رئیس جمهور محمداشرف غنی مدتی است که افرادی را تطمیع کرده تا بر علیه حنیف اتمر در رسانهها سخن بگویند و یا در شبکههای اجتماعی بنویسند. اما چنانچه دیده میشود هواداران غنی فراموش کردهاند که با این کارشان برخلاف واقعیتها و حقایق جامعه حرکت میکنند. زیرا آنان انرژی شان را صرف جانبداری از فردی میکنند که نه ظرفیت مدارا دارد و نه تدبیر مقابله.
چنین به نظر میرسد که انتقادات محمدحنیف اتمر از تک رویهای رئیس جمهورغنی در رابطه به دولتداری، بسیار مؤثر واقع شده است، چون رئیس جمهورغنی افرادی را مؤظف کرده است که به سخنان آقای اتمر واکنش نشان دهند.
آقای اتمر اخیراً طی کنفرانس خبری برطرف کردن شماری از مقامات دولتی را برخلاف روحیه ملی و قوانین کشور عنوان کرده و اعلام کرد که شماری از این افراد به خاطری برطرف شدهاند که با تیم انتخاباتی «صلح و اعتدال» ارتباط داشتند. علاوه براین آقای اتمر لشکرکشی حکومت را در مقابل خانه جنرال جرئت، یک عمل غیرقانونی و برخلاف روحیه ملی خوانده بود.
ما برای خود لازم میبینیم که واقعیتها و حقایق را برای مردم بیان کنیم تا مردم بدانند که تیم رئیس جمهورغنی برای رسیدن به هدف شان از چه روشهای نادرستی کار میگیرند.
اینکه آقای اتمر میگوید برکناری افراد و اشخاص بدون دلیل منطقی و توجیه قانونی کار نادرست است و اینکه وی برکناری افراد مربوط به تیم خود را از حکومت، مورد انتقاد قرار میدهد، حق قانونی وی است که هر شهروند کشور میتواند چنین انتقاداتی را از حکومت داشته باشد.
این درحالی است که تیم انتخاباتی رئیس جمهور غنی این گونه برکناریها را از بهر اصلاحات در حکومت عنوان کرده است. حال آنکه آقای غنی با این اقدام خود هم مرتکب نقض قانون میشود، چون برخلاف روحیه ملی و مسلکی ادارات، عمل میکند و هم عملاً وارد یک رقابت ناسالم، غیرقانونی، پیش از وقت و غیرمنطقی با دیگر تیمهای انتخاباتی شده است. زیرا او تلاش دارد افرادی را که از تیم انتخاباتی وی حمایت نمیکنند، برکنار کند. بدین اساس این تصمیم غنی بیشتر به هدف تضعیف تیمهای رقیبش در انتخابات، صورت میگیرد نه اصلاحات در یک اداره.
موضوع دیگر برکناری چهرههای جهادی و متوسل شدن حکومت به اقدام نظامی علیه آنان است که غنی این شیوه را برای کمپاین خود انتخاب کرده و یکی از نمونههای این کار وی برکناری جنرال جرئت و سپس لشکرکشی در مقابل خانه وی بود که اخیراً توسط حکومت انجام شد. اما سئوال اصلی در رابطه به این کار غنی این است که آیا این خود آقای غنی نبود که جنرال جرئت را به حیث مشاور خود در شورای امنیت ملی گماشت!
مسلم است که آقای غنی با توجه به نداشتن روحیه تیمی، تصمیمهایش همواره شخصی و تکروانه بوده. او توان تحمل نظریات دیگران را ندارد و نمیتواند تفاوت نظریات را درک کند و از این رو بسیار زود تصمیم به برکناری افراد میگیرد. البته این تنها جنرال جرئت نیست که در حکومت وحدت ملی رابطهاش با غنی تیره میشود و کار به جایی میرسد که غنی تصمیم به برکناری وی بگیرد. جنرال جرئت تا زمانی که در حکومت به حیث مشاور آقای غنی در شورای امنیت وظیفه اجرا میکرد یک جنگسالار نبود و محافظان مسلح وی هم هیچ مشکلی را در میان مردم ایجاد نمیکرد، اما زمانی که غنی حس کرد او در انتخابات آینده در کنار وی نخواهد بود، آن زمان مهر جنگسالار را بر پشت او زده و او را نه تنها از کارش برکنار کرد، بلکه در مقابل خانهاش نیز لشکرکشی نمود.
ممکن است غنی دلیل آوردن آقای جرئت را در کنار خودش، به خاطر سهمیه قومی عنوان کند، چیزی که برای او همیشه مهم بوده. او با همین سهمیهبندیهایش دولت را تبدیل به شرکت سهامی کرد، ورود محصلان در پوهنتونها را سهمیهبندی کرد، حتی میخواست زندانی شدن افراد را نیز سهمیهبندی کند. جای تعجب اینجا است که این روزها دیده میشود که آقای غنی با عصمتالله علیزاده، یکی از قربانیان سهمیهبندی کانکور، عکسهای فیسبوکی گرفته و این عکسها در شبکههای اجتماعی به خصوص فیسبوک دست به دست میشود.
هواداران آقای غنی در فیسبوک تبلیغاتی راهاندازی کردهاند که مشکل عصمتالله علیزاده حل شد. آنها میگویند رئیس جمهورغنی این جوان را شامل پوهنتون نظامی مارشال فهیم میسازد. در حالی که همه میدانند این نمایشات و اقدامات سطحی به خاطر کمپاین انتخابات آینده است که غنی قبل از موعد قانونی آن را شروع کرده است، ورنه طرح سهمیهبندی کانکور و ورود محصلان در پوهنتونها ناشی از مفکورههای خود غنی میباشد نه کسی دیگر.
اینکه میگوییم غنی روحیه کار تیمی ندارد، برهیچ کسی پوشیده نیست و همه شاهد بودهاند که آقای غنی در انتخابات قبلی چگونه تیمی را تشکیل داده بود و بعد از تصرف قدرت با دیگر اعضای تیم چگونه روشی را در پیش گرفت. نیاز به توضیح بیشتر نیست، یک بار به سرنوشت جنرال عبدالرشید دوستم دقت شود که آقای غنی در زمان نیاز چه پیشآمدی با او داشت، ولی به مرور زمان بنابر مشکلات سلیقوی که با او داشت، چگونه وی را به حاشیه راند. اینکه چگونه برای دوستم صحنه سازی شد و او چگونه در دام احمدایشچی افتاد، برمیگردد به رویکردی که آقای غنی در امور دولتی در پیش گرفته بود. خلاصه اینکه غنی تا توانست دوستم را در دولت تضعیف کرده و سرانجام تمام صلاحیتهای قانونی وی را از او گرفت.
اینکه میگوییم غنی نه ظرفیت مدارا دارد و نه تدبیر مقابله؛ در موضوع صلح با طالبان نیز صدق میکند. چنانچه همه شاهد بودهایم غنی علاوه براینکه هیچ رویکرد مناسب و منطقی در قبال چهرههای جهادی کشور نداشته، او در مقابل گروههای مسلح و مخالف دولت، مشخصاً طالبان، نیز دارای یک رویکرد منطقی و جوابگو نیست. ضعف حکومت غنی در رابطه با مخالفان مسلح باعث شد طالبان قلمرو بیشتری را در افغانستان در کنترول خود بیاورند و بارها این گروه برخی از ولسوالیهای کلیدی و حتا ولایتهای کشور را سقوط دادند که در این رویدادهای تلخ علاوه بر تلفات سنگین خسارات هنگفتی بر مردم و دولت وارد شد.
به دلیل این ضعفهای دولت است که امروز کار به جایی کشیده شده که طالبان هرگز حاضر نیستند با نمایندگان دولت گفتگو کنند. بدین لحاظ چهرههای سیاسی و احزاب سیاسی کشور در نشست مسکو با طالبان وارد گفتگو شدند تا آینده کشور از تباهی و بربادی نجات داده شود، اما دیده شد که دولت حتا با چنین نیت نیک چهرههای سیاسی و احزاب سیاسی هم مخالفت کرده و در راستای گفتگوهای صلح سنگ اندازی میکند. البته زلمی خلیلزاد نماینده ویژه ایالات متحده امریکا نیز یک سلسله گفتگوهایی با طالبان داشته که همه منتظر نتایج مثبت این گفتگوها هستند.
در نهایت باید گفت که تیم محمداشرف غنی بهتر است راه درستی را برای رقابت با دیگر نامزدان انتخابات ریاست جمهوری در پیش بگیرد و همچنان منتظر زمان قانونی کمپاین انتخابات ریاست جمهوری بمانند تا در میدان رقابت سالم دیده شود که انتحار سیاسی کار چه کسی است. همچنان نویسندگان کرایی این تیم بهتر است در کنار اینکه پول جمعآوری میکنند، حقایق و واقعیتهای جامعه را نیز در نظر گرفته و کارشان را پیش ببرند.
عنایتالله همدرد- ارسالی به
خبرگزاری جمهور