آنکه فصل سیاسی در وضعیت کنونی آن کشور به اشتباه برداشت شده است. روندکنونی حاصل برنامه خلیلزاد آمریکایی و یک جریان بیمار و تبارگرای قومی تا مرز فاشیسم و شئونیسم تحت حمایت و هدایت جریان و اهداف استراتژیک آمریکا و شرکای آن در افغانستان است.

اکنون به پاسخ همان پرسش ها برمی گردیم و از خوانندگان جمهور تمنا داریم، به آن پرسش ها و پرسشهای بیشتری که در اندیشه و نگره ی خود دارند مطرح بفرمایند!
 
پرسش های نشست دوحه:
دوحه؛ گسست یا شکست؟
- آیا  افراط فعال در افغانستان با تفریط منفعل جهان راه حل است؟
- دوحه؛ ابهام زدایی یا ابهام زایی؟
- دوحه؛ روند راهکارها یا ریاکاری ها؟
- دوحه حل منازعه یا خلق منازعه؟
- دوحه؛ شکست یا بن بست؟
- دوحه؛ دو آه!

تا تحلیل دیگر!
 
رحمت الله بیژنپور- خبرگزاری جمهور
 
 
 
 
 


کد مطلب: 169217

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/169217/

جمهور
  https://www.jomhornews.com