ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
ازین باد ار مددخواهی، چراغ دل برافروزی
حافظ
زندگی و رنج، توام و همزادند و نمیتوان یافت کسی را که زندگیاش دایم مشحون از شادی و خوشی باشد و هیچ غصهای در زندگیاش رخنه نکند، همچنانکه فردی را نمیتوان سراغ داشت که مادامالعمر در غم و رنج به سر برده باشد؛ زیرا این همزادیّ رنج و خوشی، معنای زندگی را تشکیل میدهد. اگر انسانی همیشه در عالم خوشی و شادمانی غرق باشد، در نهایت به پوچی میرسد و اگر همیشه به درد و بلا و مصیبت و مشقت مبتلا باشد، غیر قابل تحمل است و بالاخره دست به خودکشی خواهد زد.
اگر زمستان سرد و طاقت فرسا و بدون امکانات اولیه داریم، پس از آن فصل اعتدال بهاری را داریم؛ توازن و تعادل در عالم خلقت و در آفرینش آدمیان به وضوح قابل مشاهده است و فرمایش خالق «لقد خلقنا الانسان فی کبد...» به معنای زندگی اشاره دارد. در زندگی که توام با رنج است، فرصت هایی هم برای فراموشی آن داریم که اگر از این فرصتها درست استفاده نهکنیم، معنای زندگی را درک نخواهیم کرد؛ یکی از این فرصتها، بزرگداشت بهاری و عید طبیعت است... از نظر روانشناسان معاصر، تفریح و تفرج، یکی از نیازهای روحی انسان است، اگر این نیاز برآورده نشود، افسردگی و انواع تشویش های روانی را در پی خواهد داشت؛ گذشته از فواید روحی – روانی تفریح، در این نوشتار به ارزش معرفتی عید نوروز می پردازیم.
عید نوروز و صنع صانع
هوای سحرانگیز و طبیعت سکرانگیزِ بهاری، معلول خالقِتوانا و بیناست؛ بارها در قرآن از زنده شدن طبیعت، به زنده شدن دوبارهی انسان به دست خداوند، تمثیل آورده شده است و فرد عاقل و اندیشمند، از قدم زدن در دل طبیعت، بوی خدا را حس می کند و با تامل و تعمق در آفاقِ حس به ماوراء حس، میرسد. اگر هرسال، عید نوروز از طرف بعضی از متحجرین و ملانماهای کشور، تحریم می گردد و با حربهی تلعین و تکفیر به جنگ عید نوروز می آیند، دلیل برآن است که اینها خداشناس نیستند و گرنه به عوض تلعین، مردم را به تفکر و اندیشیدن تشویق می کردند.
عید نوروز و تغییر ذهنیتها
زمستان اختناق، بهاری طربانگیزی در راهش هست و این سنت الهی، در تمام زندگی بشر جاری است و با این فرق که زندگی اجتماعی بشر، سرنوشت به دست خود ماست. ما در مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به انواع مشکلات و معضلات گرفتاریم و نیک میدانیم که این بلاها و مصایب، ریشه در درون جامعه دارد؛ نه این که مثل رئیس جمهور آن را به دوش خداوند بیندازیم و امتحان الهی تلقی کنیم. عبور از این سختیها و دشواریّها و رسیدن به فصل خوشی و شادمانی، به تفکر و تامل نیاز دارد.
با الهام از بهاری شدن طبیعت، باید عبرت بگیریم و زندگی اجتماعی مان را بهاری سازیم؛ هرکسی و هر شهروندی باید مستقلا و بدون تزریقات ذهنیّ این و آن، بیندیشد و اگر دنبال ویرانگری و وحشی گری است، تامل کند چه فایدهای به دست خواهد آورد؟ اجیر شدن برای عمال خارجی و کشتن هموطنان چه سودی به حالش دارد؟
اگر در فرصت هایی نوروزی ازاین تاملها و نظارهگریهایی درونی، استفاده صورت گیرد، قطعا جهانی متفاوتی را تجربه خواهیم کرد؛ ما هنوز استقلال فکری نداریم، ما را کسانی جهت می دهند، که هنوز اندیشه و ذهن فاشیستی دارند و هنوز اندیشهی دگم مردهگان، بر اذهان ما حکومت می کند، یک انقطاع کامل از تزریقات ذهنی، ضرورت است و تا جامعه استقلال اندیشه پیدا نکنند، افکار و ذهنیت های شان را تغییر ندهند، وحشت و دهشت و ناامنی ادامه خواهد داشت.
عید نوروز و صلح و صفا
عموما اعیاد اسلامی و ملی، فرصتی برای باهم و دورهم بودن است؛ در روزگار که فردیت گرایی و عزلت گزینی بیداد می کند و تنازع و جدال های زیادی در بین افراد و اقوام صورت می گیرد، گاهی حس انتقام و کینههای نهفته در سینهها مثل آتشِ زیر خاکستر سر در می آورد و آتش نفاق شعلهور می شود، در این روزگار آشفته، تنها فرصتهای عیدی است که می تواند نویدبخش صلح و صفا و ارمغانآور صمیمیت و همدلی باشد. اگر قرار باشد، نسیم بهاری از کوی جانان بیاید و اما دلها پر از کینهو عقده و حقارت باشد، دیگر فلسفهی برای بزرگداشت عید نوروز نمیماند.
علیظفر یوسفی – خبرگزاری جمهور