اشرف غنی؛ رییس جمهور روز جمعه (28 ثور) به هدف اشتراک در نشست فوق العاده سازمان همکاریهای اسلامی به ترکیه سفر کرد. گفته شده که هدف وی اشتراک در "جلسه فوق العاده" سازمان همکاریهای اسلامی است.
این نشست "فوق العاده" در مورد انتقال سفارت امریکا از تل آویو به بیت المقدس است که از سوی رجب طیب اردوغان؛ رییس جمهوری ترکیه میزبانی میشود.
روز دوشنبه هفته گذشته (24 ثور) ترامپ سفارت خود در اسرائیل را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کرد که به معنی شناسایی این شهر به عنوان پایتخت اسرائیل است.
این اقدام امریکا با موجی از واکنشهای جهانی روبرو شده است.
نشست ترکیه آشکارا یک نشست سیاسی و تبلیغاتی برای کمک به پوپولیزم اردوغان در داخل ترکیه و دنیای اسلام است.
بسیار رویاپردازانه و ساده لوحانه خواهد بود اگر انتظار داشته باشیم که این نشست، بتواند به تصمیم های بزرگی چون قطع شاهرگ های اقتصادی امریکا یعنی امتناع از فروش نفت سرزمین های اسلامی به امریکا، فسخ معاملات میلیاردی اسلحه رژيم های مسلط بر جهان اسلام با واشنگتن و یا برچیدن پایگاه های نظامی، ناوهای جنگی، اخراج نظامیان و لغو و فسخ پیمان های راهبردی امنیتی آنها با ایالات متحده منجر شود.
این در حالی است که این گزینه ها کاملا در اختیار کشورهای اسلامی قرار دارند و آنها به سادگی می توانند از آن در برابر اقدام سخیف و هتاکانه و توهین آمیز ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت دایمی اسراییل و انتقال سفارت امریکا به آن شهر، تصمیم های مشابه بگیرند که به سادگی قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی و حتی سلطه و برتری نظامی امریکا را فلج کند و جهان اسلام را به عنوان یک قطب جدید قدرت در معادلات جهان ما مطرح سازد.
این اتفاق اما نخواهد افتاد؛ تنها به این دلیل ساده که اردوغان، سلمان بن عبدالعزیز، اشرف غنی، و... اجازه چنین اتفاقی را نخواهند داد.
چهره هایی که در نشست ترکیه به شوخی یا جدی از آنان به عنوان «رهبران جهان اسلام» یاد می شود و شاید در پایان این نشست نیز پای یک بیانیه شدیداللحن محکومیت علیه تصمیم ترامپ در باره بیت المقدس و کشتار فاجعه آمیز معترضان مظلوم فلسطینی به وسیله ارتش جنایتکار نتانیاهوی تروریست و کودک کش نیز امضا کنند، در رأس دولت های اسلامی قرار دارند و همه آنها قدرت خود را مرهون حمایت مستقیم یا غیر مستقیم سران کاخ سفید، تسلیحات و نظامیان پنتاگون هستند.
با این وجود، همین رهبران مسلمان را که برای تصمیم در باره اقدام فاشیستی ترامپ و کشتار بی محابای فلسطینی ها توسط نتانیاهو، گرد هم آمده اند، می توان با یک سؤال ساده و کوتاه، به چالش جدی و مهم فراخواند: امریکا دوست جهان اسلام است یا دشمن آن؟
شاید مزدوران و دست نشانده های امریکا، برای پاسخ به این پرسش، به مغالطه های خودفریبانه ای متوسل شوند؛ مغالطه هایی از این نوع که اقدامات حماس و فلسطینی ها، تحریک آمیز است! یا ایران در صدد ایجاد بی ثباتی در منطقه، صدور انقلاب و تحمیل ایدئولوژي سیاسی خود بر کشورهای منطقه است و...
اما این پاسخ ها نمی تواند سادگی و صراحت این سؤال را از میان ببرد. امریکایی که در فلسطین، از جنایت های ارتش و دولت تروریست آن بر علیه زنان و کودکان بی دفاع فلسطینی حمایت می کند، پایتخت تحمیلی و غاصبانه این رژيم را در سرزمین های پدری فلسطینیان قبله اول مسلمانان به رسمیت می شناسد و بدون توجه به عواقب هولناک و مرگبار آن، سفارت خود را به بیت المقدس منتقل و افتتاح می کند، چه تفاوتی با امریکای متحد سلمان و اردوغان و حامی اشرف غنی دارد؟
ترامپی که استراتژی افغانستان و جنوب آسیای آن، موجی از تحسین و استقبال را در افغانستان برانگیخت آیا می تواند همان ترامپی باشد که امروز «رهبران جهان اسلام» در ترکیه بر علیه او، فراهم آمده اند؟
تا چه زمانی می خواهید این تناقض در گفتار و رفتار را پنهان کنید؟! مخاطب این پرسش، «رهبران جهان اسلام» هستند؛ همان ها که امروز سیاهی لشکر عوام گرایی اردوغان شده اند تا از خون مردم مظلوم فلسطین، درخت قدرت اردوغان را آبیاری کنند و فردای مراسم، همگی برای پابوسی ترامپ، سر و دست بشکنند.
محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور