رحمت الله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی گفته است که سید حامد گیلانی؛ رهبر حزب محاذ ملی رابطه نزدیکی با شبکه حقانی دارد و افرادی در دولت در صدد رهایی انس حقانی هستند.
آقای نبیل در صفحه فیسبوکش به اظهارات اخیر آقای گیلانی که گفته رهبران طالبان در افغانستان حضور دارند نه پاکستان، به شدت واکنش نشان داده و گفته است: "بارها نظاميان و اعضای استخبارات پاكستان نیز جهت اغفال اذهان جامعه بين الملل چنین اظهاراتى داشته اند، تنها اين بار خواستند تا با توجه به وضعيت جاری در افغانستان، همان اظهارات را از حنجره پير سيد حامد گيلانى به گوش جهانيان برسانند".
آقای نبیل افزوده:"سید حامد گیلانی چندمين بار است كه يكى از مسؤولان خطرناك شبكه حقانى را به اسم شيرخان از اسلام آباد پاكستان به كابل توسط وسايط نقليه خود انتقال داده با همكارى و هدايت مستقيم يك تن از افراد كليدى حكومت وحدت ملى زمينه ملاقاتهاى شخص مذكور را همراه أنس حقانى فراهم و در تفاهم با يكتعداد از افراد و أشخاص دولتى در صدد رهايى أنس حقانى هستند".
پیشتر، امرالله صالح؛ دیگر رییس پیشین امنیت ملی، گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی را متهم به حمایت از داعش کرده و گفته بود که او تلاش میکند زندانیان داعش را از زندانهای دولت، آزاد کند.
این اظهارات تکان دهنده از سوی افراد یا مقام های عادی، صورت نمی گیرد؛ بلکه از جانب کسانی مطرح می شود که سال ها سکان هدایت یکی از مهم ترین ارگان های امنیتی دولت افغانستان را بر عهده داشته اند.
بنابراین، آقایان نبیل و صالح، نسبت به هر کس دیگری در زمینه اظهار نظر در این باره، شایسته تر و قابل اعتمادتر اند.
پرسش این است که علیرغم آنکه تروریست های طالبان و داعش، حامیان شناخته شده ای دارند، چرا با این عناصر، برخورد نمی شود؟
چرا دستگاه های امنیتی و رهبران سیاسی دولت، همچنان قایل به مصونیت کامل و نامحدود عوامل حمایت از تروریزم هستند؟
این پرسش، هم متوجه دستگاه های امنیتی و مدیران کنونی این دستگاه هاست و هم به کسانی برمی خورد که پیش از این، سکان دار این سمت های حساس بوده اند.
به عنوان نمونه، رحمت الله نبیل، سال ها عهده دار ریاست امنیت ملی کشور بود. او بی تردید، از همان زمان می دانست که سید حامد گیلانی، با شبکه حقانی و طالبان ارتباط دارد و برای آزادی رهبران آن گروه از زندان، تلاش می کند.
بنابراین، چرا آقای نبیل در زمانی که رییس امنیت ملی بود، با حامد گیلانی به عنوان حامی تروریزم، برخورد نکرد؟ اگر دست او به دلایل گوناگون بسته بود، دست کم می توانست کاری که امروز انجام داده را در زمان قدرتش، انجام دهد و چهره های واقعی حامیان تروریزم را افشا کند.
همین انتظار از آقای صالح نیز وجود دارد. اگرچه در زمان ریاست او بر سازمان امنیت ملی، گلبدین یک رهبر تروریستی محسوب می شد و هنوز به روند صلح نپیوسته بود؛ اما او هم مانند آقای نبیل، بی تردید در جریان جزئیات دقیق عوامل حامی تروریزم، بوده و می دانسته است که چه کسانی زیر سایه نظام و تحت پوشش مصونیتی که قانون اساسی به شهروندان می دهد، در عمل، از تروریزم حمایت می کرده اند.
در حال حاضر هم کمترین انتظاری که از دولت، دستگاه های امنیتی و سیستم قضایی کشور وجود دارد این است که ادعاهای تکان دهنده مطرح شده از جانب آقایان نبیل و صالح به عنوان رؤسای سابق امنیت ملی را به طور جدی، پیگیری کنند و در چارچوب یک روند شفاف، قانونمند و عادلانه، طرف های ذیدخل در این موضوع را مورد بازپرس و در صورت لزوم، محاکمه قرار بدهند.
در شرایطی که همه روزه ده ها نفر از مردم و نیروهای امنیتی افغانستان، قربانی اعمال هراس افکنانه طالبان و داعش می شوند، چرا باید حامیان و پشتیبانان آنها، با تغذیه نامشروع از منابع مربوط به مردم و بیت المال، از تروریست ها حمایت کنند، دشمنان مردم را تقویت نمایند و خود در سایه قانون اساسی و در پناه نیروهای امنیتی، در امنیت و مصونیت به سر ببرند؟
این معمای نه چندان پیچیده اگر حل شود، گره امنیت افغانستان نیز گشوده خواهد شد، مشت حامیان دولتی تروریزم یا تروریزم دولتی هم باز خواهد گشت و به این ترتیب، زمینه های آسایش و آرامش مردم، از شر تروریست های درون و بیرون از نظام، فراهم خواهد گردید و اگر علیرغم افشاگری های صورت گرفته از سوی رؤسای سابق امنیت ملی، دولت همچنان در این باره سکوت کند، بدیهی است که مردم نسبت به صداقت و تعهد حکومت در مبارزه با تروریزم و برخورد با حامیان آن، تردید خواهند کرد و بدتر از آن، گمانه های مطرح در خصوص دست داشتن تروریست های درون نظام در انجام موفقانه عملیات های تروریستی طالبان و داعش، تقویت خواهد شد.
عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهورآقای نبیل در صفحه فیسبوکش به اظهارات اخیر آقای گیلانی که گفته رهبران طالبان در افغانستان حضور دارند نه پاکستان، به شدت واکنش نشان داده و گفته است: "بارها نظاميان و اعضای استخبارات پاكستان نیز جهت اغفال اذهان جامعه بين الملل چنین اظهاراتى داشته اند، تنها اين بار خواستند تا با توجه به وضعيت جاری در افغانستان، همان اظهارات را از حنجره پير سيد حامد گيلانى به گوش جهانيان برسانند".
آقای نبیل افزوده:"سید حامد گیلانی چندمين بار است كه يكى از مسؤولان خطرناك شبكه حقانى را به اسم شيرخان از اسلام آباد پاكستان به كابل توسط وسايط نقليه خود انتقال داده با همكارى و هدايت مستقيم يك تن از افراد كليدى حكومت وحدت ملى زمينه ملاقاتهاى شخص مذكور را همراه أنس حقانى فراهم و در تفاهم با يكتعداد از افراد و أشخاص دولتى در صدد رهايى أنس حقانى هستند".
پیشتر، امرالله صالح؛ دیگر رییس پیشین امنیت ملی، گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی را متهم به حمایت از داعش کرده و گفته بود که او تلاش میکند زندانیان داعش را از زندانهای دولت، آزاد کند.
این اظهارات تکان دهنده از سوی افراد یا مقام های عادی، صورت نمی گیرد؛ بلکه از جانب کسانی مطرح می شود که سال ها سکان هدایت یکی از مهم ترین ارگان های امنیتی دولت افغانستان را بر عهده داشته اند.
بنابراین، آقایان نبیل و صالح، نسبت به هر کس دیگری در زمینه اظهار نظر در این باره، شایسته تر و قابل اعتمادتر اند.
پرسش این است که علیرغم آنکه تروریست های طالبان و داعش، حامیان شناخته شده ای دارند، چرا با این عناصر، برخورد نمی شود؟
چرا دستگاه های امنیتی و رهبران سیاسی دولت، همچنان قایل به مصونیت کامل و نامحدود عوامل حمایت از تروریزم هستند؟
این پرسش، هم متوجه دستگاه های امنیتی و مدیران کنونی این دستگاه هاست و هم به کسانی برمی خورد که پیش از این، سکان دار این سمت های حساس بوده اند.
به عنوان نمونه، رحمت الله نبیل، سال ها عهده دار ریاست امنیت ملی کشور بود. او بی تردید، از همان زمان می دانست که سید حامد گیلانی، با شبکه حقانی و طالبان ارتباط دارد و برای آزادی رهبران آن گروه از زندان، تلاش می کند.
بنابراین، چرا آقای نبیل در زمانی که رییس امنیت ملی بود، با حامد گیلانی به عنوان حامی تروریزم، برخورد نکرد؟ اگر دست او به دلایل گوناگون بسته بود، دست کم می توانست کاری که امروز انجام داده را در زمان قدرتش، انجام دهد و چهره های واقعی حامیان تروریزم را افشا کند.
همین انتظار از آقای صالح نیز وجود دارد. اگرچه در زمان ریاست او بر سازمان امنیت ملی، گلبدین یک رهبر تروریستی محسوب می شد و هنوز به روند صلح نپیوسته بود؛ اما او هم مانند آقای نبیل، بی تردید در جریان جزئیات دقیق عوامل حامی تروریزم، بوده و می دانسته است که چه کسانی زیر سایه نظام و تحت پوشش مصونیتی که قانون اساسی به شهروندان می دهد، در عمل، از تروریزم حمایت می کرده اند.
در حال حاضر هم کمترین انتظاری که از دولت، دستگاه های امنیتی و سیستم قضایی کشور وجود دارد این است که ادعاهای تکان دهنده مطرح شده از جانب آقایان نبیل و صالح به عنوان رؤسای سابق امنیت ملی را به طور جدی، پیگیری کنند و در چارچوب یک روند شفاف، قانونمند و عادلانه، طرف های ذیدخل در این موضوع را مورد بازپرس و در صورت لزوم، محاکمه قرار بدهند.
در شرایطی که همه روزه ده ها نفر از مردم و نیروهای امنیتی افغانستان، قربانی اعمال هراس افکنانه طالبان و داعش می شوند، چرا باید حامیان و پشتیبانان آنها، با تغذیه نامشروع از منابع مربوط به مردم و بیت المال، از تروریست ها حمایت کنند، دشمنان مردم را تقویت نمایند و خود در سایه قانون اساسی و در پناه نیروهای امنیتی، در امنیت و مصونیت به سر ببرند؟
این معمای نه چندان پیچیده اگر حل شود، گره امنیت افغانستان نیز گشوده خواهد شد، مشت حامیان دولتی تروریزم یا تروریزم دولتی هم باز خواهد گشت و به این ترتیب، زمینه های آسایش و آرامش مردم، از شر تروریست های درون و بیرون از نظام، فراهم خواهد گردید و اگر علیرغم افشاگری های صورت گرفته از سوی رؤسای سابق امنیت ملی، دولت همچنان در این باره سکوت کند، بدیهی است که مردم نسبت به صداقت و تعهد حکومت در مبارزه با تروریزم و برخورد با حامیان آن، تردید خواهند کرد و بدتر از آن، گمانه های مطرح در خصوص دست داشتن تروریست های درون نظام در انجام موفقانه عملیات های تروریستی طالبان و داعش، تقویت خواهد شد.