۰

آیا جنگ علیه طالبان مشروع است؟ قسمت سوم

شمس‌الدین حامد
سه شنبه ۱۸ میزان ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۴۲
آیا جنگ علیه طالبان مشروع است؟ قسمت سوم
طالبان متعصب و قوم گرا: 
تعصب واژه عربی است که از نظر واژه شناسان از ماده «عصب» گرفته شده و در اصل به معنای رشته ای است که استخوان ها و مفاصل را به همدیگر پیوند می دهد. 
این واژه به هرنوع وابستگی و پیوند شدید فکری و عملی اطلاق شده که بیشتر بار منفی دارد هرچند در مفهوم آن وابستگی مثبت نیز نهفته است. 

چنین تعصبی که نتیجه مستقیم آن لجاجت و تقلید کور کورانه است از امور زیر سرچشمه می گیرد: 
۱- حب ذات و علاقه شدید به قوم و قبیله و نیاکان: حب ذات افراط سبب می شود که انسان نسبت به هر چیزی که به او ارتباط دارد دلباختگی نشان بدهد، از جمله نسبت به رسوم و عنعنات آن ها. دفاع و طرفداری از قوم و قبیله چنان شدید است که بدترین افراد از قوم خویش و زشت ترین رسوم و آداب و سنن آنان در نظر افراد متعصب بسیار زیبا جلوه می کند و برای دفاع از رسوم پوسیده آماده ای خون ریزی می شوند. 
تفسير آيه 36 و 37 سوره صافات: وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿٣٦﴾ و [همواره] می‌گفتند: آیا باید به خاطر شاعری دیوانه معبودان خود را رها کنیم؟! 
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣٧﴾ [چنین نیست که می‌پندارید] بلکه او حق را آورده و پیامبران را تصدیق کرده است.
تعصب و لجاج یکی از عوامل مهم کفر است، و بسیاری از امت های پیشین تنها به این دلیل راه کفر را پیش گرفتند که تعصب و لجاج نسبت به آیین نیاکانشان مانع پذیرش حق شد. منبع:(شفقنا) 

دکتر حریرچی در مورد تعصب می گوید:«ریشه تعصب کورکورانه چیست، منشا این رفتار نادیده گرفتن حقوق افراد است. افراد هرچه بیشتر نسبت به حقوق دیگران آشنا باشند، خواهند فهمید مالک دیگران نبوده و حقوق هر فرد باید رعایت شود». 
این گونه است که اهل تعصب ناتوان از شناخت حق و یا پذیرش آن می شوند و خداوند به مسئله حق ناپذیری به عنوان یکی از آثار مهم تعصبات اشاره می کند. در تحلیل قرآن درباره علل حق ناپذیری اشخاص و عناد و انکار ایشان نسبت به آن، به مسئله تعصب اشاره شده و گفته می شود که تعصبات نه تنها عامل حق پذیری بلکه سدی بزرگ در برابر حق گرایی و رشد آن در اشخاص و افراد به شمار می آید.

قرآن در آیات ۲۲ سوره زخرف و آیه۷۸ سوره یونس نیز به مسئله عادت و عواطف و احساسات و با اشاره به مسئله پیروی از آثار وسنت های برجامانده از گذشتگان می کوشد تا ایشان را به رفتار کورکورانه خود آگاه سازد. درحقیقت تعصبات است که باعث می شود خرافات و سنت های غیرعقلانی را همچنان نگه دارند و گام در همان راهی بگذارند که گذشتگان بی خرد ایشان درآن راه یافته اند و سرشان به سنگ خورده است. وب سایت شخصی:(دکترمسعود احمدی افزادی) 

تعصب به معنی «وابستگی غیر منطقی به چیزی» تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند و لجاجت به معنی اصرار بر چیزی است به گونه‌ای که منطق و عقل را زیر پا بگذارد، ثمره این دو شجره خبیثه نیز «تقلید کورکورانه» است که سد راه پیشرفت و تکامل انسانهاست.
هنگامی که به تاریخ انبیای بزرگ باز می گردیم و علل انحراف و گمراهی اقوام پیشین را مورد بررسی قرار می‌دهیم به خوبی می‌توان دریافت که این سه امر (تعصب و لجاجت و تقلید کورکورانه) نقش اصلی را در انحراف آنها داشته است و یک برنامه عام برای همه اقوام زشت کار پیشین بوده است، آنها به خاطر وابستگی شدید به افکار و برنامه‌های خرافی، و لجاجت و اصرار بر آنها، چشم و گوش بسته به پیروی نیاکانشان ادامه می‌دادند و به این طریق، خرافات بی اساس از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد و صدای دلنشین مردان الهی که برای هدایت آنها آمده بودند، در میان نعره‌های جاهلانه آنان گم می‌شد.
سایت:(ویکی فقه) 

طالبان تجسم عینی تعصب و لجاجت اند که بنا به حکم قرآن یکی از عوامل کفر است. 
تعصب و لجاجت  قبیله: 
وقتی سطح فکر و فرهنگ قبایل کوتاه و ضعیف بود تعصب و لجاجت های جاهلانه در میان آن ها بیشتر می باشد. 
۳- هر گروه و قومی به خاطر تعصب و لجاجت خود را بهترین می دانند، دیگران را نفی می کنند گویی این که تنها بندگان برگزیده ی خدا آنان باشند و صاحبان اصلی آن ملک همینان اند و دیگران باشندگان اصلی سرزمین مشترک نیستند از این رو در گیری دوامدار در میان اقوام می شود، چیزی که فعلن در افغانستان توسط طالبان جریان دارد. 

تعصب و لجاجت چنان، آثار منفی شدیدی دارد که در زندگی انسان های متعصب و لجوج سریع ظاهر می شود. 
تعصب حجاب ضخیمی بر دیده، عقل انسان می افگند، و او را از درک حقایق و واقعیت های عینی جامعه محروم می سازد. 
تعصب و لجاجت آتش سوزانی است که پیوندهای و حدت و اتحاد را در جامعه ی بشری از میان می برد و بذر دشمنی و عداوت را در میان اقوام می پاشد. 

افغانستان سال هاست در آتش تعصب و لجاجت می سوزد و طالبان این آتش را از آغاز حرکت شان شعله ور ترساخته اند. 
تعصب و تمامیت خواهی یکی از اساسی ترین عامل بی عدالتی، تبعیض، خشونت و اصلی ترین مانع همزیستی صلح جویانه و زندگی مسالمت آمیز در افغانستان بوده و است. 

طالبان دین یا، فتنه گران: 
کلمه ی فتنه در قرآن به معناهای گوناگون آمده است:« به معنای عذاب، محصول عذاب، آزمایش و امتحان و واقع نمودن خود یا دیگران در عذاب آمده است».( ویکی پیدیا، دانشنامه آزاد ) 

فتنه در قرآن ده ها بار ذکر شده و در معانی مختلفی به کار رفته است. گاه به معنای آزمایش و امتحان است:
«أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنُونَ».(آیه ۲ سوره عنکبوت) آيا مردم گمان‌كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها‌مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟!
« فتنه از کشتار هم بدتر است».
(آیه ۱۹۱ سوره بقره) در مورد چنین مشعر است توجه بفرمایید:
« وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فيهِ فَإِنْ قاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذلِكَ جَزاءُ الْكافِرينَ».(آیه ۱۹۱ سوره بقره) 
ترجمه:« و آن‌ها (مشركان فتنه‌گر) را هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد؛ و از آنجا كه شما را بيرون ساختند، آن‌ها را بيرون كنيد و فتنه از كشتار نيز بدتر است و با آن‌ها، در نزد مسجدالحرام (در تمام حرم) جنگ نكنيد؛ ‌مگر اين كه در آنجا با شما بجنگند. پس اگر [در آنجا] با شما پيكار كردند، آن‌ها را به قتل برسانيد. چنين است جزاى كافران!».

قرآن مجید در (آیه ۱۹۳ سوره بقره) دستور به مقابله با فتنه گران داده است:
«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمينَ». 
ترجمه:«با آن‌ها پيكار كنيد؛ تا فتنه [و بت پرستى و سلب آزادى از مردم،] باقى نماند؛ ‌و دين، مخصوص خدا گردد  ، پس اگر [از روش نادرست خود] دست برداشتند، [مزاحم آن‌ها نشويد؛ زيرا] تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست». 
دلایل ذکر شده نشان می دهدکه  طالبان فتنه اند و جنگ تا نابودی و برچیدن بساط آنها به حکم آیات مطرح شده از کشور(افغانستان) فرض است.
….
وجه مشترک خوارج و طالبان: 
خوارج، گروهی از مسلمانان که در اثنا و پس از جنگ صفّین و قضیه تحکیم/ حکمیت بر امام علی علیه السلام خروج کردند و سپس با ایجاد ناامنی موجب جنگ نهروان شدند. بازماندگان این گروه چندی پس از شکست در جنگ نهروان، بر پایه آرای خود جریان اجتماعی، سیاسی، نظامی و اعتقادی خاصی را پدید آوردند و در طول زمان به شاخه های متعدد تقسیم شدند. به علاوه، بخشهایی از قلمرو اسلامی را تصرف کردند. سایت: (دانشنامه جهان اسلام) 
خوارج (عربی: الخوارج؛ با واژهٔ مفرد عربی: خارجی) که شُراة (عربی: الشراة) نیز نامیده می‌شوند، فرقه‌ای اسلامی بودند که در طول نخستین جنگ داخلی مسلمانان (۶۵۶–۶۶۱) تشکیل داده شد. نخستین خوارج از طرفداران علی بودند که علیه پذیرش مذاکرات حکمیت برای حل‌وفصل مناقشه با رقیبش، معاویه، در نبرد صفین در سال ۶۵۷ میلادی شورش کردند. آن‌ها عقیده داشتند که «هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست» که شعارشان شد و اینکه با شورشیانی چون معاویه باید بر اساس دستورات قرآنی جنگید و بر آن‌ها غلبه کرد. علی خوارج را در نبرد نهروان در سال ۶۵۷ شکست داد، اما قیام آن‌ها همچنان ادامه یافت. امام علی در سال ۶۶۱ به‌دست یک خوارج که به دنبال انتقام نهروان بود شهید شد.(ویکی پیدیا دانشنامه آزاد) 

اعتقاد غلیظ شده به اصل جهاد و امر به معروف و نهی از منکر:
جهاد و امر به معروف و نهی از منکر از فروع الدین است و در حوزه ی فقه و رفتار قرار می گیرد؛ اما این دو اصل آنچنان در اندیشه و عمل سیاسی خوارج تغلیظ و برجسته می شود که گویی از منزلت رفتاری و فقه ی به منزلت اعتقادی ارتقاء یافته اند. این دو اصل اصولاً دو اصل
هویت بخش خوارج هستند و وجوه تمایز آنان را از غیر تشکیل میدهند. ابراهیم برزگر-- سایت:  (پژوهش های راهبردی سیاست) 
جریان شناسی خوارج و بازفهمی اندیشه اجتماعی خوارج در جهان کنونی اسلام از آن رو اهمیت دارد که روح خارجی‌گری در دو سویه عالَم شیعه و سنی کار را به شقاق میان امت اسلامی کشانده و چهره خشنی از اسلام و مسلمانان را به نمایش گذاشته است. هر چند خوارج به عنوان یک جریان شناخته شده در تاریخ تطورات سیاسی و اجتماعی مسلمانان سهم زیادی نداشته است، ولی روحیۀ جمود و تعصب دینی، انکار و یا التزام نداشتن به ضروریات اخلاقی به بهانه وظیفۀ دینی، تأکید بر آرمان های دور و دراز و تهی ساختن معرفت دینی از عقل واقعبین، همگی از امور جاری در جهان اسلام و تمدن اسلامی بوده است. 
امروزه، ظهور اسلام سیاسی تندروانه اهل سنت در قالب «طالبان» و «داعش» بخوبی آن رویکرد واپسگرانه، بسته و خشن خوارج را نمود بخشیده است.(پایگاه اطلاع رسانی حوزه)

خوارج خود را پابند به دین خدا می‌دانست تا جایی‌که پیروزی خود را پیروزی دین خدا قلمداد می‌کرد. چنین خوی و خصلت در طالبان نیز دیده می‌شود. طالبان زبان رسمی کشور را زبانی قرار دادند که خود بدان سخن می‌گفتند. تمام اعضای رهبری شان از یک قبیله بودند و استند، قبیلوی فکر می‌کردند و می‌کنند. در قطر اصرار دارند که مبنای گفتگو مذهب حنفی باشد، اما از حنفیت نیز بویی نبرده‌اند. فقط مریض قبیلوی و بدوی دارند. سایت هفته نامه ی ابریشم:(داوود ایوبی) 

خوارج یک گروهی که مفتی و رهبران شان همه نظامی و جنگجو بودند. مفتی دیگر مذاهب برای فتوا سال‌ها عمر خویش را مصرف می‌کند و مشغول درس و تحقیق است تا فتوایی محققانه صادر نماید اما خوارج جدید نیاز به این کارها نداشتند و در سنگرها جنگ می‌کردند. اگر نیازی به فتوا داشت؛ آنچه هوس شان پیشنهاد می‌کرد مهر تایید می‌زدند و برای مردم اعلان می‌کردند. خوارج یک مذهب نه بلکه یک باور است که با جهل خود می‌خواست حافظ دین خدا باشد.
در اسلام نماز و مسجد عظمت دارد. حافظه تاریخی اسلام گواه وشاهد بی‌حرمتی در این مکان در این حالت نبوده است اما اولین کسانیکه این حرمت را شکستند خوارج بودند.(همان) 

خوارج که برای نخستین بار از میان قبایل بدوی، بکر بن وائل و بنی تمیم ساکن در عراق پدیدار شدند، از بدویانی بودند که اصولا از امامت و سیاست به عنوان امری فراقبیله ای برداشتی نداشتند. (جعفریان، ١٣٨٧، ج٢: ٣٦٣؛ قربانپور، ١٣٩٠: ١) اما دارای تعصبات شدید قبیله ای بودند که نشانگر روح نژادپرستی شان بود، این تعصبات چنان شدید بود که علی رغم تظاهرشان به زهد و تقوا به وضوح در اعمال آن ها آشکار بود. سایت:(حوزه نت) 

وجه مشترک خوارج و طالبان قبیله گرایی، جنگ، انتقام جویی، کینه توزی، حسادت، تعصب، لجاجت و بی کتابی است. 
خوارج مردمی تنگ نظر، کوته بین بودند و در افقی بسیار پست فکر می کردند. 
اسلام و مسلمانی را در چهار دیواری اندیشه های محدود خود محصور کرده بودند. 
این دو گروه مانند همه کوته نظران دیگر مدعی بودند که همه بد می فهمند و اصلان نمی دانند و همگان راه خطا می روند و همه جهنمی اند. 
این گونه کوته نظران، اول کاری که می کنند این است که تنگ نظری خود را به صورت یک عقیده دینی در می آورند، رحمت خدا را محذود می کنند خداوند را همواره برکسی غضب می نشانند و منظور اینکه از بنده اش لغزشی سر بزند و به  عذاب ابد کشیده شود.

ادامه دارد…
شمس الدین حامد- ارسالی به جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین