سلیمانی کابوس امریکایی ها و مانعی مهم در مسیر سلطه استراتژیک واشنگتن بر منطقه خاور میانه بود. ترور او سال ها بود که در دستور کار امریکایی ها قرار داشت؛ اما آنچه ترامپ انجام داد خطای مرگبار و تصمیم احمقانه یک رهبر جاه طلب بود که تبعات سختی برای امنیت ملی امریکا، هزاران نظامی پنتاگون در خاور میانه و منافع استراتژیک واشنگتن در سراسر جهان خواهد داشت.
امریکا سرانجام سردار قاسم سلیمانی؛ مغز متفکر مقاومت اسلامی در منطقه، طراح و تئوری پرداز مبارزه با تروریزم تکفیری ساخت امریکا و فرمانده شاخه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را ترور کرد.
سلیمانی کابوس امریکایی ها و مانعی مهم در مسیر سلطه استراتژیک واشنگتن بر منطقه خاور میانه بود. ترور او سال ها بود که در دستور کار امریکایی ها قرار داشت؛ اما آنچه ترامپ انجام داد خطای مرگبار و تصمیم احمقانه یک رهبر جاه طلب بود که تبعات سختی برای امنیت ملی امریکا، هزاران نظامی پنتاگون در خاور میانه و منافع استراتژیک واشنگتن در سراسر جهان خواهد داشت.
در این شکی نیست که ترامپ علاقه عمیقی دارد تا در نقش یک قهرمان ظاهر شود. او می خواهد ماموریت هایی را انجام دهد که تصور می کند برای دیگر رهبران امریکا «غیر ممکن» بوده و آنها جسارت انجام آن را نداشته اند. ترور سردار قاسم سلیمانی هم یکی از همان اقدامات بود. این در حالی است که ترور او با توجه با شخصیت ویژه و اخلاق متواضعانه اش در رفتار با فرودستان، نیروهای تحت امرش و حتی مردم عادی، هرگز کار سختی نبود. امریکایی ها می توانستند او را در سوریه، عراق، لبنان یا هر جای دیگری به آسانی هدف قرار دهند و حذفش کنند؛ اما چرا این کار را پیش از این نکردند؟ پاسخ تقریبا روشن است؛ چون آنها تاکنون توانسته بودند مانع از تصمیمات نابخردانه و شهرت طلبانه عنصر خودخواهی مانند ترامپ شوند. استراتژیست های امریکایی نمی خواستند خود را به دست خویش به جهنم بیاندازند. آنها دوست نداشتند هزاران نظامی امریکایی را در مسیری مرگبار قرار دهند. حفظ و بقای منافع استراتژیک امریکا در خاور میانه برای آنان مهم تر از ترور فرماندهی بود که می توانست دستیابی به این منافع را اندکی مختل کند.
تصمیم به ترور قاسم سلیمانی اما در لحظه ای گرفته شد که همه این محاسبات نادیده گرفته شد. همفکری عناصری مانند ترامپ، پومپئو و اسپر، موجب ترور جنون آمیز سردار قاسم سلیمانی شد. آنها در یک لحظه دست به اقدامی دیوانه وار زدند؛ بدون آنکه به عواقب و پیامدهای ویرانگر آن فکر کنند.
امریکا در پی این اقدام از همه شهروندانش خواست فورا خاک عراق را ترک کنند. این نشان می دهد که آنها چقدر ناشیانه عمل کرده اند و ترامپ چه بلایی بر سر مردم اش آورده است.
امریکایی های عادی می توانند از عراق خارج شوند؛ اما آیا نظامیان امریکایی هم تصمیم مشابهی می گیرند؟ شاید در عراق این اتفاق بیافتد؛ اما هزاران نیروی سنتکام در غرب آسیا و خاور میانه چه می کنند؟ مثلث تندروهای مسلط بر امریکا آیا تدابیر لازم برای مهار واکنش مشروع ایران را هم سنجیده است؟
وضعیت به اندازه ای خطرناک شده که ابعاد آن حتی امنیت ملی افغانستان را هم تهدید می کند؛ زیرا نظامیان امریکایی در کشور ما هم حضور دارند و ایران حق خود می داند تا به نیروهایی که محبوب ترین فرمانده نظامی شان را ترور کرده اند در هر نقطه از کشورهای منطقه ضربه بزند.
ترور سلیمانی در خاک عراق این حق را به ایران می دهد که اقدامات مشابهی علیه مقام ها، فرماندهان جنگی و نیروهای نظامی آن کشور در هریک از کشورهای منطقه انجام دهد. اینجا دیگر دیپلماسی و حقوق بین الملل و روابط بین الدول و... معنی ندارد؛ زیرا امریکا همه این موارد را پیشاپیش نقض و تعلیق و تعطیل کرده است. امریکا بدون توجه به استقلال، حاکمیت، امنیت و منافع ملی عراق، در خاک آن کشور، علیه ایران وارد جنگی مستقیم و تمام عیار شده است. بنابراین آیا باید انتظار داشت که ایران برای استفاده از حق مشروع خود برای واکنش و انتقام، این اصول را رعایت کند و به گونه ای دیگر عمل کند؟! حتی تصورش هم ساده لوحانه است. پس همانگونه که رهبران ایران هشدار داده اند امریکا از هم اکنون باید منتظر انتقامی سخت و تلخ و دردناک باشد؛ انتقامی که شاید از سوی ایران یا نیروهای محور مقاومت صورت بگیرد؛ اما مسوول اصلی آن، خود امریکایی ها و شخص ترامپ خواهند بود. ترامپ و تیم جنگ افروزش با ترور سلیمانی در واقع دست به خودکشی زدند و کسی که خودکشی می کند همزمان هم قاتل است و هم مقتول. آنها باید تاوان رفتار احمقانه شان در بازی با آتش را بپردازند و این کاملا طبیعی است.
محمدرضا امینی - جمهور