۰

اجلاس "جی۷" سنگینی سایه روسیه را به خوبی حس کرد

چهارشنبه ۲۳ حمل ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۱
دولت ترامپ امیدوار بود که اتحادی جدید این بار در قالب فشارهای اقتصادی بر ضد پوتین تشکیل دهد؛ اما نبض جلسه ای که دیروز (۲۲ حمل) به پایان رسید نشان داد که روسیه را دست کم گرفته است.
اجلاس "جی۷" سنگینی سایه روسیه را به خوبی حس کرد



اجلاس گروه هفت در حالی روز ۲۱ حمل سال جاری نشست تازه خود را برگزار کرد که محوریت اصلی آن زیر فشار قرار دادن روسیه برای عدم حمایت بیشتر از دولت بشار اسد خوانده شد. اما به رغم تلاش های مفرط امریکا و تا جایی بریتانیا، اعضای این نشست، رای واحدی برای اعمال تحریم های تازه برای فشار بیشتر بر روسیه نداشتند.
دولت ترامپ امیدوار بود که اتحادی جدید این بار در قالب فشارهای اقتصادی بر ضد پوتین تشکیل دهد؛ اما نبض جلسه ای که دیروز (۲۲ حمل) به پایان رسید نشان داد که روسیه را دست کم گرفته است.
پس از پایان جنگ سرد و شکست اتحاد جماهیر شوروی، امریکا با سلاح موثری چون "ناتو" تلاش فزاینده ای برای ثبت قدرت خود در جهان کرد و روسیه دیگر به چشم جهان جز پایتختی از یک امپراتوری سوخته چیز بیشتری به نظر نمی رسید. اما سلطنت پوتین پس از دو دهه، روسیه را دوباره در صدر قدرتهای جهان قرار داده است.
پوتین مثل امریکا اهل لشکر کشی به هر سمتی نیست؛ اما خطوط سرخی دارد که با تمام قوا آن را عبور ناپذیر کرده است. او، هم در عرصه اقتصاد برگ هایی برای بازی دارد و هم در عرصه سیاست راههای برای ترساندن دیگران.
در جواب استقرار ناتو در شرق اروپا، دهلیز خلوتی برای خود در شرق اوکراین ساخت و کریمیا را به خود ملحق کرد. شورای امنیت جمعی را تشکیل داد و به کشورهای آسیای میانه فهماند که در سیاست خارجی، از خاطرشان نرود که هنوز در منطقه استحفاظی روسیه قرار دارند.
امریکا در اجلاس "جی ۷" پس اینکه طرح تحریم های تازه بر ضد روسیه رای نیاورد؛ لحنش را نرم تر کرد و از روسیه خواست امریکا و غرب را به ایران و سوریه ترجیح دهد؛ زیرا از این دریچه به منافع درازمدت و پاینده تری دست خواهد یافت. اکنون امریکا تمام تلاش خود را می کند تا روسیه را از جبهه شرق بیرون بکشد.
نتیجه نشست اخیر گروه هفت یک پیام روشن به جهان داشت. روسیه بعد از شوروی اگرچه توسعه طلبی های نظام سابق را در سر ندارد؛ اما دست کم برای حفظ خود به عنوان قطب قدرت در شرق، به هر نحویی که شده در برابر توسعه طلبی های دیگران لجوجانه می ایستد.
زوال حکومت هیتلر در نبرد استالینگراد هیچ وقت از دل تاریخ پاک نخواهد شد و روسها هنوز هم در ذات شان سرسختی و مقاومت و در کنار آن اشتیاق به هماورد طلبیدن نمرده است. حالا کمتر کشوری است که تمایل داشته باشد با روسیه رو به رو شود. پوتین هم یک روس است. مردی پرورش یافته در دل سیاست های گرسنگی و مقاومت و جنگ. او زمانی رییس "کا گ ب" بود و هیچ چیزی بیشتر از به کرسی نشاندن حرفش برای او اهمیت ندارد؛ حال این مساله چقدر قیمت خواهد داشت مهم نیست.
به جز بریتانیا و امریکا که تلاش کردند برای طرح تازه فشارها بر ضد روسیه متحد پیدا کنند؛ دیگران این ریسک را قبول نکردند. دولت فرانسه اصلا علاقمند این نیست که با احزاب چپ گرای این کشور که با مسکو رابطه ای خویشاوندی دارند وارد جدال شود. جاپان هم مثل همیشه منفعلانه به دنبال حفظ بازار صادرات خود است. کانادا هم دوست ندارد یکبار دیگر مسایل جزایر مورد مناقشه با روسیه در قطب شمال تبدیل به یک جنگ سیاسی جدید شود و آلمان هم ترجیح می دهد به اقتصادش بیشتر توجه کند تا وارد شدن به جبهه ای که مسکو تا قلب برلین و بن را هم قادر به لرزه در آوردن خواهد بود.
خاورمیانه همان طور که برای امریکا از اهمیت بالای اقتصادی و سیاسی برخوردار است؛ برای روسیه هم اگرچه در راس تمام برنامه هایش قرار ندارد؛ اما برای حفظ پایگاههای سیاسی خود در آنجا تلاش می کند.
امریکا در این اندیشه است که روسیه را از حمایت سوریه منع کرده و به سمت خودش بکشد. این طرح ضعیف و انجام نشدنی بعید به نظر می رسد که بتواند پای روسیه را از خاورمیانه جمع کند. امریکا در خاورمیانه متحدینی دارد که برای بقای حکومت آنان از پیاده کردن نیرو و حمایت های جنگی و تسلیحاتی تا تمام امکاناتی که می تواند آنها را سرپا نگهدارد استفاده می کند. نظام عربستان با تمام پولی که دارد وابسته مستقیم به امریکا و بریتانیاست و اگر پایگاههای نظامی ایالات متحده در این کشور به فعالیت شان پایان دهد؛ هیچ شکی وجود ندارد که ریاض اولین جنگ داخلی خود را تجربه خواهد کرد.
قطر، امارات متحده عربی، اردن، کویت و چندین کشور عربی حوزه خلیج فارس همگی جزو متحدین گوش به فرمان امریکا هستند و احمقانه به نظر می رسد اگر بزرگترین منبع انرژی جهان بدون سیطره روسیه در اختیار غرب قرار گیرد.
سوریه برای مسکو تنها یک پایگاه حیثیتی نیست. سوریه قلب خاورمیانه است. منطقه ای که به این قدرت شرقی امکان می دهد که با توان کافی بر جنبش فتح و دولت خودگردان فلسطین نظارت کند. در لبنان حضور فراگیر داشته باشد و پایگاههای حمایتی خود را در عراق از دست ندهد. در عین حال با مصر برای برخی سازوکارهای سیاسی دوست باشد.
سوریه یک پایگاه سیاسی مطلق و مهم برای حضور دایمی روسها در خاورمیانه است تا عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس در برنامه های نفتی خود، پا را فراتر از آنچه باعث رنجش مسکو می شود نگذارند.
مسکو در جنگ سوریه به خاطر دوستی دیرینه با خانواده اسد و سیستم سوسیالیستی دولت سوریه نقش نگرفته است. سوریه قطب کنترل خاورمیانه و تقابل با غرب در بزرگترین منطقه اقتصادی جهان است.
خارج شدن روسیه از بازار جنگ سوریه، یعنی عقب نشینی از نبردی که پس از شش سال خونریزی، برگهای برنده زیادی برای این کشور کمایی کرده است.
الیاس کاتب _ خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین