از زمان تسلط طالبان بر کشور شاهد تنش های متعددی بین این گروه و همسایه های افغانستان بوده ایم؛ اما تنش های اخیر این گروه با ایران؛ هم در حوزه آب و هم مسایل مرزی بسیار گسترده و دامنه دار است.
هنوز چند ماه از تسلط طالبان بر افغانستان نگذشته بود که در تاریخ 10 قوس 1400 اولین تنش مرزی بین این گروه و ایران در ولایت نیمروز روی داد. در جریان این درگیری افراد این گروه چندین پاسگاه مرزی ایران را تصرف کردند. ایران در پاسخ مواضع طالبان را مورد حمله قرار داد. درگیری ها بعد از یک روز با توافق طرفین به پایان رسید و طالبان از مناطق تصرف شده خارج شد.
به موازات آن هرازگاهی درگیری های مرزی بین این گروه و مرزبانان ایران آغاز و با مداخله مقامات امنیتی و سیاسی دوطرف پایان یافته است.
در آخرین مورد روز 6 جوزا درگیری در مرز سیستان و بلوچستان و ولایت نیمروز در مناطقی مانند اطراف روستاهای ساسولی، حاتم و ماککی رخ داد که در این درگیری دو طرف از سلاح های سبک و نیمهسنگین استفاده کردند. عموما علت درگیری های مرزی به ناآگاهی طالبان از قواعد و قوانین حقوق بین الملل بخصوص مرزها نسبت داده می شود.
همچنین در روزهای اخیر شاهد تنش های فزاینده در حوزه آب و مسایل مربوط به حقابه هلمند بین جمهوری اسلامی ایران و طالبان بوده ایم تنش هایی که از درگیرهای لفظی فراتر رفت و به تهدیدهای کلان نظامی هم رسید.
تنش های آبی از آنجا شروع شد که سید ابراهیم رئیسی؛ رییس جمهور ایران در سفر به سیستان و بلوچستان به طالبان اخطار داد که هر چه زودتر حقابه این منطقه از آب هلمند را بدهند. اما اظهارات رییس جمهور ایران بلافاصله با واکنش تند طالبان مواجه شد. آنها از رییسی خواستند ابتدا معلومات خود را کامل کند و سپس با الفاظ مناسب درخواستش را مطرح کند. فرمانده پلیس طالبان در ویدئویی با پر کردن دبه زرد رنگ آب خطاب به رییسی گفت هلمند آب ندارد و او صرفا دبه ای آب از دریای کنر را برایش خواهد فرستاد. در حالی که طرف ایرانی طالبان را به رعایت مفاد معاهده هیرمند منعقده در سال 1351 دعوت می کرد اما طرف طالبان خاطر نشان می ساخت که آنها به این قرار داد پایبندند و مشکل اصلی در قرارداد نه بلکه ناشی از خشکسالی های اخیر است که آبی برای رها سازی وجود ندارد. با این حال جمهوری اسلامی با ارایه نقشه های ماهواره ای اظهارات طرف طالبان را نادرست خواند. تنش ها در این مورد بالا گرفت و دو طرف تا سر حد درگیری های لفظی و اتهام یکدیگر به عدم آگاهی و زیاده خواهی یا کارشکنی پیش رفتند، این تنش هم چنان بی نتیجه پایان یافت. این یعنی بدون ارایه یک راه حل منطقی و عملی؛ تنشها همچنان امکان بروز و ظهور دارند و با هر بهانه ای امکان شعله ور شدن آتش درگیری و تنش وجود خواهد داشت.
گروه طالبان از آغاز اشغال افغانستان و تسلط بر کابل به طور فزاینده ای از عدم مشروعیت داخلی رنج می برند. تصمیمات پی هم طالبان مبنی بر مسدودن کردن دانشگاهها، مدارس و دیگر مراکز آموزشی برای دختران و همچنین منع کار زنان در نهادهای غیر دولتی پس از ممنوع کردن کار آنان در نهادهای دولتی، طالبان را در بحران بزرگ مشروعیت داخلی قرار داده است.
به نظر می رسد طالبان با بهره گیری از درگیری های مرزی و موضوع حقابه هیرمند به دنبال افزایش محبوبیت داخلی با ادعای دفاع از تمامیت ارضی و منابع آبی افغانستان باشند. زیرا بعد از آغاز درگیری های مرزی و بخصوص موضوع حقابه بسیار کوشیدند تا با دامن زدن به تنش های مربوط به آن به شمار حامیان خود در شبکه های اجتماعی بیفزایند. طالبان با شگردی خاص می خواهند خود را تنها نیروی حافظ منافع علیای وطن معرفی کنند و چنین وانمود کنند که آنها در پی منافع ملی هستند.
طالبان حتی برای برانگیختن احساسات مردم بعد از پایان درگیری های این گروه با مرزبانان ایرانی در نیمروز کلیپ هایی با مضمون نماز شکرانه بعد از درگیری از خود منتشر کردند. آنها از این شگردها قبلا هم استفاده کرده بودند عموما بعد از جنگ بین آنها و نظام پیشین که کلیپ و عکس در سریع ترین زمان ممکن توسط طرفداران آنها برای بهره گیری از شگردهای تبلیغاتی به صورت وسیع دست به دست می شد.
عدم مشروعیت داخلی طالبان در تمام سطوح در داخل کشور و عدم مقبولیت جهانی که حتی یک کشور هم این گروه را به رسمیت نشناخته؛ آنها را در موقعیت بغرنجی قرار داده است لذا این گروه از هر حربه ای برای پوشاندن چهره واقعی خویش و به دست آوردن مشروعیتی پوشالی به هر وسیله ای استفاده می کنند.
آنها در داخل با نارضایتی گسترده مواجه اند. بیکاری و فقر به بالاترین حد خود رسیده و بیداد می کند. سیاست های قرون وسطایی آنها باعث خانه نشینی میلیونها زن شده، میلیون ها انسان را آواره کرده و تمام نخبگان کشور را فراری داده است. دقیقا و درست در چنین موقعیتی برای سرپوش گذاشتن بر ناکارامدی و ناکامی؛ ضعف ها و نادانی های خویش را با افزایش تنش و درگیری با همسایگان می پوشانند.
باید گفت طالبان نامه ای خوانده نشده نیستند. مردم افغانستان سابقه و جنایات این گروه در سالهای 1996 تا 2000 را فراموش نکرده اند هر چند آنها در ابتدا اذعان می کردند که تغییر کرده اند اما میشد از همان ابتدا از نحوه حکومتداری و رفتارشان به این نتیجه رسید که چیزی عوض نشده است.
طالبان مدت زیادی نیست که به قدرت رسیده؛ اما در همین مدت کم توانسته است تا حد زیادی مردم را بابت شیوه حکومت آتی خود مطمئن کند. اجباری شدن برقع، ممنوعیت تحصیلات عالی برای زنان، عدم پایبندی به عفو عمومی و مواردی از این دست باعث شده است مردم افغانستان تا حد زیادی طالبان را غیر قابل اعتماد یافته و مشروعیتی برای حکومت آنها قائل نباشند.
فاطمه موسوی-
خبرگزاری جمهور