شروط امامت و خلافت:
شروط امامت در نزد اهل سنت
در نظر آنها امام باید مرد، عاقل، بالغ، مسلمان، عادل و دارای مکارم و فضیلتهای اخلاقی، عالِم به مسائل دین و نَسَب او از قریش باشد، معیوب و معلول نباشد و از لحاظ جسمانی بتواند جامعه را اداره کند. امامت - (ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
از جمله متونى كه در باب فقه خلافتى در دوره ي عباسى ها نوشته شده دو كتاب ( الاحكام السلطانيه ) بن فرا حنبلى و ابو الحسن ماوردى شافعى هستند.
اين دو نويسنده وجه انعقاد امامت و خلافت را مورد توجه قرار داده و در مورد انعقاد امامت مى نويسند:
۱- انتخاب و اختيار حل و عقد
۲- استخلاف و نصب از جانب حاكم قبلى
۳- غلبه به سيف و سلاح
امام شافعى و ديگران شرط امامت و خلافت را منحصر به قريشى مى دانند. امام شافعى رحمه الله مى فرمايد: « هر قريشى كه با شمشير بر مستند خلافت بنشيند و مردم بر او اجتماع نمايند او خليفه مشروع است». امام شافعى دو شرط را در باب انعقاد خلافت مى گزارد: قريشى بودن و اجتماع مسلمانان. و دلیلش حدیث صحیحی است که بخاری، در «صحیح» خود با بیان مقدمات روایی حدیث و ناقلان آن مینویسد:
عن معاوية رضی الله عنه قال:« فانّی سمعت رسول الله| یقول: انّ هذا الامر فی قریش لا یعادیهم احد الا ان کبه الله فی النّار علی وجهه، ما أقاموا الدّین. ( 9 / 626)
بهطور خلاصه پیامبر در این روایت فرموده است: خلافت در قریش است و هرکس با آنان بستیزد، خدا او را با صورت در آتش دوزخ میاندازد. البتّه تا زمانی [این امر برای قریش است] که دین را بر پا دارند.
بر حسب نظر امام شافعی ملا هيبت الله نه قريشي است و نه هم از طریق اجتماع مسلمانان انتخاب شده است بلکه از طریق زور و معامله و دوستی با یهود و نصاری ( معاهده دوحه با ترامپ به امارت رسیده است. صحبت ملا حسن وزیرالوزرای طالبان در مورد به قدرت رسیدن طالبان نیز سند محکم این مدعاست) بنابر دلايل ذكر شده خلافت ايشان مشروع نيست.
خدشه ى دوم:
جدا از اين ابن فرا حنبلى چهار شرط بر امامت و خلافت مى گذارد:
۱- قريشى بودن
۲- برترى در علم دين
۳- كفايت سياسى- نظامى
۴- داشتن صفات مورد رعايت در قاضى
ابوالحسن ماوردى هفت شرط را بر امامت و خلافت مى گذارد:
۱-عدالت
۲- اجتهاد
۳- سلامت
۴- حواس
۵- سلامت اعضا
۶- تدبير سياسى
۷- شجاعت، شوكت و نسب قريشى
با توجه به شرايط مطرح شده از سوى ماوردى و ابن فرا حنبلى ملا هيبت الله واجد شرايط خلافت نيست. نه عادل است و نه هم تدبير سياسى دارد نه قریشی است و ظالم و ستمگر هم است.
ايراد سوم:
امام ابوحنيفه رحمه الله با خليفه عباسى که حاکمی ظالم و ستمگر بود با حيله ى لفظى بيعت نكرد. امام بزرگ كه طالبان خود را مقيد به پيروى از او مى دانند از خلافت منصور عباسى خروج كرد. امام ابوحنيفه از قيام ابراهيم بن عبدالله حسنى از امامان زيدى حمايت كرد و به آنها كمك مالى نمود.
امام ابوحنيفه رحمه الله به دنبال قيام حسان بن مجاهد خارجى كه منصور از موصليان به خشم آمده بود امام و دو تن از فقهاى كوفه را احضار كرد. منصور مى خواست به ميل او فتوا دهد تا قيام كنندگان را سركوب كند كه ابوحنیفه برخلاف ميل منصور راى داد.
عدم همکاری امام ابوحنیفه با منصور عباسی خلیفه ظالم:
بر وفق عمل امام اعظم رحمه الله هم خلافت ملا هيبت الله مشروع نيست و هم خروج از حكومت جور و متجاوز به حقوق مردم نه تنها كه جواز دارد بلكه سفیان ثوری بر این دیدگاه اصرار می کرد و آن را پایه ایمان می دانست!
وی به یکی از شاگردانش بنام شعیب می گوید: « اطاعت و فرمانبری از رهبران و امیران و کسانی که با اجماع و رضایت مردم خلافت را به دست گیرند واجب است.
در این روایت قید اجماع و رضایت مردم نیز عدم مشروعیت حکومت از راه غلبه و زور را نشان می دهد.
بررسى هاى تاريخى نشان مى دهد كه راه هاى انعقاد خليفه متعدد بوده است و در اين باب ديدگاه واحدى وجود ندارد.
ظلم و ستمگری طالبان از منظر قرآن و حدیث:
پر واضح است که واژه ظلم و مشتقات آن در قرآن ( ۱۷۲ ) بار به کار رفته است. ولی این واژه به معنای ستمگری در حدود ( ۱۳٠ ) بار در قرآن تکرارگردیده است که بیانگر قباحت ظلم می باشد. ظلم به حدی منفور است که خود قرآن می فرماید:《لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا》(سوره نساء آیه ۱۴۸)
ترجمه:- خداوند بانگ برداشتن به زبان را دوست ندارد مگر (از) کسی که بر او ستمی رفته باشد».
قرآن از همنشینی با قوم، گروه و فرد ظالم را منع صریح کرده و می فرماید::«فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين»(آیه ۶۸ سوره انعام)
ترجمه:« پس از يادآورى با اين گروه ستمكار منشين».
طالبان انکارکنندگان حق و انجام دهندگان منکر:
«گاهی ظالم اصل حق را نه تنها که تحریف می کند بلکه آن را انکار می نماید. قرآن کریم می فرماید: « ستمگران جز انکار حق طلبی را نپذیرفتند». طالبان مصداق روشن این آیه اند و آشکارا حق تحصیل زنان را که در قرآن تسجیل یافته،حقوق اقلیت های قومی و مذهبی را انکار می کنند.
در پی صدور فرمان هبتالله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان، در پیوند به بسته شدن دروازه دانشگاهها به روی دختران، جنگجویان این گروه به نهادهای تحصیلی هجوم بردند. جنگجویان گروه طالبان صبح وقت به دانشگاهها ریخته و مانع ورود دختران به دانشگاهها شدند. برخی از کاربران دختر در شبکههای اجتماعی نیز با نشر عکسها از هجوم جنگجویان طالبان در پشت دروازه نهادهای تحصیلی خصوصی و دولتی در کابل، از منع ورود دختران به دانشگاهها از سوی طالبان نوشتهاند.
طالبان ظالم و ستمگر اند و در دوسال حاکمیت این گروه صدها و هزاران انسان مظلوم بدون محاکمه کشته شده اند.
سازمان عفو بینالملل نیروهای طالبان را متهم کرده که با انجام «حملات بیرحمانه» و «مجازات جمعی» در پنجشیر، مرتکب «جنایات جنگی» شده است.
این سازمان در گزارش تازه وضعیت پنجشیر را مستندسازی کرده و نیروهای طالبان در آن ولایت را متهم میکند که قوانین حقوق بشری را زیرپا گذاشتهاند و از جمله به اعدامهای فراقانونی، شکنجه، بازداشت و توقیفهای خودسرانه گروهی، دست زدهاند. (بی بی سی فارسی)
به گفته عفو بینالملل، طالبان مرتکب جنایات جنگی با هدف قرار دادن غیرنظامیان، از جمله کشتن معلمان، ربودن امدادگران و سوزاندن ساختمانهای مکتبها شدند. عفو بینالملل بیان کرد که ۷۵۶ غیرنظامی در سال ۲۰۰۶ در پی بمبهای جادهای طالبان یا بمبگذاران انتحاری کشته شدند( ویکی پیدیا دانشنامه آزاد)
….
رکون به ظالم از نظر قرآن:
رکون یا ارکنه در لغت « به معنای دوستی، مودت، اطاعت و فرمانبرداری رضایت، خشنودی، میل و رغبت آمده است»
خدای متعال از رکون بر ستمگران صراحتا نهی کرده است:
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ [آیه۱۱۳ سوره هود]
« و بر ستمکاران تکیه ننمایید، که موجب ميشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت؛ سپس یارى نميشوید. زمشخری در تفسیر این آیه می گوید::« ارکنه یعنی به او متمایل شد.
نهی در این آیه شامل: هواداری، تمایل و همراهی، همنشینی، بازدید، چاپلوسی و رضایت به کارهای ستمگران خود را، شبیه آنان کردن همانند آن ها، لباس پوشیدن، چشم به عنایت آنان داشتن و آنان را با عظمت یاد کردن می شود».
در این آیه به صراحت حتی از پوشیدن لباس همانند ستمگران ( طالبان ) منع شده است. قتاده می گوید:« معنای آیه آن است که ستمگران را دوست نداشته باشید و از آنان اطاعت نکنید».
همه ی آیات مطرح شده در فوق احادیث و آثار در مذمت و نکوهش ستمگری و ظلم آمده و هرگونه همکاری و دوستی یعنی (ارکون) از سوی مردم با ظالمان (طالبان) منع شده است.
طوریکه همه می بینیم که شمار زیادی از جوانان و تحصیل کرده های کشور از بیم و ستم طالبان به ذرایع مختلف از کشور خارج می شوند و زندگی در یک کشور غیر اسلامی را نسبت به زندگی زیر سلطه طالبان ترجیح می دهند و این خود بهترین نشانه ظلم و ستمگری آن ها و نارضایتی از اعمال ظالمان است.
ظالمان در مقام قضاوت و حکم به ظلم:
اگرچه نظام زندگی بشر در این دنیا به گونهای نیست که تمام مظلومان بتوانند در همین دنیا، مجازات ظالمان را با چشمان خود ببینند، اما بیگمان ظالمان در نهایت به مجازات سختی دچار خواهند شد که شاید بخش کوچکی از آن هم در این دنیا باشد.
خداوند در قرآن کریم در آخرین آیه سوره شعراء میفرماید: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون». و در همین راستا، روایاتی ناظر به آن است که خداوند به صورت ویژه حامی افرادی است که به آنها ظلم شده و آن مظلومان جز خدا یاوری را نمیبینند:
1. پیامبر اسلام(ص): «خدا فرمود: غضب من بر آن فردی برافروخته خواهد شد که به شخصی ستم کند که یاوری جز من ندارد».
خداوند می فرماید:«وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ».(آیه ۴۴ سوره مائده) « و کسانی که به موجب آنچه خداوند نازل کرده داوری نکرده اند آنان خود کافر اند».
«وَ مَنْ لَمْ يَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ». آیه (۴۵ سوره مائده)
هرآن که به آنچه خداوند نازل كرده است،حكم نكند، ايشان ستمکاران اند
«وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ».. (آیه ۴۷ سوره مائده) هرآن کس به آنچه خداوند نازل كرده است، حكم نكند، ايشان نافرمانند
پس طبق صراحت نصوص فوق طالبان در زمره موارد بالا شامل میشوند زیرا:
طالبان برخلاف احکام صریح قرآن افراد عادی را به جرم جزئی در انظار عمومی مجازات می نمایند اما افراد خودشان را با وجود جرم مشهود برائت می دهند.
قتل و محکمه ی صحرایی کارمندان پیشین علیرغم اعلان عفو عمومی ازسوی این گروه، غارت اموال مردم، زندانی ساختن مردم بیگناه، شکنجه و انواع فشار بالای مردم تبدیل به فرهنگ طالبان شده است.
وَ إِنْ حَکمْتَ فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»[1] ای رسول اگر در میان آنها حکم کردی به عدالت داوری کن که خداعادلان را دوست دارد.
زندگی اجتماعی انسان محتاج قوانینی است که امنیت او را در جامعه تضمین کند و حقّ هرکس را به صاحب آن مسترد نماید. و قانون نیز مجریانی را می طلبد که اخلالگران در امنیت اجتماعی و تعدّی کنندگان به حقوق همنوع را مطابق همان ضوابط جای خود نشانده و حقّ هرکس را بی کم و کاست محترم شمارد.(پایگاه اطلاع رسانی حوزه)
عاقبت ظالمان:
ضرر ستمگری به خود ظالم بر می گردد و قرآن کریم می فرماید: وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا».(آیه۸۲ سوره اسراء) « ستمگران را جز زیان نمی افزاید».
تفسیر قرطبی جلد 13 چنین عبارتی را دارد:
«فلا یحل لأحد أن یعین ظالما ولا یکتب له ولا یصحبه وأنه إن فعل شیئا من ذلک فقد صار معینا للظالمین»
ترجمه:« پس برای هیچ کس جواز ندارد که با ظالم همکاری کند و یا چیزی برای ظالم بنویسد( کاتب ظالم شود) و یا همراهی کند و اگر کسی چنین کار هایی را کرد کمک کننده برای ظالم ها محسوب میشود».
حدیثی را کتب اهل سنت و اهل تشیع از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله واصحابه وسلم به این مضمون نقل میکنند که:« پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله: مَن مَشَی مَعَ ظالِمٍ لِیُعِینَهُ ـ وهُوَ یَعْلَمُ أنَّهُ ظالِمٌ ـ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الإسلامِ.
(بحار الأنوار، ج 72، ص 377_ رواه الطبراني في الكبير والضياء من حديث أوس بن شرحبيل)
ترجمه:« هر كس برای كمك به ستمگری با او همگام و همراه شود، در حالی كه میداند او ستمگر است، از اسلام خارج شده است».
نکته:- پس تویی که فریب لشکر ظالم و فاسق طالب را خورده ای و در دفاتر همکارش استی یا سلاحش را برداشته ای و در مقابل مسلمانانی که در خانه های شان استند و میروی انواع ظلم و فجایع را انجام می دهی نمی دانی که پروردگار به زودی به سزای اعمالت می رساند.
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ ﴿۴۲﴾و خدا را از آنچه ستمكاران مى كنند غافل مپندار جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براى روزى به تاخير مى اندازد كه چشمها در آن خيره مى شود». سوره ۱۴:(ایه ابراهیم ۴۲)
از نعمان بن بشیر نقل است که « پس از نماز عشا در مسجد نشسته بودیم که پیامبر (ص) از منزل خود خارج شده و به مسجد آمد. نگاه به آسمان کرد و سپس نگاهش را پایین انداخت. گمان بردیم که حادثه ای در آسمان اتفاق افتاده فرمود: «پس از من حاکمانی سرکار خواهند آمد که ستم خواهند کرد و دروغ خواهند گفت. پس هرکس دروغ آنان را تصدیق کرده و در کنار آنان و یاور آن ها در ستمگری شان باشند، از من نیستند و من از او نیستم و هرکس که آنان را تصدیق نکند و یاور شان نباشند از من اند و من از آن هایم».
و در حدیث صحیح دیگری می فرماید:
« سيكونُ عليكم أمراءُ يأمرونكم بما لا يفعلونَ فمن صدَّقهم بكذبِهم وأعانهم على ظُلمِهم فليس منِّي ولست منه ولن يَرِدَ علَىَّ الحوضَ».
الراوي(عبدالله بن عمر) المحدث (أحمد شاكر) المصدر(تخريج المسند لشاكر) الصفحة أو الرقم(8/62) خلاصة حكم المحدث : إسناده صحيح | التخريج : أخرجه البزار (5950)، والطحاوي في ((شرح مشكل الآثار)) (1346) باختلاف يسير.
ترجمه:«بعد از من امیرانی می آیند که شما را به کاری امر میکنند و خود ایشان آن کار را انجام نمی دهند پس کسی که آنها را تصدیق کند با وجودی که آنان دروغگو اند و بر ظلم شان کمک شان کرد پس آن کمک کننده ظالم از (امت من) نیست و من ( پیامبر) او نیستم و هرگز بر حوض کوثر کنار من وارد نمیشود».
ابن حجر عسقلانی رحمه الله در کتاب الزواجر درباب ستم سلاطین و زمامداران و قاضی ها نقل می کند: « روزی خیاطی نزد سفیان ثوری آمده گفت:
لباس های سلطان را می دوزم، آیا از نظر شما من از همکاران و یاوران ستمگران به شمار می روم؟ سفیان ثوری به او گفت: تو خود از ستمگرانی. یاوران ستمگران کسانی هستند که سوزن و نخ ها را به تو می فروشند».
در مجموع با ذکر دلایل فوق هرگونه تمایل، اطاعت، پذیرش حکومت و رفتن زیر پرچم ستمگران ( طالبان ) چه در جنگ و چه در صلح حرام است و الملک لمن غلب یک قاعده سیاسی در ادبیات عرب است نه نصی که بر پایه آن حکمی ثابت گردد و حکومت زور را مشروعیت دینی بخشد.
و برعکس قرآن در ( آیه ۳۸ سوره شورا ) می فرماید:
« والَّذينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ [38]
« و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مىدارند و امورشان با مشورت در ميان آنها انجام مىگيرد و از آنچه به آنها روزى دادهايم انفاق مىكنند».
ادامه دارد…
شمسالدین حامد- ارسالی به
خبرگزاری جمهور