دولت فراگیر: فراگیری طالبان
سیاستمداران و رهبران سیاسی، کشورهای منطقه، امریکا و غرب همگی در تلاش هستند تا طالبان یک حکومت فراگیر تشکیل دهند.
طالبان همین حکومت شان را فراگیر می دانند و استنباط شان از واژه "فراگیر" که کشورها و سیاسیون مطرح می کنند، شامل ساختن یک تعداد عنصر غیرطالب در حکومت طالب است. احتمالا نگاه کشورها خصوصا دولت های منطقه نیز همین تصور طالبان است. در حکومت همه شمول طالبانی، تعدادی غیرطالب نیز در کابینه و ساختار حکومتی طالبان جابجا می شوند؛ اما نکته اساسی اینکه آنها تعیین کننده نخواهند بود چرا که سیاستهای کلی را آنان طرح و تعیین نمی کنند. وقتی قدرت نظامی، قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی در خدمت رهبر طالبان و تفکرات امارتی باشد همه افراد و تشکل ها را در خود ذوب خواهد کرد.
یعنی اگر منابع و مراکز قدرت به دست یک گروه خاص مثل طالبان باشد، همانند سریال کوریایی اسکوید گیم ( (Squid Gameخواهد بود. در آن سریال افرادی را که در پی به دست آوردن پول هستند در محیط هایی قرار می دهند و آنها را وادار به مبارزه می کنند. طراحان و مدیران بازی، از بالا نظارت می کنند. بازیگران یا توسط خودشان و یا توسط قدرت بالایی به شکل گروهی یا فردی حذف و کشته می شوند تا نهایتا از بین صدها نفر، یک نفر به پاداش برسد. در کابینه فراگیر طالبان، اعضای غیرطالب همانند همان بازیگرانی خواهند بود که فقط در محیط خودشان صلاحیت دارند و توان دیدن و مدیریت کردن و یا شراکت در مدیریت را ندارند. در این بازی، کسی که زرنگ تر است، دیرتر زنده می ماند و نهایتا کسی که زنده ماند، پاداش می گیرد و بس. همان آخرین نفر هم حق و توان وارد شدن در حلقه بالا را ندارد.
اعضای کابینه یا حکومت همه شمول طالبان نهایتا می توانند بازیگر و مأمور خوبی برای طالبان باشند و نه بیشتر از آن؛ چرا که آنها هرگز شریک و سهیم در اصل قدرت نمی شوند. اصل قدرت شامل رهبری، نیروی نظامی، مغز استخباراتی، و سیستم اقتصادی در اختیار طالبان خواهد بود.
اگر طالبان خِرد و خودگذری می داشتند تا حالا بخاطر تحکیم پایه های حاکمیت شان، چنین دولت فراگیر و همه شمول را تشکیل می دادند و حتی از غیرطالبان گردش نیرو در ادارات می داشتند. با این عمل، هم دهان بعضی مخالفان را می بستند و هم همسایه ها را راضی می کردند. اما اینکه طالبان، به تناسب خودخواهی و کله خرابی هایی که دارند تا هنوز از شر قدرت طلبی شان راحت نشده اند از خوش شانسی مخالفان آنان است.
حکومت فراگیر از نوع طالبانی، آخرین میخ بر تابوت آزادی و دموکراسی و جمهوریت و مدنیت خواهد بود. یعنی تصور کنید که اگر در کابینه طالبان، جمعی تکنوکرات و زن و مجاهد و شیعه و استاد پوهنتون روبروی افرادی مانند سراج الدین حقانی و ملایعقوب و ملافاضل و ملابرادر و ملامتقی و ملا دلاور و ملا خلیل حقانی و ملای امر به معروف و... بنشینند که پنج هزار نیروی انتحاری دارند و 150 هزار نیروی جنگی و آنقدر جزم اندیش و دُگم و کله خر هستند که حاضرند برای تحمیل نظرشان بمبگذاری کنند و به سادگی تکفیر کنند و بکشند و بهترین حرف شان خوک و خبیث و خنزیر است چگونه یک استاد و یک تکنوکرات و یک رعیت(!) حرف می زند و دلیل می گوید و سرش را بلند می کند!
حضور استادان و سیاسیون در کابینه طالب چه اثری بر حاکمیت به نفع مردم و حوزه ضد طالبانی دارد؟ و دقیقا چه اتفاقی برای حاکمیت طالبان می افتد؟ اگر طالبان کلّ وزارت هایی مثل شهرسازی و فرهنگ و فواید عامه و زراعت و اقتصاد و انکشاف دهات و امثال آن را به چندتا تاجیک و هزاره و... ببخشاید دقیقا چه توفیری می کند اگر زور و زر و امارت و نظام در دست طالبان باقی بماند؟
حالا برفرض که پارلمان هم باشد با ساختاری که در کنار نمایندگان اتوکشیده و خوشرو، نصف تالار را هم طالب تُرشروی مسلح پر کرده باشد!
لذا کاملا بدیهی است که چنین حکومت فراگیر یا دولت همه شمول، مبنای عقلانی ندارد. نه تنها دستاورد نیست بلکه یک عقبگرد خطرناک است.
لذا بهتر است دوستان بین المللی ما و رهبران سیاسی ما دست از مطالبات میان تهی و فریبنده ی حکومت فراگیر بردارند. حکومت فراگیر یا دولت همه شمول در صورتی عینیت می یابد که قدرت سیاسی تقسیم شود. ساختار و ترکیب نظامی، امنیتی، استخباراتی ما دگرگون و بازتعریف شود. هرکسی به جای خود باشد. رهبری و ترکیب نیروی نظامی ما بازنگری شود. نوعیت نظام نه بر مبنای امارت که بر مبنای مردمسالاری شکل بگیرد.
حکومت فراگیر زمانی ممکن است که تصامیم هم فراگیر باشد. حق انتخاب فراگیر باشد. حق اعتراض فراگیر باشد، حق بیان و سئوال و مطالبه فراگیر باشد. حکومت فراگیر در صورتی عینیت می یابد که حق حاکمیت از مردم و برپایه انتخابات باشد و نه از هبت الله و ملا و قاری و قومندان.
حکومت فراگیر، مبتنی بر شرایطی است که زیر سایه حکومت نظامی و تفنگ و استخبارات و استنطاق ممکن نمی شود. حکومت فراگیر زمانی می شود که جنگجوها شهرها را ترک کنند و میدان را به مردم و نخبگان و عاقلان و اهل فرهنگ و سیاست بگذارند.
حکومت فراگیر با اردو و پولیس فراگیر ایجاد می شود. با خلع سلاح عمومی ممکن می شود. حاکمیت همه شمول با ملغی کردن و اصلاح مغزی و رخصت کردن هزاران نیروی انتحاری ممکن می شود. حکومت فراگیر زیر سایه پنجهزار نیروی انتحاری ساکن شهرها چگونه ممکن می شود و بقا می یابد؟ حکومت همه شمول با ایجاد امنیت روانی و فضای باز سیاسی ممکن می شود.
دولت فراگیر تابع شرایطی است که سهمگیری در کابینه یک بخش کوچک آن است. و اگر منظور از فراگیری حکومت، صرفاٌ شراکت همه اقوام در حکومت و کابینه و ریاست و معینیت باشد؛ این به مفهوم مزدور و مأمورگرفتن از غیرطالبان برای طالبان و در خدمت تقویت نظام طالبان است.
نمونه بارز حکومت فراگیر بدون لحاظ مبانی فراگیری حاکمیت، در بهترین حالت، حومت اشرف غنی احمدزی خواهد بود که در آن یک وزیر بیچاره، با ترس و لرز و سرافکنده، کمتر حق گپ زدن داشت و بیشتر حق دشنام شنیدن داشت؛ آنهم از یک عنصرِ لاغرِ مریضِ فراری. با عناصر چاقِ عصبیِ مسلح چه باید کرد؟ یقینا چنین دولت فراگیر به مفهوم فراگیری طالبان خواهد بود.
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور