حکومت پنج ساله وحدت ملی به حمایت خارجیها از جمله ایالات متحده امریکا به میان آمد. امریکایی ها فکر میکردند که به افغانستان باید چانس بیشتر دهند. اعتماد دوباره جامعه جهانی پس از کرزی فرصت طلائی دیگر برای افغانستان به شمار میرفت. آنان باور داشتند از طریق آقای غنی که مورد اعتمادشان بود میسر است.
ایجاد حکومت وحدت ملی به ریاست آقای غنی در اوایل اعتماد بینالمللی را احیا کرد. آنچه که کابل از این فرصت استفاده برد؛ توهّم بود. آقای غنی مصروف اختلافات با مخالفان درونی شد و خیال میکرد تا آخرین مرحله و حتی در انتخابات ریاست جمهوری جامعه جهانی بخصوص ایالات متحده امریکا از او و برنامههایش حمایت میکنند.
دور کردن همپیمانان انتخاباتیاش از قدرت، سرکوب اعتراضات مدنی به بدترین شیوه، برخورد ناسالم و نادرست با منتقدین سیاسی، انحصارطلبی و تمامیتخواهیاش، ریفورم سلیقه ای و سیاسیاش، مبارزه گزینشی و احساساتی با پروندههای فساد، افزایش رقم بیکاری و فقر، افزایش تلفات نظامی و ملکی، پایین آمدن ارزش پول افغانی در برابر ارزهای خارجی، مشورت نکردن با مردم و رهبران سیاسی، افزایش نارضایتی مردم و ایجاد فضای بیاعتمادی داخلی و.... آقای غنی را به انزوا سیاسی کشاند.
فراتر از اینها افشای پشت پرده سفر برون مرزی و نشستهای او با گروه طالبان در دبی و جاهای دیگر پیش انتخابات ۲۰۱۴، دستبرد به انتخابات از سوی تیم ارگ و ناکامی پروسهی انتخابات پارلمانی، افشای حیف و میل پول هنگفت پروژه پروموت توسط بی بی گل غنی و همینطور انحصار قراردادهای بزرگ همه و همه دست به دست هم دادند تا ایالات متحده امریکا و سایر کشورهای دخیل در قضایای افغانستان در حمایت شان از آقای غنی و سیاستهایش تجدید نظر کنند.
در این میان مخالفان و منتقدین سیاسی آقای غنی به لابیهای قوی برای خودشان مبدل گشتند. مخالفان و منتقدین سیاسی آقای غنی بیشتر از دستگاه سیاست خارجی فعال بودهاند/هستند. آقای غنی زمانی متوجه گردید که ایالات متحده و کشورهای دیگر بدون مشوره دولت افغانستان مستقیم با طالبان وارد گفتوگو شدند. بحث گفتوگوهای صلح آقای غنی را به کلی به انزوای سیاسی کشاند.
در آخرین مورد که راهی باقی نماند بحث لویه جرگه مشورتی صلح و تخریب نشستِ بینالافغانی دوحه در قطر را پیش کشیدهاند. مناقشات بر سر تاثیر نظم سیاسی موجود در بروز رفتارهای دوگانه و ریاکارانه شهروندان دامن زدهاست. پروسههای ملی قربانی گروهی ناحق سیستمی است. فراتر از آن آقای غنی میکوشد تا در این دو بازی رفتار و اهداف خودش را تحمیل کند و از این طریق به نوعی دیگر افغانستان را در حوزهی روابط خارجی به انزوا میکشاند. اخلاقی که حاکم کابل فراهم آورده و بر انزوای سیاستهای تبلیغات رسمی موجود نیز افزودهاست.
نابسامانیهای موجود ریشه در مرزکشیهای بی رویه نظم سیاسی دارد و افغانستان را بیشتر منزوی میکند و پس از بیاعتمادی درونی خطر جدی بیاعتمادی بیرونی کشور را به شدت تهدید میکند.
مردم افغانستان تمام قضایای روز را رصد میکنند و در مواجهه با هر مورد قضاوت مینمایند. حامیان جهانی و بینالمللی افغانستان به اطلاعات دست اول دسترسی دارند و از نیت و کارهای که صورت میگیرد معلومات کافی دارند.
در یک چنین شرایط که افغانستان هم به بحران اجماع داخلی روبرو است و هم اعتماد جهانیاش کاهش پیدا میکند سادهترین راه ممکن و احیای اعتماد ملی کنار رفتن و کنار زدن آقای غنی از طریق قانون از قدرت است.
از یاد نبریم که آقای غنی و تیماش در شرایط کنونی نه تنها که برای کشور فرصت و مفید نیستند بلکه تهدید هم محسوب می شوند.
صبور بیات-
خبرگزاری جمهور