از اینکه آیا اختلافات در یکی از تیمهای انتخاباتی تا چه اندازه وجود دارد و یا نه؟ حل میشود یا خیر؟ چه تغییرات و تحولات در تیم انتخاباتی مورد نظر به میان خواهد آمد که بگذریم. خواستم به چند مورد اشاره نمایم.
یکم: برخی از کاربران و یا منتقدین چهرههای سیاسی که با هم تیمهای شان اختلاف نظر پیدا کردهاند را به مسخره میگیرند. برخورد این جماعت از منتقدین خیلی سطحی است. در صورتی که بحث عادی نیست. گپ تغییر نظام است. هر دو طرف حق دارند اختلاف نظر داشتهباشند و چانهزنی کنند.
دوم: در مورد جریان سیاسی موج تحول افغانستان به مثابه یکی از جریانهای تاثیرگذار، مستقل و غیر وابسته به رهبری بانو فوزیه کوفی باید عرض کنمکه در خطوط اساسی و مرامنامهی مان تغییر نظام از ریاستی به نیمه ریاستی درج است و یکی از اهداف درشت سیاسی مان را شکل میدهد.
سوم: موج تحول افغانستان در این راستا کارهای فراوان انجام دادهاند ما در یکی از برنامههای مان گفتمان نظام سیاسی در افغانستان را با بررسی کاستیها و برتریهای نظامهای پارلمانی و ریاستی دایر کردیم. از بدوتاسیس تا اکنون موضعگیریهای روشن و مشخصی داشتهایم، دیدگاه و نظریات رهبر و بنیانگذار جریان سیاسی موج تحول، پیش از ایجاد این جریان سیاسی بگونهی واضح تبارز یافتهاست.
چهارم: از منظر ما گفتمان مسلط و حاکم بر هر دوره و فرهنگ، برای هرکسی که میخواهد در چهارچوب آن فعالیت کند یا بر آن تاثیرگذار باشد، ضروری است و شاید تا اندازه ای هماهنگی و همراهی نیز با آن لازم باشد تا اولا زمینهی بیان و گفتار او فراهم شود و ثانیا در آینده آن را تغییر و اصلاح کند و یا به زیر بکشد. گفتمانها همواره مسلط نمیمانند و گفتمانها مربوط دورههای ویژه فرهنگی و دورانی است.
پنجم: ساختار نظام ریاستی در افغانستان از دید ما یک گفتمان است و نیازمند کالبد شکافی و در میان سیاستگذاران، کارگذاران و کارشناسان سیاسی قابل بحث میباشد. در حوزه هر کس و گروهی که نظام غیر متمرکز میطلبند چه در گذشته و چه حال و در آینده کار میکنند. راه اندازی گفتمان به مفهوم غالب بودن نظریههای دیگران نیست، چون اولا هیچ گفتمانی برای همیشه مسلط نیست و دوما شیوهای ریاستی و فدرالی کشور مسلط و غالب نبودهاست.
ششم: افغانستان جامعهی سنتی، توسعه نیافته مبتنی بر افکار و اندیشههای قومی و قبیلهی است. فرهنگ سیاسی سنتی مانع ارائه و ایجاد گفتمانها نشدهاست. رهبر موج تحول افغانستان بارها تصریح کرده اند: نظامهای سیاسی تجربه شده طی پنجاه سال پسین نظام ریاستی متمرکز ۱۵ سال اخیر در جهت برآورده شدن خواستهای مردم جوابگو واقع نگردیده است و تنها بدیلی که میتواند قدرت به مردم برگرداند نظام پارلمانی است.
هفتم: جریان سیاسی موج تحول افغانستان با راه اندازی و پیگیری این گفتمان در گامهای بعدی در مورد چگونه اجرایی کردن آن حرفهای برای گفتن دارد. جریان سیاسی موج تحول به مثابه یکی از جریانهای تاثیرگذار در قضایا و تحولات سیاسی اخیر گامهای نخستین را در رابطه به کاستیها و برتریهای نظام ریاستی و پارلمانی چند سال پیش برداشت و خوشبختانه به گفتمان غالب و مورد بحث مبدل شدهاست.
هشتم: جریان سیاسی موج تحول افغانستان به مبارزات سیاسی و مدنی خویش تا رسیدن به نظام غیرمتمرکز ادامه میدهد. موج تحول افغانستان شیوهی پارلمانی را برای کشور کارساز میداند. از این دید نظام ریاستی و فدرالی در شرایط حاضر پاسخ نمیدهند و این مدل از نظامها را در شرایط کنونی رد میکند. از سوی دیگر افکارعمومی آماده پذیرفتن نظام فدرالی نیست و نظام ریاستی مفید واقع نگردید. یکی از تفسیرها و برداشتهایی که از این جریان سیاسی صورت میگیرد "تحول" در این شکی وجود ندارد که باورمند به تحول و تغییر نظام غیر متمرکز بوده/ هستیم.
نهم: موضوع دیگری که بایستی بدان پرداخته شود، موضوع نخست وزیری است. حرف موج تحول افغانستان روی افراد نیست که چه کسی، از کدام تبار، قوم و مذهبی نخست وزیر این کشور باشد. بحث ما روی ساختار و تغییر سیستم است. رهبری موج تحول افغانستان در دوره کارزارهای مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۴ زمانی که از تیمی حمایت کرد، بالای تغییر نظام صحبت کردند و با همین رویکرد وارد کارزار مبارازت انتخاباتی در همان وقت شد.
دهم: پیوستن به یکی از تیمها و یا همراهی کسانی که از این بحث حمایت میکنند یکی از دلایل و عوامل عمدهاش تغییر نظام از مجرای قانونی است.
صبور بیات- ارسالی به خبرگزاری جمهور