۰

هشت ثور؛ پیروزی و پس از پیروزی

علی موسوی
دوشنبه ۸ ثور ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۸
یکی از موانع بزرگ نقد عادلانه کارنامه مجاهدین حتی تا همین چند سال اخیر، خود آنان بودند. رهبران جهادی نه تنها امکان و ابزار نقد از درون را به تمامی حذف کرده بودند؛ بلکه در رویکردی تحکم آمیز و متصلبانه، حتی منتقدان غیر جهادی را یا با ارعاب و تهدید و یا با تطمیع و تمجید، مجبور به سکوت می کردند.
هشت ثور؛ پیروزی و پس از پیروزی

۸ ثور ۱۳۷۱ خورشیدی یادآور رویدادی تاریخ ساز است که آثار و تبعات عمیق آن به اندازه ای برای مردم افغانستان، پایدار و ماندگار است که به نظر نمی رسد به زودی از خاطره جمعی آنان زدوده شود.
 
مجاهدین و رهبران پرنفوذ آنان، پیروزی بر کمونیزم را حتی فراتر از افغانستان، یک رویداد شگفتی ساز تاریخی در ابعاد جهانی می دانند که به زعم آن‌ها به فروپاشی شوروی پیشین، فروریختن دیوار برلین و انتقال قدرت از شرق به غرب انجامید و مناسبات قدرت را در جهان دستخوش تغییرات ژرف و بنیادین کرد.
 
صرف نظٰر از درستی یا نادرستی این برداشت ها و ارزیابی ها واقعیت این است که ۸ ثور ۱۳۷۱ را برای مردم افغانستان می توان یک مبدأ تاریخ در نظر آورد. به بیان دیگر، دامنه تأثیرات این تحول عظیم به اندازه ای گسترده و فراگیر بود که به سادگی می توان تاریخ معاصر افغانستان را به قبل از ۸ ثور و بعد از ۸ ثور تقسیم کرد.
 
مجاهدین بر کمونیست ها پیروز شدند و از این رویداد تا همین پارسال که از کرونا خبری نبود، با شکوه و عظمت زایدالوصفی تمجید و تجلیل می شد؛ اما به نظر می رسد که تحولات پس از پیروزی که کام جهادگران و طیفی عظیم از مردم افغانستان را که فداکارانه از جهاد، حمایت کردند و نقش مهمی در پیروزی آن بر عهده داشتند، تلخ کرد، هرگز آنگونه که بایسته بوده، مورد نقد ارزیابی نقادانه قرار نگرفته است.
 
این مقال مجمل اگرچه مدعی نیست که از عهده این مهم، بی کم و کاست برمی آید؛ اما بی تردید می تواند در کنار همه نقدهایی که بر رویدادهای پس از پیروزی مجاهدین صورت گرفته، بخشی از زوایای پنهان تاریخ صامت جهاد افغانستان را در روشنگاه قرار دهد و دست کم به نسل امروز و نسل های فردای کشور این انگیزه را ایجاد کند که به تاریخ چندده سال اخیر وطن شان با عینکی انتقادی نگاه کنند و هرگز به دام و دامن روایت های رسمی، ستایش های سفارشی و تصویرسازی‌های غلوآمیز نیافتند.
 
یکی از موانع بزرگ نقد عادلانه کارنامه مجاهدین حتی تا همین چند سال اخیر، خود آنان بودند. رهبران جهادی نه تنها امکان و ابزار نقد از درون را به تمامی حذف کرده بودند؛ بلکه در رویکردی تحکم آمیز و متصلبانه، حتی منتقدان غیر جهادی را یا با ارعاب و تهدید و یا با تطمیع و تمجید، مجبور به سکوت می کردند.
 
در سال های اخیر اما فضا بازتر شده و به ویژه گروهی از فعالان فرهنگی وابسته به اردوی جهاد، تلاش کرده اند به میراث جهادگران، نقادانه نگاه کنند.
 
به نظر می رسد که در شعاع این فضای جدید پیش از آنکه لازم باشد همچنان دل در گرو پیروزی مسرت بخش بر کمونیست ها داشته باشیم، باید رویدادهای پس از پیروزی را نقد کنیم؛ رویدادهایی که ارزش و عظمت کاری را که جهادگران کردند به تمامی به محاق برد و از شکوه و اقتدار آن انقلاب تاریخی کاست و چه بسا رهبران جهادی را نیز در کنار پیشاهنگان کمونیزم در معرض نقد و داوری بی رحمانه مردم افغانستان قرار داد.
 
مجاهدین پس از پیروزی، تدبیری برای مدیریت نداشتند. آنها ایدئولوژي زدگانی بودند که خوب می جنگیدند؛ اما برای نظام سازی، دولت داری و مدیریت شرایط پس از جنگ، برنامه ای نداشتند. از سوی دیگر، اصول وحدت بخشی که آن‌ها را در مبارزه علیه دشمن مشترک یعنی کمونیزم، متحد می کرد، پس از فروپاشی رژيم کمونیستی متلاشی شد و مجاهدینی که دیروز برادر همدیگر بودند، در برابر همدیگر قرار گرفتند. مذهب و ارزش های مقدس آن به محاق رفت و قومیت و کسب قدرت، جای آن را گرفت. وضعیت حتی به اندازه ای حاد شد که الگوی واگرایی های همستیزانه قومی به سرعت به نزاع های مرگبار درون‌قومی و میان‌گروهی کشیده شد و به این ترتیب، یک نهضت پیروز و برنده، با استفاده بی رحمانه و جنون آمیز از نیروهای درونی خود، علیه خویش قیام کرد و کمر به حذف خود بست.
 
البته در این میان، دست های پیدا و پنهان همسایگان و قدرت های برتر جهان در تشدید و توسعه این آتش خانمانسوز را نیز نمی‌ توان نادیده گرفت.
 
نتیجه اینکه یک پیروزی شکوهمند به سرعت جای خود را به شکستی شرم آور داد؛ شکستی که با ظهور جنبش طالبان، کامل شد.
 
علی موسوی - جمهور
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین