۰

دیوار آهنین میان مردم و حکومت

پارسا پنجتن
چهارشنبه ۶ جدی ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۱۰
اساسی ترین عامل ایجاد فاصله میان مردم و حکومت وحدت ملی و نارضایتی مردم از رژیم، به انحصار درآوردن منابع قدرت، ثروت و فرصتهای شغلی و تحصیلی است. در مدت سه سال که از عمر این حکومت می گذرد، بطور روزمره ما شاهد انحصارگرایی و خودکامگی سران حکومت هستیم.
دیوار آهنین میان مردم و حکومت

آنچه از نابسامانی و شرایط بد امنیتی و اقتصادی که امروز شاهد هستیم، برایند انتخابات گوسفندی و مملو از تقلب و تخلف ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ است که منجر به حاکمیت تیم انحصارگرا و خودکامه ای شد که امروز سرنوشت میلیونها مردم افغانستان را به گروگان گرفته و به گونه لجام گسیخته و بی محابا چپ و راست می تازد و اجازه هیچ نوع اعتراض و انتقاد را به هیچ شخص و گروهی نمی دهد و همواره رقبای سیاسی شان را با اهانت، توطئه و دوسیه سازی از میدان به در کرده و جریانات فکری و مدنی را به بدترین وجه ممکن سرکوب کرد تا راه را برای یکه تازی ها و به انحصار کشانیدن منابع قدرت و ثروت هموار بسازند.
 
رئیس جمهور و دار و دسته اش بجای فراهم کردن زمینه مشارکت سیاسی و سهیم ساختن جریانهای متعددی که برای آزادی کشور قربانی داده اند، با تمام سعی و تلاش زمینه حذف و برکناری شان را فراهم کرده و در این راستا جز منافع شخصی و تیمی شان هیچ عنصر دیگری را مد نظر ندارند.
این امر سبب نارضایتی گسترده در میان اقشار متختلف مردم افغانستان شده است. چنانچه این رفتار لجام گسیخته ارگ کنترول نشود در مدت زمان نه چندان دور، نظام نیم­بند کنونی متلاشی خواهد شد.
 
در پی به دو عنصر مخرب که بارزترین کارکرد منفی و سیاه رئیس جمهور را به نمایش می گذارد، اشاره می شود:
 
انحصارگرایی
بدون تردید اساسی ترین عامل ایجاد فاصله میان مردم و حکومت وحدت ملی و نارضایتی مردم از رژیم، به انحصار درآوردن منابع قدرت، ثروت و فرصتهای شغلی و تحصیلی است. سردمداران حکومت وحدت ملی در دوران مبارزات انتخاباتی با شعارهای رنگین و دلفریب، وارد گود مبارزات سیاسی شدند. در مدت حدود سه سال که از عمر این حکومت می گذرد، بطور روزمره ما شاهد انحصارگرایی و خودکامگی سران حکومت هستیم.

انحصارگرایی در تیم حاکم متاسفانه به یک فرهنگ تبدیل شده، کراهت آن از میان رفته و کمتر کسی به چشم انتقاد و تعتراض به آن می نگرد. انحصارگرایی از سوی تیم حاکم نه در حد یک وزارتخانه یا بخشی از حکومت، بلکه در حد ملی و کشورشمول ادامه دارد از آن بدتر اینکه رئیس جمهور برای اقدامات انحصارگرایانه خودش، قالب های به ظاهر قانونی ساخته، تا کسی انگشت انتقاد بسوی شان بلند نکند؛ مانند ایجاد اداره تدارکات ملی، شورای عالی اقتصادی، ده فیصد مالیات از مکالمات تلفنی مردم، ایجاد گارنیزون و ده ها مورد از این قبیل که به بهانه های مختلف، هست و بود مردم را تاراج و چپاول می کنند.

از زمانی که تدارکات ملی تاسیس شده، در کنار معضلات دیگری مانند کندی روند طی مراحل پروژه ها، فساد و زد وبند دو برابر شده است. بطور مثال شرکت های خارجی بدون هیچ قرارداد و پروسیجر اداری، صاحب کلانترین پروژه های ملی شده، صرف به این دلیل که متعلق به یکی از خویشاوندان رئیس جمهور بوده است. در بخش سیاسی و نظامی نیز قصه همین است. افرادی بسیار ضعیف و نابکار و فاقد توانمندی و تجربه تنها به دلیل تعلقات و گرایشهای سمتی، نژادی و حزبی در پست های فوق العاده کلیدی گماشته می شوند. گاهی هم اشخاص بدون کارکرد و دستاورد خاص در یک سال چندین رتبه نظامی دریافت کرده اند. این همه تنها و تنها به منظور به انحصار درآوردن قدرت و ثروت صورت می پذیرد.

رئیس جمهور در سفرهای ولایتی بصورت گروهی مسئولین ادارات دولتی را از وظیفه برکنار و بجای آنها افراد دلخواه خودش را مقرر می کند که در ابتدا گمان می رفت این عمل رئیس جمهور به منظور بهبود وضعیت ادارات باشد، اما با گذشت زمان روشن شد که برعکس، تمامی جابجایی ها در سطوح مختلف حکومتی، تنها با هدف به انحصار دراوردن قدرت و ثروت انجام شده است. همین امر به بزرگترین عامل فاصله و شکاف میان حکومت و مردم تبدیل شده است. بجز عده ای خیلی خاص، اکثر مردم افغانستان از کارکرد حکومت وحدت ملی ناراضی هستند که پیامدهای آن، معضلات بعدی را خلق کرده، مانند جلب و جذب جوانان بیکار و بی انگیزه از سوی گروه های هراس افکن، روی آوردن جوانان به سوی اعتیاد و موادمخدر و پایین آمدن سن اعتیاد، فقر روز افزون و پایین آمدن توان خرید مردم بصورت روز مره و ده ها مشکل و معضل دیگر.
 
سرکوب حرکت های مدنی
دیگر عامل مهم و موثر در ایجاد فاصله میان مردم و حکومت وحدت ملی، سرکوب جریان های مدنی و ترقیخواه است. با سقوط رژیم سیاه طالبان امیدها جوانه زد و پیشبینی ها طوری بود که افغانستان ازین پس دارای یک نظام دموکراتیک و آزادیخواه شود تا در سایه آن فعالیت های مدنی رفته رفته جایگاه واقعی خود را باز یابد. به همین منظور در طول حکومت پانزده ساله آقای کرزی کمابیش این نوع حرکت ها شکل گرفت هرچند جریان های مدنی محصول سالها بلکه عمرها تلاش نخبگان و روشنفکران افغانستان به حساب می آید که متاسفانه در طی کمتر از سه سال حکومت وحدت ملی به خاک سیاه نشانده شد و بگونه ی مرگباری سرکوب شد.

جنبش تبسم، جنبش روشنایی، رستاخیز تغییر و... مواردی بود که نسل جوان به آن چشم امید دوخته بود، اما از سوی سردمداران حکومت وحدت ملی چنان سرکوب و خفه شد که تمام مردم افغانستان را نا امید ساخت و اهل قلم و فرهنگ را وادار کرد تا بجای گرفتن قلم، به فکر گرفتن تفنگ بیفتند. این حرکت وحشیانه و ددمنشانه ی حکومت تمامی روزنه های امید را مسدود کرده در حدی که مردم افغانستان به آنها به چشم یک دشمن داخلی و آله دست دشمنان بیرونی می نگرند.

اکنون در گوشه گوشه ی کشور مردم به فکر دفاع شخصی از جان و مال و عزت و آبروی خود افتاده و هیچ امیدی به این حکومت ندارند. به خاک و خون کشیدن صدها جوان نخبه و تحصیلکرده که دست رنج سالها زحمت و مشقت پدران و مادران فقیر و محروم بودند در جنبش روشنایی و رستاخیز تغییر و جوانان غیور.
 
حکومت وحدت ملی با علمکردهای ناسالم و ناسنجیده سه ساله خودش، بدور خود حصار آهنین کشیده و میان مردم و حکومت دیوار بلند بی اعتمادی را افراز کرده و تخم نفرت و عداوت بوی بد و متعفن را در گوشه و کنار این سرزمین پراکنده ساخته که سالها وقت نیاز است تا گندکاری های رئیس جمهور برطرف شود.

 پارسا پنجتن- خبرگزاری جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین