مدتی است که ارگ احساس میکند از گفتگوهای صلح به حاشیه رانده شده است، از این رو رئیس جمهورغنی با تلاشهایی که این روزها برای سبوتاژ روند گفتگوهای صلح به خرج میدهد، این احساسش را دارد عملا بروز میدهد.
البته این مسأله ناشی از یک سلسله سیاستهای تکمحور و یک جانبهای است که شخص رئیس جمهور به دور از تفاهم جمعی و ملی، در رابطه به روند گفتگوهای صلح، آن را در پیش گرفته است.
در چنین حالتی، هرچه ارگ از مجراهای مختلف فشار میآورد که به شکلی از اشکال در نشستهای صلح با طالبان، نمایندگانش حضور یابد، اما دیده میشود که طالبان هربار از نشست مستقیم با نمایندگان ارگ ریاست جمهوری امتناع میورزند. اینکه استدلال طالبان برای این کارشان چه میباشد، ضرورت نیست که ما به آن بپردازیم. اما اینکه طالبان ترجیح میدهند به جای گفتگو با نمایندگان حکومت، با مردم و چهرههای سیاسی و پرنفوذ کشور گفتگو کنند، تاحدودی میتواند مسـألهی آنان را با حکومت روشن کند.
از سوی دیگر وقتی شماری از چهرههای سیاسی با طالبان در مسکو گفتگو کردند و تلاش کردند زمینه گفتگوها بین طالبان و حکومت یا به اصطلاح درب مذاکرات بینالافغانی را فراهم سازند، دیده شد که حکومت با این کار نیز حساسیت نشان داده و تا توانست علیه گفتگوکنندههای نشست مسکو تبلیغات سوء کرد. ارگ با چنین عملکردهایش در اصل به همگرایی اقشار سیاسی کشور صدمه زده و اتحاد مواضع را در رابطه به صلح با طالبان برهم زد، ورنه قبل از آن هرگونه تفاوت نظریات و اختلافاتی که میان گروهها و اقشار مختلف جامعه وجود داشت، اما در مقابل طالبان همه یک نوع موضع واحدی داشتند.
اینجا بود که حکومت، به طور مشخص آقای غنی به جای مراجعه به مردم و اقشار مختلف مردم، سعی کرد به گونه تکروانه و خودپسندانه در رابطه به روند گفتگوهای صلح تصمیم گیرد. آقای غنی به جای بازی با ترکیب هیأت مذاکره کنندگان حکومت، بهتر بود به مردم مراجعه کرده و با چهرههای پرنفوذ کشور در تماس شود. اما چنان به نظر میرسد که حکومت با تعیین یک هیأت نمایشی که تا کنون در هیچ مذاکرهای پای شان کشیده نشده است سعی دارد گفتگوهای صلح را به بیراهه و بلاتکلیفی سوق دهد. اگر کمی به طور واقعبینانه و دور از هیأت بازی و چانهزنیهای سیاسی نگریسته شود، درموجودیت شورای عالی صلح، تعیین کردن یک هیأت جدید و موازی دیگر به چه مفهوم است؟ گذشته از این بازی با ترکیب هیأت مذاکره کنندگان و هر روز ایجاد سروصداها و اعتراضات چه معنایی میتواند داشته باشد؟
از همهی این مسایل که بگذریم، ریاست جمهوری اعلام کرده است که قبل از پایان یافتن سال جاری خورشیدی جلسه مشورتی صلح را برگزار می کند و در آن جرگه در رابطه به سرنوشت سیاسی کشور یعنی موضوع صلح و چگونگی صلح با نمایندگان مردم بحث کرده و از آنان مشوره گرفته میشود.
هرچند در حال حاضر این جرگه به تعویق افتاده است اما درصورتی که چنین جرگهای برگزار شود، چه لزومی دارد که ارگ ریاست جمهوری از سیاسیون و اقشار مختلف جامعه خواسته که فهرستی را با حکومت شریک کنند، تا حکومت با استفاده از آن یک تیم مذاکره کننده مؤثر ایجاد کند. چنانچه هارون چخانسوری، سخنگوی ریاست جمهوری (۱۱ حوت) گفت که در این راستا، مشورهها با چهرههای سیاسی و گروههای مختلف انجام شده است. اینکه با کدام گروهها و کدام چهرههای سیاسی مشوره شده است، کنار؛ اما در صورتی که لویه جرگه مشورتی صلح برگزار میشود، چرا اعضای هیأت با مشوره لویه جرگه تعیین نمیشوند که یک مرجع بااعتبارتر از چند گروه و چند چهره سیاسی میباشد؟
لذا با تجزیه و تحلیل تصامیم ارگ و رفتار رئیس جمهور و اطرافیانش، به این نتیجه میرسیم که ارگ خواهان صلح نیست و همه چیز را از دید تنگنظرانه یک تعداد افراد محدود دنبال میکند
عنایت همدرد-
خبرگزاری جمهور