طرح مسئله
انتخابات ریاست جمهوری 98 باعث دو دستگی در میان اعضای جمعیت اسلامی شد. پایان رقابت انتخاباتی و تشکیل حکومت مشارکتی، موجب شد که بزرگان جمعیت اسلامی به فکر اتحاد و تقویت حزب باشند. سالهاست که کنگره حزب جمعیت دایر نشده و برگزاری مجمع عمومی جمعیت که بتواند خون تازه ای در رگهای این حزب پیر بدمد، یک نیاز تاریخی است.
پس از شهادت استاد ربانی، بزرگان جمعیت به احترام ایشان، صلاح الدین ربانی را بعنوان سرپرست موقت تعیین کردند اما او نزدیک به هشت سال در این موقف ماند و هیچ کوششی برای برگزاری کنگره به عمل نیاورد.
تصامیم خودسرانه سیاسی، اخیراً اعضای حزب را به این نتیجه رساند که مجمع عمومی حزب را دایر کنند. لذا در روزهای گذشته، ملاقات ها و رایزنی ها و مشورتهایی میان بزرگان جمعیت اسلامی صورت گرفت.
به نظر می رسد که با وساطت محمدیونس قانونی نشستی میان استادعطامحمد نور و داکترعبدالله ترتیب داده شده و ادامه یافته است و طرفین توافق کرده اند که در مورد مصالحه ملی بین اعضا و بزرگان جمعیت اسلامی تفاهم صورت گیرد و همچنین تصمیم گرفته می شود که رابطه میان صلاح الدین خان و داکترعبدالله ترمیم شود.
هدف از این مسئله، دو مورد مهم گفته شده است: اول سهمگیری جمعیت اسلامی در قدرت و حکومت و دوم فعال شدن جمعیت اسلامی در پروسه مصالحه ملی.
لذا استادعطامحمد نور و جناب محمدیونس قانونی، ملاقات هایی با صلاح الدین خان هم داشته و وی را ترغیب می کنند که رابطه اش با عبدالله ترمیم شود و جمعیت اسلامی در پروسه صلح و مشارکت سیاسی، سهم فعال داشته باشد که صلاح الدین خان تابع این خواسته ها نمی شود.
نتیجتاً بزرگان جمعیت اسلامی تصمیم می گیرند تا نشست شورای رهبری را دایر کرده و جمعا در مورد مسائل متذکره و مسائل حزبی تصمیم اتخاذ نمایند. آنها از همه اعضای 72 نفره شورای رهبری دعوت نموده اما تعدادی از چهره ها مانند صلاح الدین ربانی و احمدضیاخان به این نشست حاضر نمی شوند. لذا در جلسه فیصله می شود که بخاطر عدم تمکین صلاح الدین خان به تصامیم جمعی و عدم آمادگی وی به برگزاری کنگره حزبی، استاد عنایت الله شاداب مسئولیت برگزاری مجمع عمومی را متقبل شود.
این مسئله موجب خشم صلاح الدین شده و وی در اعلامیه ای، ضمن برشمردن مواردی که چنین می شود و چنان نشود حکم می کند که عضویت استاد عطامحمد نور و محترم قانونی و حفیظ منصور و واقف حکیمی و عبدالستار مراد و استاد شاداب و کلیم الله نقیبی به حالت تعلیق در آمد!
حق با کیست؟
حداقل در ماههای اخیر، صلاح الدین ربانی بدون رضایت و مشورت بزرگان جمعیت، تصامیم مهمی اتخاذ می کرد. او نظرات شخص خود را بعنوان اعلامیه رسمی جمعیت اسلامی انتشار می داد و بر تصامیم شخص خود، تاپه حزب را می چسباند. این موضوع موجبات خشمی فروخفته را در نهاد بزرگان جمعیت اسلامی همچون امیر اسماعیل خان، قانونی، استادعطا، بسم الله خان، واقف حکیمی و منصور و سایر بزرگان جمعیت مشتعل می ساخت. تک روی های صلاح الدین و سکوت سایرین موجب شده بود که فرزند استاد، خودش را رهبر بلامنازع و دارای حق فرماندهی بی قید و شرط بداند و بزرگان حزب را نادیده بگیرد.
صلاح الدین؛ حمایت از تیم عبدالله، تبعیت بی قید و شرط از جنرال دوستم، قهر با عبدالله، قهر با پروسه مصالحه، خشم بر سر حفیظ منصور و اخلاقی و مولوی کمال و ... را حق طبیعی خودش می دانست. او حزب را میراث استاد شهید به خودش می پنداشت. طبعا به دلیل اینکه جمعیت مربوط به مردم و مجاهدین است، این مورد اقبال جمعیتی ها نبود.
بزرگان جمعیت اسلامی می گویند که باید به نابسامانی های جمعیت پایان داده شده و عظمت جمعیت اسلامی احیا شود.
آنها دو خواسته مهم دارند: اول باید در حکومت و پروسه ملی مصالحه، سهیم باشند و دوم باید با برگزاری مجمع عمومی، حزب را سامانمند و دارای ساختار حزبی بسازند که مقامات و مسئولین حزب از طریق انتخابات، گزینش و معرفی شوند.
ظرفیت های طرفین
صلاح الدین ربانی دو ابزار در اختیار دارد: اول معاندت و ضدیت با اشرف غنی؛ ... ضدیت با غنی به شکل اتومات، محبوبیت می آورد. دوم: رو آوردن به تعدادی از جوانان و سعی در ایجاد تقابل میان نیروی جوان در برابر بزرگان و اعضای پیشینه دار جمعیت!
طرف مقابل اما اکثریت بزرگان و اعضای رهبری جمعیت هستند. در مناسبات بین المللی و در تحولات داخلی افغانستان هر کدام شان وزنه های سیاسی هستند. طرف مهم قضایای سیاسی و ملی محسوب می شوند. وزن سیاسی بالا و مشروعیت زیاد دارند. غیر از احمدضیا مابقی افرادی که توسط استاد ربانی شهید، به رهبری جمعیت معرفی شده بودند در همین تیم هستند و لذا مشروعیت درون حزبی هم دارند.
تصمیم بی صلاح صلاح الدین
صلاح الدین خان بدون مصلحت با اعضای جمعیت اسلامی طی اعلامیه اش، عضویت رهبران جمعیت را به تعلیق در آورده است! این اعلامیه بیشتر به یک طنز و شوخی شبیه است. صلاح الدین خان نه چنین صلاحیتی دارد و نه چنین توانایی دارد و نه در چنین موقفی قرار دارد که چنان تصمیمی بگیرد. لذا در روزهای آینده بیشتر مشخص خواهد شد که این اعلامیه و تصمیمش چه میزان بی معنا بوده است.
به هر روی، جمعیت اسلامی هیچ چاره ای نداشت و دیر یا زود باید چنین روزی را تجربه می کرد. به دلیل اشتباه بزرگان جمعیت و بخاطر خودخواهی صلاح الدین جمعیت چاره ای جز این راه و این سرنوشت نداشت. صلاح الدین هرگز تصمیم نداشت که ریاست بادآورده را رها کند و تن به انتخابات بدهد. او هر روزی ممکن بود که چنین تقابلی را تحمیل کند. لذا باید منتظر نشست و دید که سرنوشت او و جمعیت به کدام سو خواهد رفت!
آنچه پیش روی بزرگان جمعیت اسلامی قرار دارد، ایجاد بستر فراخ برای حضور و مشارکت حداکثری مردم و هواداران جمعیت اسلامی، توحید شاخه های متفرق جمعیت و جذب عناصر مهم حزبی، برگزاری کنگره و برگزاری انتخابات حزبی خواهد بود.
سید جواد حجت- خبرگزاری جمهور