نزدیک به یک و نیم سال بعد از حمله روسیه به اوکراین؛ تصویر موجود از آنچه کشورهای درگیر در جنگ تصور می کردند به کلی متفاوت است. در ابتدای جنگ صدها تانک روسیه به سمت مرز اوکراین سرازیر شد.آنها با نیروهای هوابرد و با استفاده از پیشرفته ترین امکانات سعی در رسیدن و تسلط بر کیف پایتخت اوکراین داشتند. ارزیابی نیروهای روسی از حملات برق آسا،تصرف چند روزه اوکراین و یا استفاده از اهرم فشار جنگ برای به میز مذاکره کشاندن غرب در آنچه تهدید ناتو برای روسیه خوانده بود؛ می شد.
اما جنگ بر اساس ارزیابی روسها پیش نرفت و اکنون بعد از کمتر از دو سال روسیه همچنان در باتلاق اوکراین گرفتار است.
جنگ اوکراین بزرگترین حمله نظامی متعارف به خاک اروپا بعد از جنگ جهانی دوم است. از آغاز دهه دوم فروپاشی شوروی، روسیه تحت فشار 2 جریان از طرف غرب بود، یکی گسترش اتحادیه اروپا و دیگری ناتو؛ روسیه بارها به این روند اعتراض کرده بود اما با بی توجهی غرب مواجه شد.
استفان والت نظریه پرداز روابط بین الملل آمریکایی در یادداشتی با عنوان "خیالات باطل لیبرال ها باعث بحران اوکراین شد" نوشت: مسیری که غربی ها دنبال می کردند برداشت روسیه از تهدید را تقویت کرد او اذعان داشت "حتی اگر رهبران روسیه قانع می شدند که ناتو مقاصد شومی ندارد هرگز نمیتوانستند مطمئن شوند که همیشه چنین خواهد ماند".
روسیه و اوکراین بازندگان جنگ؛
این دو کشور در مجموع 2 درصد صادرات و 1/ 7 درصد واردات جهانی را به خود اختصاص می دهند. در عین حال دو کشور با داشتن سهمی بالا و تعیین کننده در حوزه های خاص مانند غلات و انرژی یا تولید محصولات دیگر نظیر ذغال سنگ، کود شیمیایی و آلومینیوم تاثیر مهمی بر اقتصاد جهانی دارند. بر این اساس جنگ اوکراین باعث شده تا در سه موضوع غذا، امنیت غذایی و انرژی و مسایل مالی؛ جهان با چالش های جدیدی مواجه شود. تقریبا باید گفت این جنگ تمام جهان را متاثر ساخته. این تاثیرات علاوه بر اقتصاد دو کشور روسیه و اوکراین تاثیر منفی بالایی برای کشورهای فقیر و در حال توسعه داشته است.
جنگ باعث وارد شدن آسیب اساسی به زیر ساخت های اوکراین، آوارگی 12میلیون اوکراینی و نیازمندی 13 میلیون نفر به کمک های فوری شده است. بر این اساس 45 درصد اقتصاد اوکراین کاملا تخریب شده و هزینه های اقتصادی و انسانی اوکراین روز به روز درحال افزایش است. جنگ تنها در سال 2022 حدود 114 میلیارد دلار به اوکراین خسارت وارد کرده، تولید ناخالص داخلی این کشور به یک سوم کاهش پیدا کرده و در حال حاضر وابستگی جدی به کمک های سازمان ملل و اروپا دارد.
روسیه نیز با آسیب های جدی به لحاظ اقتصادی و سیاسی مواجه است. با حمله نظامی روسیه به اوکراین کشورهای اروپایی و آمریکا در اقدامی هماهنگ تحریم های بی سابقه ای را بر حوزه های عمدتا اقتصادی و سیاسی این کشور اعمال کرده اند؛ تحریم هایی که به زعم غربی ها در طول تاریخ از حیث تاثیرات جمعی بی سابقه بوده است. هر چند روسیه تلاش کرده است با تکیه بر درآمدهای نفتی؛ ذخایر ارزی خود را به شدت توسعه دهد اما این تحریم ها 50 درصد ذخایر ارزی این کشور را محدود کرده است.
تعلیق عملیات شرکت های نفتی بزرگ در روسیه، بستن حریم هوایی بر روی هواپیماهای روسی، مسدود سازی دارایی های بانک های روسی، محدودیت دسترسی روس ها به فن آوری بالا، کاهش رشد اقتصادی منفی ده درصد، افزایش تورم 25 درصد و افزایش میزان بیکاری از 4 درصد به 8 درصد تنها بخشی از آسیب های وارده به روسیه از ابتدای شروع جنگ بوده است.
اتحادیه اروپا بازندگان پنهان جنگ اوکراین
چنانکه گفته شد حمله روسیه به اوکراین بزرگترین حمله نظامی متعارف به خاک اروپا بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. این جنگ علاوه بر این که تاثیرات عمیقی بر کشورهای درگیر در آن داشته به نسبت اهمیت ژئوپلتیکی روسیه و اوکراین و مناسبات اقتصادی و سیاسی میان آنها و سایر کشورها، بسیاری از کشورهای اروپایی را نیز متاثر ساخته است.
یکی از پیامدهای جنگ اوکراین برای اروپا این بوده تا کشورهای اتحادیه اروپا به خود بیایند و به ضعف دفاعی خود آگاه شوند. سانا مارین نخست وزیر فنلاند در سخنانی گفت: "باید بیرحمانه صادق باشیم، اروپا در حال حاضر به اندازه کافی قوی نیست، ما بدون ایالات متحده به مشکل خواهیم خورد. آمریکا تسلیحات زیاد، کمک های مالی فراوان و کمک های بشر دوستانه فراوانی به اوکراین داده است اما اروپا هنوز به اندازه کافی قوی نیست".
اکنون با قطعیت می توان گفت درگیری کنونی نه جنگ بین دو کشور روسیه و اوکراین که کشاکشی بین مسکو و کشورهای عضو ناتو بر سر مسائل بنیادین نظم جهانی است.
تاثیرات و پیامدهای ناگوار جنگ در اوکراین در بیشتر نقاط جهان آشکار شده اما در میان کشورهای اروپایی به دلیل وابستگی شدید در حوزه انرژی به روسیه از سایر کشوها بیشتر از این جنگ متضرر شده اند.
کاهش رشد اقتصادی، افزایش شدید تورم، به طوری که در طول 40 سال اخیر بی سابقه بوده است، بحران انرژی، افزایش چند برابری قبوض برق و گاز، ورشکستگی دهها هزار شرکت و بروز اعتصاب ها تنها بخش از نتایج اقتصادی جنگ اوکراین برای اروپا بوده است.
در نتیجه قطع گاز روسیه؛ هم اکنون آمریکا گاز طبیعی مایع را با 4 برابر بازار داخلی آمریکا برای اروپا می فروشد اقدامی که مقامات ارشد اروپا نتوانستند خشم خود را از این موضوع پنهان کنند امانوئل مکرون در صحبتی آنرا "سیاست غیر دوستانه" آمریکا در برابر اروپا خواند. بر همین اساس است که عده ای کارشناسان اروپایی بازنده اصلی جنگ اوکراین را اروپایی ها می دانند.
برندگان جنگ اوکراین: ایالات متحده و چین
ایالات متحده آمریکا همواره از مزیت ژئوپلیتکی یا همان مزیت جغرافیایی خود به دلیل دوری از مناطق اصلی جنگ در استفاده از تحولات مهم سیاسی و اجتماعی جهان منتفع شده است.
با نگاهی به سیر تاریخی تحولات مهم باید گفت جنگ جهانی اول و دوم برای هر کشور ی که فاجعه و مصیبت بوده برای ایالات متحده آمریکا نعمت بوده و از قبل آن سود برده است.
در سالهای 1930 میلادی اقتصاد آمریکا وارد رکود شدیدی شد و بازار سهام این کشور به شدت سقوط کرد. اقتصادانان آمریکایی تمام اصول و قواعد اقتصادی را بکار گرفتند تا اقتصاد ورشکسته این کشور را نجات دهند اما موفق نشدند. در این سالها وضعیت اقتصادی اروپا شرایط مناسب تری را تجربه می کرد و اروپا شاهد رونق اقتصادی ناشی از سیاستهای مالی و پولی مناسب این کشورها بود.
با آغاز و پایان جنگ جهانی دوم ویرانه های ناشی از این جنگ؛اروپا را به خرابه ای عظیم تبدیل کرد. در این شرایط آمریکا به تامین کننده اعتبار لازم برای بازسازی " طرح مارشال" بدل شد. همه کارخانه هایی که تعطیل شده بودند فعال شد تا مواد غذایی و پوشاک افراد درگیر در جنگ را تامین کند. رشد تولید به دنبال رشد تقاضا در کنار افزایش صادرات و درآمدهای صادراتی تمامبخش های اقتصاد را به مسیر حرکت بازگرداند و اقتصاد در حال مرگ آمریکا را جانی دوباره بخشید. هم اکنون نیز وضعیت اقتصاد آمریکا و اقتصاد جهان در وضعیت مشابه است. آمریکا در شرایط رکود قرار گرفته ودر مقابل قاره آسیا و بخصوص چین و هند رشد چشمگیری را تجربه کرده اند.
ایالات متحده چه سودی از جنگ روسیه با اوکراین می برد که حاضر است هزینه های آن و همچنین کمک تسلیحاتی بی دریغ به کیف را بپردازد؟
در پاسخ باید گفت حقیقت این است که در طول تاریخ ایالات متحده وارد هیچ جنگی نشده مگر آن جنگ فایده قابل توجهی برایش نداشته باشد. مانند جنگ جهانی اول و تلاش "ودروو ویلسون" برای بیرون مانده آمریکا از دایره جنگ اروپایی.
چین گانگ وزیر امور خارجه چین، در یک کنفرانس مطبوعاتی در حاشیه نشست پارلمان این کشور در پکن گفت: به نظر می رسد که بحران اوکراین توسط دستی نامرئی هدایت می شود که برای طولانی شدن و تشدید درگیری ها فشار می آورد. چین گانگ، بدون اشاره به اینکه منظورش چه کسی است، گفت: دست نامرئی از بحران اوکراین برای خدمت به برنامههای ژئوپلیتیکی خاص استفاده میکند.
از ابتدای جنگ؛ ایالات متحده بسته های متنوعی از محصولات نظامی را به اوکراین فرستاده و کشورهای اروپایی را وادار کرده درب انبارهای تسلیحاتی خود را برای کمک به اوکراین همچنان باز نگه دارند.
گزارش دویچه وله نشان میدهد در کنار سود سرسام آور شرکت های تسلیحاتی آمریکایی شرکت های اروپایی بازندگان اصلی و خسارت دیدگان بزرگ جنگ اوکراین بوده اند. اکنون اوضاع بر وفق مراد تولیدکنندگان اسلحه است. آنها نه تنها دهها میلیارد از فروش اسلحه به کشورهای اروپایی و اوکراین سود می برند بلکه خود را نیز به عنوان مدافعان دموکراسی و آزادی جا می زنند.
طبق تحلیل نشریه فارین پالیسی از داده های پنتاگون: در سال2021 دولت آمریکا 14 بسته فروش عمده سلاح به متحدان ناتو به ارزش 15 میلیارد دلار را تایید کرده در حالی که در سال 2022 این میزان به 24 بسته به ارزش 28 میلیارد دلار رسید.
با وجود این؛ سالهاست که روسای جمهور ایلات متحده در مورد افزایش هزینه های دفاعی متحدان در ناتو تاکید می کنند. با بروز جنگ و حمله روسیه به اوکراین؛ امریکا تمام کشورهای اروپایی عضو ناتو را ملزم به افزایش بودجه دفاعی خود در چارچوب این پیمان کرد که از حیث تامین بودجه برای این نهاد یک پیشرفت بزرگ برای آمریکا به حساب می آید تا از این طریق بتواند مناسبات مالی خود در ناتو را سروسامان دهد.
چین و جنگ اوکراین
هنگامیکه روسیه در فوریه 2022 به اوکراین حمله کرد چین تلاش کرد تا بین دو منفعت آشتیناپذیر موازنه برقرار نماید. اولا هدف آنها تقویت رابطه دوستانه بین چین با روسیه برای مقابله با قدرت آمریکا و کاهش فشار راهبردی فزاینده غرب بود. ثانیا در عین حمایت از مسکو به دنبال اجتناب از گرفتار شدن در تحریمهای یکجانبه و هماهنگ علیه دولت، شرکتها و موسسات مالی چین بودند.
به عبارت دیگر راهبرد چین اتخاذ بی طرفی در روند جنگ اوکراین بوده است. از آغاز بحران، پکن نه تنها که همانند واشنگتن و متحدین اروپایی اش، حمله روسیه به اوکراین را محکوم نکرده بلکه روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود با روسیه را تقویت کرده است. گفته می شود که روابط تجارتی میان مسکو و پکن از آغاز بحران اوکراین تا اکنون شاهد 30 درصد افزایش بوده است.
چین به خوبی می داند پیامدهای این جنگ و هر نتیجه ای که از آن حاصل شود، یک انقلاب ژئوپولیتیکی در آینده چین در اوراسیا ایجاد می کند و حتی می تواند راهنمایی باشد برای آینده مناسبات چین و غرب. به ویژه اینکه سرنوشت اوکراین پیشاپیش با آنچه بر سر تایوان می تواند بیاید، نسبت پیدا کرده است.
به هر روی چین با بازی در هر دو لایه سیاسی، امنیتی و اقتصادی نظم بین المللی را در محاسبات و سیاست های خود لحاظ می کند. در جنگ اوکراین اشتباه روسیه این بود که صرفا بر لایه سیاسی و امنیتی نظم توجه کرد و آنچه در شبه جزیره کریمه و گرجستان در نظر داشت به تغییر رویکرد اوکراین تسری داد. به نظر می رسد اوکراین نیز با اشتباه تاریخی دچار شد. بهترین سیاست؛ بی طرفی فعال و توجه به ملاحظات سیاسی- امنیتی روسیه بود در حالی که رهبران اوکراین با تمرکز بر منافع و شرایط اقتصادی پیوند با غرب و اتحادیه اروپا در لایه اقتصادی نظم بین الملل، با جنگی ویرانگر روبرو شدند.
به نظر می رسد نظم جدید بعد از تحولات اخیر ناشی از جنگ اوکراین در حال شکل گیری است؛ تعمیق شکاف شرق و غرب و مرکزیت بیشتر چین و آمریکا در عرصه بین الملل که وابستگی هر چه بیشتر کشورهای اروپایی به آمریکا و وابستگی روسیه به چین را به همراه خواهد داشت.
سیدعلی حسینی -
خبرگزاری جمهور
خیلی تحلیل جامع و جالب و کارشناسانه و آگاهی بخش از جنگ اکراین و روسیه و نحوه برخورد اتحادیه اروپا و در راس آن آمریکا بدست داده و پیامدهای مثبت و منفی آنرا نیز برای کشورهایی درحال جنگ و کل جهان به روشنی بررسی نموده و موضعگیری منفعت طلبانه چین را به خوبی بررسی نموده ای.
اما از یکی از کشورهای نوظهور و قدرتمند منطقه که به نحوی در این تحولات نقش دارد اصلا نام نبرده ای!