۰

شکاف در جمعیت؛ آرمان حزبی یا میراث پدری؟

جمعه ۱۳ سرطان ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۴
شکاف در جمعیت؛ آرمان حزبی یا میراث پدری؟

شماری از اعضای هیات رهبری حزب جمعیت اسلامی در جلسه‌ای به ریاست استادعطامحمد نور؛ رئیس اجرایی این حزب، اعلام کرده‌اند که صلاح الدین ربانی را از ریاست این حزب کنار گذاشته‌اند.
 
آقای ربانی در واکنش، گفته که عضویت عطامحمد نور، محمد یونس قانونی، کلیم الله نقیبی، عبدالحفیظ منصور، واقف حکیمی، سید عنایت الله شاداب و عبدالستار مراد را در جمعیت اسلامی به حالت تعلیق در می‌آورد!
 محمد اسماعیل خان و بسم الله محمدی هم در آن جلسه حضور داشته اند.
 
بروز شکاف در عالی ترین سطح رهبری حزب جمعیت اسلامی، رویدادی قابل انتظار بود. پس از شهادت استاد برهان االدین ربانی؛ رهبر و بنیانگذار این حزب، کاریزما و اقتدار رأس هرم رهبری آن مخدوش شده بود.
 
به نظر می رسید که سرپرست شدن صلاح الدین ربانی هم بیش از آنکه مبتنی بر آرمان حزبی باشد، نوعی ادای دین و احترام چهره های پرنفوذ جمعیت اسلامی به میراث پدر او بود. شاید به همین دلیل، آقای ربانی هرگز رسما ریاست جمعیت اسلامی را احراز نکرد و همچنان سرپرست باقی ماند.
 
به جز این بروز شکاف در کانون رهبری جمعیت اسلامی، نوعی عصیان در برابر موضع همیشه مخالف و هیأت اپوزیسیونی حزب و همچنین تقلا برای حفظ کرسی ریاست به مثابه یک میراث پدری است.
 
در سال های گذشته، بارها شاهد بروز تنش و تقابل میان رهبران تراز اول حزب جمعیت نسبت به مسایل مهم ملی و معادلات قدرت بوده ایم. این تنش ها و تقابل ها جز آنکه ریشه در مسایل پیشگفته داشته، ناشی از نوعی ناکارآمدی در رهبری این حزب هم بوده است.
صلاح الدین ربانی از کاریزما، نفوذ و اقتدار کافی برای اقناع یا توجیه رهبران ارشد این حزب برخوردار نیست. او برخلاف استاد ربانی شهید، قادر نیست اعضا و مهره های درشت این حزب را حول محور اهداف و آرمان هایی گرد آورد که حول محور شخص خودش باشد.
 
از سوی دیگر، پس از ترور استاد ربانی، به نظر می رسد که جمعیت اسلامی جایگاه شایسته خود به مثابه یک جریان سیاسی فراگیر و مؤثر بر معادلات و مناسبات قدرت را از دست داده و در بسیاری از موارد حتی احساس می شده که از روال رویدادها عقب می ماند و توان هماوردی مورد انتظار در فضای سیاسی پیچیده افغانستان را ندارد. اینها همه نشانگر فقدان یک رهبری خردمندانه، مؤثر و مسئولانه است. حزبی که نتواند قناعت و رضایت و انتظارات رهبران خودش را برآورده کند، چگونه می تواند در ابعاد ملی به عنوان یک جریان مؤثر و همواره در محور رویدادها عرض اندام کند؟
 
نگاه به حزب به مثابه یک میراث پدری و تعلیق یا تفسیر آرمان های حزبی در راستای توجیه این نگاه نیز به تضعیف بیشتر جایگاه سنتی جمعیت اسلامی، دامن زده و آن را از مدار تحولات سریع سیاسی در کمتر از یک دهه اخیر خارج کرده است.
 
بر این اساس، اگرچه از دید بسیاری از هواداران قدیمی حزب جمعیت اسلامی، بروز بحران و تنش اخیر در کانون رهبری آن، شاید چندان گوارا نباشد؛ اما اگر این تحولات به درستی مدیریت شود، در نهایت می تواند به بازیافت جایگاه پیشین و احراز مقام شایسته این حزب در تحولات سیاسی – اجتماعی افغانستان، منجر شود و برای عبور از کلیشه های دست و پا گیر قدیمی که مانع از توافق و تطبیق حزب جمعیت با نیازهای زمان، تحولات روز و مناسبات مدرن می شود، یک خانه تکانی اساسی در عالی ترین سطح رهبری آن، لازم و ضروری باشد.
 
در این میان، حتی اگر طبق پیش‌بینی ها حزب جمعیت اسلامی، دچار انشعاب و چنددستگی شود و جریان های جدیدی از درون آن سر برآورند، به دلیل آنکه ساختار سنتی و بافت قدیمی آن دیگر قابل ادامه نیست، امری پذیرفتنی است و در جهت زندگی و پویایی مؤثر آن به جای ادامه حیات نباتی و وجود منفعلانه و غیر مؤثرش، ضروری و مفید می نماید.
علی موسوی - جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین