۰

گویا حیثیت طالبان برای روسیه مهم است

دوشنبه ۸ جوزا ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۷
در آستانه ورود صدها سرباز دیگر امریکایی به افغانستان، مقامات روسی اعلام کرده اند که فرستادن نیرو کارساز نیست و باید طالبان به عنوان بخش مهمی از بدنه اجتماعی این کشور به رسمیت شناخته شوند و بحران موجود با مذاکره حل شود نه با جنگ.
گویا حیثیت طالبان برای روسیه مهم است



قابل حدس زدن نبود؛ اما به نظر می رسد که روسیه این بار وارد یک جبهه تازه تر در رویارویی با امریکا شده است؛ جبهه ای که تا پیش از این چندان برایش قابل اهمیت و توجه نبود؛ اما به تازگی با سیاست های جدید پوتین، روسیه نشان داده است که عزم راسخی برای ورود به بحران افغانستان را دارد.
در آستانه ورود صدها سرباز دیگر امریکایی به افغانستان، مقامات روسی اعلام کرده اند که فرستادن نیرو کارساز نیست و باید طالبان به عنوان بخش مهمی از بدنه اجتماعی این کشور به رسمیت شناخته شوند و بحران موجود با مذاکره حل شود نه با جنگ.
روسیه دست کم تا ۵ سال پیش تقریبا هیچ اظهارنظر علنی در مورد افغانستان و بحران موجود نمی کرد. گرچه ظاهرا ارتباط خود را با کابل ادامه می داد؛ اما در کمتر رویدادی اعم از سیاسی و نظامی اظهارنظر می کرد. در بحران افغانستان دخالت سیاسی نداشت و تقریبا در اکثر موارد با ناتو و امریکا نظر واحدی داشت.


چرا اوضاع افغانستان روسیه را به یکباره نگران کرد؟

سیاست روسیه از آغاز جنگ جدید افغانستان که از ۲۰۰۱ کلید خورد را می توان اینگونه واکاوی نمود. ولادیمیر پوتین حاکم بلامنازع روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، بزرگترین چهره قدرتمند روسیه است که با زیرکی تمام، این کشور بحران زده
روسیه دست کم تا ۵ سال پیش تقریبا هیچ اظهارنظر علنی در مورد افغانستان و بحران موجود نمی کرد. گرچه ظاهرا ارتباط خود را با کابل ادامه می داد؛ اما در کمتر رویدادی اعم از سیاسی و نظامی اظهارنظر می کرد. در بحران افغانستان دخالت سیاسی نداشت و تقریبا در اکثر موارد با ناتو و امریکا نظر واحدی داشت.
جنگ سرد را دوباره سر پا کرد.
پوتین در ابتدای راه نیازی نمی دید که به لشکر کشی امریکا به افغانستان واکنشی نشان دهد از دو جنبه؛ یک اینکه روسیه در آن روزها اصلا شرایط مساعدی از نظر سیاسی نداشت و پوتین درگیر موضوعاتی این چنینی بود و در وهله بعدی، دلیلی نداشت که رهبر روسیه در برابر تصمیم امریکا برای نابودی طالبان ایستادگی کند.
روسیه تا سال ۲۰۱۲ که زمان خروج نیروهای امریکایی از افغانستان اعلام شده بود در سکوت به سر می برد و منتظر تحولات جدید بود؛ اما ظاهرا فکرش را نمی کرد که پدیده ای به اسم داعش، به یک باره در بحبوحه ی این جنگ سر دربیاورد و منطقه را به چالش بکشد.
داعش برای روسیه جدی است. این را نمی توان کتمان کرد که چیزی به اسم داعش که در عراق زاده شد و در سوریه چند سال است دو کشور را به بحران کشانده و ویروس آن تا شاخ افریقا و جنوب این کشور و تا شرق آسیا نیز کشیده شده و تقریبا هیچ جای دنیا از گزند آن مصون نیست؛ یک خطر بزرگ برای روسیه به حساب می رود.
روسیه درست در منطقه ای از جهان واقع شده که دور و اطرافش را کشورهای مسلمان احاطه کرده و این کشورها استعداد فوق العاده ای در پذیرش افراط گرایی مذهبی در میان جوانان خود دارد. کشورهایی که هم اکنون صدها نیروی آموزش دیده در جنگ سوریه و عراق را دوباره به آغوش خود بازگردانده است.
افغانستان طی سه دهه، همواره به عنوان پایگاه امن تروریستان بین المللی بوده است. آغاز کار، حمایت اعراب وهابی از طیفی از مجاهدین بود و کار به استقرار دایمی القاعده در دهه هفتاد خورشیدی در این کشور کشیده شد. و حالا داعش در بخش های مشرقی، جنوب و جنوب غرب کشور وجود قدرتمند خود را تثبیت کرده اند.
افغانستان یکبار دیگر می رود تا تبدیل به یک سرزمین امن برای گروه تازه تاسیس داعش شود. گروهی که مدیران و برنامه ریزان آن در جایی دیگر به کنترل آن می پردازند و جوانان مسلمان با احساسات فراگیر، هر روز بنا به هر دلیلی به این سنگر ملحق می شوند.
و
داعش برای روسیه جدی است. این را نمی توان کتمان کرد که چیزی به اسم داعش که در عراق زاده شد و در سوریه چند سال است دو کشور را به بحران کشانده و ویروس آن تا شاخ افریقا و جنوب این کشور و تا شرق آسیا نیز کشیده شده و تقریبا هیچ جای دنیا از گزند آن مصون نیست؛ یک خطر بزرگ برای روسیه به حساب می رود.
اصل قضیه همین جاست. روسیه اکنون با یک مشکل بزرگ رو به روست و آن پایگاه بزرگی است که جوانان آسیای میانه به سادگی قادرند در آن رفت و آمد کنند و آرمان های اعتقادی خود را دیگر نه در خاورمیانه که در خود آسیای میانه پیگیری نمایند. حمله به متروی سنت پترزبورگ شاید از شاخص ترین مثال هایی باشد که عامل آن یک مسلمان از کشورهای آسیای میانه بود.
حالا روسیه وارد عمل شده و قصد دارد طالبان را در برابر یک پدیده مهم تر – از نظر خودش – تجهیز و تمویل کند و موضعش را چنان سخت کرده که حتا در یک اظهار نظر صریح، از ناتو می خواهد از فرستادن نیرو به افغانستان پرهیز نماید و به جای این تصمیم، در اندیشه کشاندن طالبان به میز مذاکره باشد.
این اولین و مهم ترین دخالت روسیه در امور افغانستان است که پیرامون سرنوشت و صلح این کشور اظهارنظر می کند و از چندی بدین سو، طرف جبهه طالبان را گرفته و به این وسیله وارد معادلات سیاسی و جنگ افغانستان شده است. حالا روسیه علنی تر به حمایت خود از طالبان می پردازد و فراتر از آنچه چندی پیش گفته بود مبنی بر اینکه - طالبان باید به عنوان یک جریان سیاسی تاثیرگذار در افغانستان به رسمیت شناخته شود – اکنون امریکا را نیز برای صرف نظر کردن از جنگ با این گروه زیرفشار قرار می دهد.


مسکو در فهم اوضاع ناتوان است یا جنگ را به بیراهه می برد؟

چطور امکان دارد که روسیه این را درک نکند که دولت افغانستان اولین متقاضی صلح و گفتگو با طالبان بوده و هنوز بر این طبل میان خالی در حال کوبیدن است.
کابل سالهاست که طالبان را به میز گفتگو و تفاهم فرا می خواند؛ اما این گروه بنا به هر دلیلی – یا اختیار ندارد و یا اعتقاد – از نزدیکی به دولت کابل سر باز می زند؛ اما روسیه حالا اعلام می کند که جنگ در افغانستان راه حل نیست و با طالبان باید مذاکره کرد.
نقشه روسیه چیست؟ چه طرح تازه ای قرار است این بار با ابتکار روسیه پیاده شود؟ روسیه برای مقابله با داعش و فراتر
اگر کمی حس ششم خود را به کار بیاندازیم به این نتیجه می رسیم که مسکو پس از سالها عزلت نشینی و تحمل هجمه های غرب، حالا قرار است حضور خود در "جنگ سرد نو" را از سوریه به افغانستان گسترش دهد. طالبان به عنوان یک شاخه نظامی فعال، اکنون به عنوان یک حربه بزرگ سیاسی برای روسیه در منطقه به کار گرفته خواهد شد.
از آن، برای در کنترل گرفتن یک جریان بزرگ نظامی فراگیر، دقیقا قرار است چه نوع سرمایه گذاری در افغانستان بکند؟
اگر کمی حس ششم خود را به کار بیاندازیم به این نتیجه می رسیم که مسکو پس از سالها عزلت نشینی و تحمل هجمه های غرب، حالا قرار است حضور خود در "جنگ سرد نو" را از سوریه به افغانستان گسترش دهد. طالبان به عنوان یک شاخه نظامی فعال، اکنون به عنوان یک حربه بزرگ سیاسی برای روسیه در منطقه به کار گرفته خواهد شد.
این گروه نه تنها به بهانه مبارزه با داعش - که به هر روی از اهمیت بالایی برای روسیه برخوردار است - که قرار است به عنوان یک جریان سیاسی هدفمند در بدنه نظام افغانستان پیوند بخورد. جریانی که مقامات روسی در سفر اخیر خود به پاکستان و دیدار مستقیم با رهبران طالبان در "میرانشاه" و "باجور" نشان دادند تا چه حد در سرمایه گذاری روی آن مصمم هستند.
طالبان پس از دست به دست شدن بین پاکستان و امریکا و عربستان و قطر، حالا مانند موش، قرار است در آزمایشگاههای سیاسی روسیه نیز آنالیز شوند. روسیه ای که بر خلاف امریکا، دستاویزهای موثر سیاسی برای به سمت خود کشاندن طالبان را در اختیار دارد.
طالبان می توانند با روسیه ارتباط قوی تری برقرار کنند؛ چرا که این کشور ثابت کرده با ایتلاف کنندگان خود تا آخرین دم می ایستد و تغییر موضع مسکو بسیار به سختی انجام می پذیرد – بر خلاف امریکا که سیاست منعطفی در رویارویی با این گونه مسایل دارد.
اما افغانستان باید منتظر یک طالبان قوی تر و مصمم تر با حمایت روسیه باشد. اگر روسیه در عقیده خود مبنی بر گفتگو با طالبان صادق باشد این دریچه – صرف نظر از برخی مسایل – می تواند دست کم به صلح بین گروههای مخالف و دولت کابل کمک کند و اگر قصد دیگری در سر باشد؛ ظاهرا افغانستان وارد بحران تازه ای شده است. باید امیدوار بود و دست به دعا نشست که روسیه و امریکا از افغانستان، سوریه ای دیگر نسازند.
الیاس کاتب – خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین