سال 2023 میلادی بیشتر از هر سال دیگری تضاد منافع و بحرانهای حل نشده بین الملی و بستر سازی درگیری تمام عیار بین قدرت های جهانی را فراهم کرده است. تنش ها در تنگه تایوان و جنوب شرقی آسیا؛ سوال این است: آیا جنگ دیگری در راه است؟
تنش بین ایالات متحده آمریکا و چین در مورد مسایل اختلافی بخصوص در مواردی نظیر محیط زیست بین الملل، کاهش زرادخانه های هسته ای و بحران تایوان، ده ها سال است که ادامه دارد، سیکل تنش ها گاها تند و گاهی نیز کندتر شده است ولی بعد از حمله روسیه به اوکراین بخصوص در سال جاری میلادی ابعاد پیچیده تری به خود گرفته و وارد فاز جدیدی شده است.
چین، تایوان را جز خاک خود می داند و از همه کشورها بخصوص قدرت های جهانی و منطقه ای خواسته است به سیاست "چین واحد" احترام بگذارند. ایالات متحده با وجود این که در زبان، خود را به این سیاست پایبند نشان می دهد اما عملا بارها آنرا نقض کرده و از طریق سفرهای گاه و بیگاه سیاستمداران اروپایی یا آمریکایی به حیات خلوت چین وارد شده و سعی کرده فشارهای روانی بر چین برای عکس العملی نامتعارف چین شبیه آنچه برای روسیه در اوکراین رخ داد را بیشتر کند. از دیگر سو ایالات متحده آمریکا نیز همواره در سالهای اخیر چین را متهم کرده است که از هژمونی خود در این منطقه برای سیطره بر کشورهای دیگر بخصوص در دریای چین جنوبی سوء استفاده کرده و عملا سعی دارد این منطقه را به خاک خود ضمیمه کند. این نگرانی بیشتر از آن نشات می گیرد که چین سال گذشته دو بار رزمایش گسترده ای را در اطراف جزایر تایوان برگزار کرده و علاوه بر آن نیروی دریایی خود را به سرعت گسترش داده است.
در آخرین تنش؛ پکن درخواست وزیر دفاع آمریکا برای دیدار در حاشیه نشست بین المللی "شانگری لا" در سنگاپور را رد کرد. یک مقام ارشد دفاعی آمریکا گفت که چین از سال 2021 تاکنون به ده ها درخواست برای گفتگو با پنتاگون پاسخ نداده یا این درخواستها را رد کرده است. روز چهار شنبه هفته گذشته نیز یک جنگنده چینی به هواپیمای جاسوسی آمریکایی برفراز دریای چین جنوبی نزدیک شده و آنرا رصد کرده است.
در واکنش به وضعیت موجود، لوید آستین وزیر دفاع آمریکا در جریان اجلاس "شانگری لا " گفت، ایالات متحده به دنبال درگیری و تقابل نیست اما در مقابل قلدری و زورگویی هم کوتاه نخواهد آمد. آستین تاکید کرد درگیری نه قریب الوقوع است و نه اجتناب ناپذیر.
جین جیانگ فنگ معاون ستاد مشترک کمسیون مرکزی نظامی چین به سیاست ایالات متحده نسبت به این منطقه جغرافیایی انتقاد کرده و گفت که تقویت رفت آمدهای رسمی آمریکا با تایوان، همدستی با فعالیت های جدایی طلبانه تایوان، افزایش فروش اسلحه به تایوان و قدرت نمایی نظامی در این منطقه از نظر چین مردود است.
لی چانگ فو وزیر دفاع چین نیز ضمن هشدار ازرویارویی دو قدرت گفت که جهان تحمل چنین برخوردی را نخواهد داشت. او نسبت به ایجاد ائتلاف های شبیه ناتو در منطقه آسیا و اقیانوسیه ابراز نگرانی کرده تاکید کرد تلاش برای تقویت اتحادهای مشابه ناتو راهی برای فروبردن منطقه در گردبادهای اختلاف و درگیری است. به گفته او منطقه آسیا نیاز به همکاری باز و همه جانبه دارد نه ائتلافی از گروههای کوچک.
تنش بین چین و آمریکا چه اهمیتی دارد؟
نخست باید گفت تنش بین چین و آمریکا تنشی جدی است. چرا که اولا رابطه چین با آمریکا رابطه ای دو جانبه از جنس معمولی نیست بلکه رابطه ای بسیار عمیق مخصوصا از بعد اقتصادی و اجتماعی است. در چند دهه گذشته روابط اقتصادی دو کشور به قدری در هم تنیده شده که برگسن اقتصاددان آمریکایی از واژه ای در قالب وابستگی متقابل با عنوان "چمریکا" استفاده کرد. منظور او این بود که اقتصاد این دو کشور به نحوی در هم تنیده شده اند که یک واحد اقتصادی را شکل می دهند.
در حقیقت، ابتدا دیدگاه اندیشمندان آمریکایی آن بود که همزمان با روابط اقتصادی با چین، ساختارهای سیاسی و داخلی و رفتار بین المللی چین نیز دگرگون می شود اما در روندی طولانی، چین به سمت غرب نرفت و مفهومی دیگر در اقتصاد بین الملل شکل گرفت که "کاپیتالیسم اقتدارگرایانه" نام گرفت. به تدریج در آمریکا این مبحث مهم شکل گرفت که چین از این رابطه در پرتو رشد اقتصادی خود و حفظ نظام سیاسی بهره برده و آمریکا به نوعی رودست خورده و عقب مانده است.
موضوع دیگر تبدیل چین به موضوع اساسی سیاست داخلی در آمریکاست. اکنون چین به عنوان مباحث اصلی سیاست داخلی و حزبی در آمریکا مطرح است که نتیجه این فرایند افزایش چین هراسی و تبدیل چین هراسی به کالایی سیاسی در سیاست عمیقا قطبی شده ایالات متحده است. در حقیقت به تدریج در آمریکا روانشناسی ترس مبتنی بر از دست دادن موقعیت جهانی در مقابل برامدگی چین شکل گرفت. رشد چین باعث تغییر در موازنه ژئوپلتیکی قدرت شده است که تاثیر آن، به چالش کشیده شدن موقعیت هژمونیک دیرینه آمریکا است. در نتیجه با سرمایه گذاری قابل توجه چین در پیشرفت فن آوری و قابلیت های نظامی خود، سایر کشورهای قدرتمند نگران نیات پکن شده اند.
تنش چقدر جدی است؟
در حالی که اروپا بعد از بحران اوکراین شاهد خونین ترین جنگ خود بعد از جنگ جهانی دوم است. آسیا در معرض خطر جدی تری است. کشمکش آمریکا و چین بر سر تایوان تنش ها را بالا برده است. البته جدای از مسئله تایوان بسیاری از مسایل پیچیده اقتصادی، زیست محیطی، امنیتی و ژئوپلتیکی دیگری هم هستند که هم عرض با بحران تایوان جدال آمریکا و چین را وارد فازهای جدیدی می کند. با این حال ژئوپلتیک شرق آسیا بخصوص تایوان آنقدر مهم هست که هر دو کشور آمریکا و چین را به درگیری جدی در حد آنچه در اوکراین می گذرد وارد کند.
در دست داشتن اختیار اصلی در منطقه شرق آسیا بخصوص تنگه تایوان برای چین بدین معنی است که به هژمون اصلی در منطقه آسیا- پاسفیک تبدیل می شود که یکی از سه قطب اصلی تامین کالا در دنیاست و برای آمریکا بدین معنی است که سیطره چین بر این منطقه می تواند مسیر تجارت دریایی در جهان را توسط چین می تواند مختل کرده و امنیت آمریکا و متحدانش را به خطر بیندازد.
مقامات چینی بارها اعلام کرده اند که سیاست چین در مورد تایوان خلل ناپدیر و بدون مذاکره است. اما تحرکات این کشور در جنوب شرق آسیا، ایالات متحده آمریکا را به تکاپو واداشته تا قبل از آن که رقیب جدید، نظم مورد نظرخود را بر منطقه غالب کند جلو آن را بگیرد. هر چند چین بیشتر از حربه های اقتصادی در رقابت با آمریکا سود می برد و تلاش می کند تا درگیر جنبه های سیاسی رقابت با غرب نشود. زیرا احتمالا استراتژیست های چینی به این جمع بندی رسیده اند که حداقل زمان کنونی وقت آن نیست که خود را درگیر جنگی بدون نتیجه با قدرت های منطقه ای و جهانی کنند.
با این وجود روزنامه فاینشنال تایمز از سفر ویلیام برنز رئیس سیا به چین خبر داد که هدف از آن تلاش برای کاهش تنش با پکن و حفظ خطوط ارتباطی در میان نگرانی ها از کشیده شدن قطع ارتباط میان دو قدرت به درگیری و منازعه است. تصور این است که دو قدرت با وجود جنگ لفظی شدید به دنبال کانالهایی برای تنش زدایی و حفظ وضع موجود هستند. هر دو قدرت جهانی به این امر واقف هستند که پیامدهای این تنش کوتاه مدت نیست و تا مدت ها با جامعه جهانی خواهد ماند. به عبارت بهتر آینده نظام بین المللی در گروه نهایی شدن و مدیریت این رابطه است که به سرعت و به راحتی انجام نخواهد گرفت.
دکتر سیدعلی حسینی- خبرگزاری جمهور