۰

"دیورند" خطی خونین و عبورناپذیر

يکشنبه ۲۰ حمل ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۳
"دیورند" خطی خونین و عبورناپذیر



دیورند یک خط سرخ است. به ویژه از دهه پنجاه میلادی که عِرق ملی افغانها به بالاترین اوج خویش در مواجه با این داستان رسید و سردار داوودخان با یک بسیج عمومی قصد حمله به اسلام آباد را داشت؛ این خاطره به عنوان یک حرکت ملی فراگیر ثبت شد و مردم هم دوباره یادشان آمد که "دیورند" یک تحمیلِ تحمل ناپذیر است.
پس از به وجود آمدن کشور پاکستان که "معضل دیورند" رنگ خیره کننده تری به خود گرفت؛ به همان اندازه که حساسیت پیرامون این قصه تکراری افزایش می یافت؛ حکومت ها نیز موضعی بی تفاوت تری نسبت به آن می گرفتند. پس از زاییده شدن جغرافیایی به نام پاکستان از بطن بریتانیای کبیر، محمدظاهر، شاه وقت افغانستان این کشور را به رسمیت شناخت و اولین سفارت افغانستان در اسلام آباد در همین دوره گشایش یافت.
افزون بر آن؛ مدتی بعد، کنسولگری رسمی افغانستان در پشاور آغاز به کار کرد و روابط دو کشور سیری عادی را آغاز و تا امروز با هر کش و قوسی که بوده؛ ادامه یافته است.
"دعوای دیورند" در همان روزهای نخستِ به وجود آمدن پاکستان پاک شده بود. چرا که شاه وقت افغانستان به عنوان مسوول رسمی کشور، با گشایش نمایندگی سیاسی کابل در پشاور تایید نمود که "خیبرپشتونخواه" جزو خاک پاکستان است. اینکه در سر شاه چه می گذشته و چه تعبیری از این عمل وی تا به حال صورت گرفته مهم نیست؛ از نظر مفاهیم حقوق بین الملل، تاسیس نمایندگی دیپلوماتیک یک کشور، قاعدتا در کشوری دیگر انجام می پذیرد و عمل "شاه فقید" هم بر مدعای پاکستان صحه گذاشته است.
تردیدی نیست که مساله دیورند یک ادعای بزرگ حقوقی است؛ اما دولت افغانستان چرا تاکنون این مساله را به مجامع حقوقی در سطح بین المللی ارجاع نداده است؟ آیا غیر از این است که افغانستان به هر نحوی قبول کرده که دیگر این مناطق را نمی تواند به خود محلق کند؟
روسای جمهور افغانستان از چهار دهه تاکنون یکسره بر تپل "دیورند خواهی" کوبیده اند؛ اما در عمل وارد هیچ اقدامی نشده اند.
" دیورند خط سرخ ماست" ، " ما دیورند را به رسمیت نمی شناسیم" ، " ما روی به دست آوردن سرزمین خود مذاکره نمی کنیم" و صدها شعار دهن پر کن دیگر که در تریبیون های عام فریب ابراز شده؛ اما بعدا همان سیاست های گذشته در مواجه با پاکستان اعمال شده است.
حفظ حریم ارضی هر کشوری، به معنای حفظ ناموس است. این مفهوم در تمام دنیا با هر کیش و باوری رسمیت دارد و در عقاید دینی ما نیز "حب وطن جزو ایمان" شمرده شده است. اما آیا آن سوی دیورند به راستی هنوز هم وطن ماست؟ آیا پس از گذشت بیشتر از صد سال از پیمان بسته شده دیورند، ما هنوز حقی برای مصادره این مناطق داریم؟ آیا سرزمین آن سوی دیورند خود را افغانستانی می دانند و مشتاق گروییدن به خاک اجدادی خود هستند؟ چه کسی حاضر است به این سوالات پاسخ دهد؟ بدون تردید دولت باید پاسخ گو باشد نه جریان های غیرموثری که اظهارنظرشان شکاف های قومی را گسترش می دهد.

چرا نباید در مورد دیورند حرف زد؟
هر کسی حرفی در مورد دیورند بزند و آن را جزو خاک افغانستان نداند "مطلقا خاین" است. تازه ترها، عنوان "کافر" هم به "باغیان" داده می شود. به این معنا؛ در نظامی که مدعی دموکراسی مداریست، شهروندان کشور دست کم باید در همین یک مورد اتفاق نظر داشته باشند.
اینکه تعدد سلیقه و افکار در افغانستان مفهوم چندانی ندارد و دفاع از عقاید هم کار مشکلی است؛ به عینه می توان آن را در سطوح مختلف مشاهده کرد و با برخی از آنها می شود کنار آمد؛ اما آیا می شود با "زخم خون چکانی" که دهه هاست بر پیکره ی این وطن نقش بسته تفاهم کرد؟
خط سرخی که دور این مساله بغرنج کشیده شده؛ مجال هرگونه اظهارنظر و تمایل را از بین برده است. اگر با آن مخالفتی صورت گیرد؛ فرد متهم به "جاسوسی برای پاکستان" می شود و اگر با آن موافقت شود؛ موافقان، میهن پرستانی نستوه و مغرور معرفی خواهند شد. اما گام هایی که در این عرصه برداشته می شود تا اندازه ی زیادی برخواسته از احساسات و هیجان های عاطفی است و نه درک عمیق از شرایط کنونی منطقه و داخل کشور.
راه ساده برای عبور از بحران کنونی همانی است که موافقان پیشنهاد می کنند. دولت که دست بازی در برگزاری لویه جرگه دارد؛ پس می تواند "معضل دیورند" را به همه پرسی بگذارد تا بنا به خواست همه، "مردم" بیایند و در این مورد تصمیم بگیرند تا موضوع برای همیشه بسته شود. البته اگر بتوان آنچنان عدالت را در نظر گرفت که این پروسه با روندی همه پذیر همراه باشد.

دیورند چالش بزرگ امنیتی افغانستان
طی چند دهه جنگی که در کشور در حال اجرا شدن است؛ همواره پاکستان مسوول این هجمه معرفی می شود. این هجوم همه از مناطقی صورت می گیرد که افغانستان علاقه مفرطی برای الحاق آن به خاک خود دارد.
به راستی از خودمان تا به حال پرسیده ایم که چرا پاکستان هیچ اقدام مهمی برای سرکوبی تروریستان در خیبر و وزیرستان نمی کند؟ روشن است؛ زیرا این "دهلیز مرگبار" باید برای زیر فشار قرار دادن افغانستان باقی بماند. این منطقه باید نقطه ای برای دگرگونی اوضاع امنیت داخلی افغانستان باشد.
بیشتر از صد گروه خرد و بزرگ تروریستی و رادیکال در این مناطق فعالیت دارند که اسلام آباد با اکثر این گروهها تفاهم دارد. اسلحه و غذای آنها از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس تامین می شود و بزرگترین کارخانه های تولید مواد مخدر هم در درست آنهاست. به علاوه، آنها به عنوان شرکت های خصوصی تربیت تروریست، مهاجم انتحاری و متخصص نظامی و بمب ساز و برنامه ریز حملات تروریستی آموزش می دهند و به افغانستان صادر می کنند.
اینکه چرا پاکستان گامی اساسی برای نابودی آنها بر نمی دارد؛ قرار نیست منطقه ای امن در مجاورت خط مورد مناقشه دیورند بسازد تا شرایط صلح و آغاز دعواهای دیپلوماتیک را خود به خود فراهم کند.
آنسوی دیورند منطقه ی امنی برای امریکا و انگلیس است و پاکستان هم به عنوان مجری طرح، هم مناطق طرف دعوا را حفظ می کند و هم گوش به زنگ کارفرمایان خویش نشسته است.
دولتی که قادر به حفظ حریم کاخ ریاست جمهوری خود نیست؛ بسیار آرمانگرایانه به نظر می رسد که مصرانه تلاش می کند با توهم در کسوت استعمارگران درآید و سرزمین هایی که اکنون به نام دیگران است را تصرف کند. بهتر خواهد بود که ما با تخیلات احمدشاه بابایی خود خداحافظی کنیم؛ چون شمه و همت این مرد در وجود ما نیست و شرایط حاضر نیز ایجاب نمی کند که چنین رویاهایی را عملی کنیم.
الیاس کاتب _ خبرگزاری جمهور


نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین