۰

جنایتکار دیروز، مدافع دموکراسی امروز؟

شنبه ۲۰ جوزا ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۵۹
حالا همین مردمی که کفن عزیزانشان هنوز خشک نشده؛ به خیابان ها برآمده و حکومتی که خودشان عامل استواری آن بودند را به قانون مداری و رسیدگی به خواسته هایشان وا می دارند؛ اما چهره منفور چند دهه افغانستان، امروز از پرده برون آمده و از دموکراسی دفاع می کند و در صف حکومت قرار گرفته است.
جنایتکار دیروز، مدافع دموکراسی امروز؟



مرد تحت تعقیبی که نزدیک به بیست سال در هیج مجمعی عمومی ظاهر نشد و رشادت های تروریستانش را از طریق پیام های ویدیویی و صوتی به عهده می گرفت؛ حالا در صحنه سیاست افغانستان ظاهر شده و دم از دموکراسی و حمایت از قانون و دولت مداری می زند.
در پی حمله ای که تمام وجود کابل و مردمش را تکان داد و صدها کشته و زخمی برجا گذاشت؛ کسانی به پا خواستند و ابتدایی ترین حقوق مسلم خویش را از حکومتی که برای به قدرت رساندن آن رای داده بودند؛ مطالبه کردند و یک روز خونین دیگر نیز رقم خورد و حکومت هم خون در کاسه مردم ریخت.
حالا همین مردمی که کفن عزیزانشان هنوز خشک نشده؛ به خیابان ها برآمده و حکومتی که خودشان عامل استواری آن بودند را به قانون مداری و رسیدگی به خواسته هایشان وا می دارند؛ اما چهره منفور چند دهه افغانستان، امروز از پرده برون آمده و از دموکراسی دفاع می کند و در صف حکومت قرار گرفته است.
گلبدین حکمتیار هفته گذشته در یک نشست خبری، تجمع معترضین در خیابان های کابل را "خلاف ارزش های دموکراتیک" خوانده و از آنها خواست به قانون و حاکمیت افغانستان احترام گذاشته
مردی که در دهه هفتاد، کابل را با هزاران موشک به ویرانی کشاند و خون هزاران نفر به دستان او به زمین ریخته شد و در دهه هشتاد و و نود خورشیدی با حملات تروریستی متعدد، خانواده های زیادی را به عزا نشاند؛ در سال ۱۳۹۶ متحول شده و معترضین کابل را به " نقض موازین دموکراسی" متهم می کند و از آنها می خواهد به تحصن خود پایان دهند.
و به خانه هایشان برگردند.
مردی که در دهه هفتاد، کابل را با هزاران موشک به ویرانی کشاند و خون هزاران نفر به دستان او به زمین ریخته شد و در دهه هشتاد و و نود خورشیدی با حملات تروریستی متعدد، خانواده های زیادی را به عزا نشاند؛ در سال ۱۳۹۶ متحول شده و معترضین کابل را به " نقض موازین دموکراسی" متهم می کند و از آنها می خواهد به تحصن خود پایان دهند.
او که حکومت افغانستان را با طعنه "دولت کابل" می خواند و تاکید می کرد؛ تا زمانی که "کفار و عمالشان" از افغانستان بیرون نروند هیچ وقت پایش را در کابل نخواهد گذاشت؛ چنان مست هم پیاله گی با "کفار و عمالشان" شده که بیانیه های خونین دیروزش را به کلی فراموش کرده است.
گلبدین حکمتیار حالا در ارگ ریاست جمهوری افغانستان ظاهرا راحتی دلگرم کننده ای در خود احساس می کند که اشرف غنی را دیگر نه یک "کافر" که رهبر قانونی خود و افغانستان می داند و مردم را به تابعیت از او فرا می خواند.
تناقض و تضاد گفتاری و رفتاری با توجه به شرایط زمانی، چیزی نیست که در میان رهبران توده های قومی نتوان آن را غیرمنتظره قلمداد کرد؛ اما تغییر صد و هشتاد درجه گلبدین یک پدیده شگرف است که انصافا هضم آن کمی وقت می خواهد و البته یک حماقت، که باید به خود تحمیل کرد.
"غنی" مردی که مردم برای رفع جبران خون های ریخته شده و زخم های عمیق خویش، او را به عنوان یک چهره تکنوکرات و فهمیده به عنوان رهبر انتخاب کردند؛ چنان در حال گند زدن به دموکراسی شعاری یک و نیم دهه ای افغانستان است که سرعت فزاینده آن اصلا قابل تعقیب نیست.
او برای تثبیت قدرت و جایگاه خود در ارگ، کسانی را در کنار خویش قرار داده است که هر روز به منفور شدن چهره اش می افزاید. هیچ انتظاری نمی شود دیگر از این مرد ریزاندام داشت که تلاش مذبوحانه او برای مردانه تر کردن حنجره اش به یک کمدی مضحک می ماند.
حالا این مرد سخیف که ظاهرا برای پاکستان یک مهره سوخته محسوب می شود؛ دست از همه جا کوتاه، به دامن غنی پناه آورده و از سیاست های او دفاع می کند تا مگر عنایتی از سوی او و امریکا نصیبش گردد. بیاییم باور کنیم که "گلبدین" طعم منفور و تهوع آور قومیت گرایی ما مردم افغانستان است که به جای حمایت از خود، اختیارمان را به گرد محورهایی محصور کرده ایم که جز رذالت و بدبختی چیزی برایمان نداشته است.
او ثابت کرد که برای چیزی دیگر و حفاظت از منافعی خاص به ارگ آمد و شعارهای او برای همه چیزی که دیروز گفته بود؛ جز فریب هیچ نبود.
او حالا از مهره هایی برای حفاظت از رژیم خود استفاده می کند که جوان ترین مردان و زنان افغانستانی هم خاطرات خونین او را در ذهن شان حفظ کرده اند.
حکمتیار در شرایطی داد از دموکراسی و قانون مداری می زند و مردم را به حمایت از دولت فرا می خواند که پس از سقوط رژیم نجیب تا این تاریخ، هیچگاه سرسازگاری با دولت های به قول او "کابل" نداشت و تاوان موشک ها و گلوله هایش را هم مردم "کافر" کابل و دیگر نقاط افغانستان پرداختند.
حالا این مرد سخیف که ظاهرا برای پاکستان یک مهره سوخته محسوب می شود؛ دست از همه جا کوتاه، به دامن غنی پناه آورده و از سیاست های او دفاع می کند تا مگر عنایتی از سوی او و امریکا نصیبش گردد.
بیاییم باور کنیم که "گلبدین" طعم منفور و تهوع آور قومیت گرایی ما مردم افغانستان است که به جای حمایت از خود، اختیارمان را به گرد محورهایی محصور کرده ایم که جز رذالت و بدبختی چیزی برایمان نداشته است.
گلبدین و امثال چهره هایی که بارها زهرشان را چشیده ایم و این طعم مرگ آور، منحصر به حزب و تنظیم و سازمان خاصی نمی شود؛ نتیجه ایمانی است که خودمان به آنها داریم. بیاییم قبول کنیم که ما به جای نان گرم همسایه و لبخند زیبای هموطن مان، مزدورانی را بادار و پیشوای خویش قرار داده ایم که آنها در طول حیات سیاسی شان، ایمان را نه از خدا که از دالرهای پاکستانی و عربی و امریکایی گرفته اند.
روزه های خونین مردم افغانستان و تجمعات عطش آلودِ زیر آفتاب گرم و سوزنده کابل، حالا توسط کسی به سخره گرفته می شود که اگر ما درد هم را بهتر حس می کردیم؛ سرش باید بالای دار می بود و چرخش جسد او، می شد نماد دموکراسی و اتحاد در افغانستان. اما هزاران درد و افسوس که هیچ وقت به آن نقطه نخواهیم رسید تا مادامی که جای ذهن آلوده به قوم پرستی را با پاکی ایمان به خدا و عشق به وطن تغییر ندهیم.
الیاس کاتب – خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین