۰

افغانستان و حکومتداری سفارتخانه ای

دوشنبه ۲۳ اسد ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۳۲
در دیدگاه راهبردی ارگ نسبت به فضای جاری، اینکه کابل همچنان میزبان سفارتخانه های خارجی و نمایندگی های دیپلماتیک «کشورهای دوست» است، دلیلی بر ناکامی دشمن تلقی می شود...
افغانستان و حکومتداری سفارتخانه ای




«در میان کشورهای جهان شاید بیشتر از ۳۰ کشور وضعیت مشابه افغانستان را دارند؛ اما در مورد هیچیک از این کشورها مانند افغانستان اجماع وجود ندارد. شاید کمتر کسی باور می‌کرد که افغانستان بعد از ۱۶ سال هنوز می‌تواند در محور توجه باشد. هنوز می‌تواند تعهد ۳۰ میلیارد دالری را به همراه داشته باشد. اجماع جهانی و تعهدات درازمدت می‌تواند برای افغانستان یک دست‌آورد مهم باشد... به همین دلیل است که دشمن در تلاش‌ است تا سفارت‌خانه‌های کشورهای دوست را هدف قرار دهند. در رویداد چهارراهی زنبق اگر فداکاری هشت سرباز پولیس نبود، وزیر اکبرخان به قتل‌گاه دیپلمات‌ها بدل می‌شد. دشمن می‌خواهد کابل همانند روزهای د‌هه‌ هفتاد فاقد سفارت‌خانه‌های فعال باشد. تمرکز روی حمله بر سفارت‌خانه‌ها نشان‌گر تغییر در ماهیت جنگ است. یکی دیگر از نشانه‌های تغییر در ماهیت جنگ هدف قرار دادن مردم ملکی است. تروریستان از یک‌سو می‌خواهند با کشتار بی‌رحمانه فضای رعب و وحشت را حاکم سازند، از سوی دیگر می‌خواهند جنگ را سیاسی کنند. دلیل عمده در رویکرد جدید دشمن ناکامی آنان در عرصه‌های نبرد رودررو می‌باشد. آن‌ها در سال ۲۰۱۷ موفق به حفظ جغرافیا نشدند.»

این بخشی از نوشته شاه حسین مرتضوی؛ سخنگوی اشرف غنی است که در یکی از روزنامه ها منتشر شده است.
این نوشته بازتاب دهنده رؤوس اساسی مواضع و دیدگاه های استراتژيک ارگ نسبت به وضعیت وخیم، شکننده و مرگبار جاری در عرصه امنیت و حکومت داری است.
در دیدگاه راهبردی ارگ نسبت به فضای جاری، اینکه کابل همچنان میزبان سفارتخانه های خارجی و نمایندگی های دیپلماتیک «کشورهای دوست» است، دلیلی بر ناکامی دشمن تلقی می شود. همچنین برای ارگ اهمیتی ندارد که افغانستان نیز در میان ۳۰ کشور با وضعیت مشابه قرار دارد و از این منظر با سومالی و سودان و سوریه، قابل مقایسه است، مهم این است که هنوز سفارتخانه های خارجی در کابل مستقر اند و به تعبیر آقای مرتضوی، شرایط دهه هفتاد به کشور بازنگشته است!

آنچه برای ارگ اهمیت دارد این است که افغانستان همچنان «در محور توجه» باشد؛ اما اینکه این توجه چه کمکی به مبارزه با تروریزم، تقویت نیروهای امنیتی، تحکیم پایه های قدرت دولت مرکزی، استقرار دموکراسی، جلوگیری از استبداد، ممانعت از سقوط کشور به دام جنگ های مهیب قومی و مذهبی و سیر سریع افغانستان به سمت بحران های مهارناپذیر سیاسی و امنیتی و اقتصادی و اجتماعی کرده است، مهم نیست!

ارگ به روایت سخنگوی اشرف غنی، تمام توان و توجه خود را صرف جلب کمک ۳۰ میلیارد دالری جهان کرده است؛ کمکی که توسط کابینه ای که نیمی از آن هنوز توسط «سرپرست ها» اداره می شود و در سایه بحران سیاسی، مدیریت، فساد و سوء استفاده های بزرگ، بیش از نیمی از بودجه توسعه ای کشور، بدون هزینه شدن در زیرساخت های حیاتی کشور، دوباره به کشورهای مبدأ عودت داده می شود.

سخنگوی ارگ در توجیه کارکرد امنیتی حکوت، در کمال وقاحت برای نمونه به فاجعه تکان دهنده وزیر اکبرخان به عنوان یکی از دستاوردهای امنیتی دولت، اشاره می کند و ادعا می کند که اگر فداکاری هشت نیروی پولیس نبود، وزیراکبرخان به قتلگاه دیپلمات ها تبدیل می شد. این یعنی برای ارگ هیچ اهمیتی ندارد که در آن رویداد نزدیک به ۷۰۰ نفر کشته و زخمی شدند؛ زیرا در قاموس حکومتداری سفارتخانه ای، همه چیز معطوف به امنیت و موجودیت سفارتخانه هاست؛ اینکه روزانه چه میزان از خون مردم بی گناه ریخته می شود، هیچ اهمیتی ندارد.

در مدل حکومتداری سفارتخانه ای، اعتراض های مستمر مردم، جریان های سیاسی و نهادهای مدنی نسبت به حکومتداری فاجعه بار سران حکومت وحدت ملی، هیچ اهمیتی ندارد. حکومت در این زمینه حتی خود را نسبت به افکار عمومی و مردم، پاسخگو هم نمی داند؛ زیرا این رضایت و حمایت سفارتخانه های خارجی است که نباید مخدوش شود!
اگر تروریست ها، «سفارتخانه های کشورهای دوست» را هدف قرار دادند، آنگاه است که «ماهیت جنگ» تغییر کرده است.

آقای مرتضوی ادعا می کند که تروریست ها با کشتار افراد ملکی و آماج قرار دادن یک قوم و مذهب خاص، در تلاش برای «سیاسی» کردن جنگ است. او اما توضیح نمی دهد که سیاسی کردن جنگ، اصولا به چه معناست و پیش از این، ماهیت جنگ، چگونه بوده که اکنون قرار است «سیاسی» شود!

به باور سخنگوی اشرف غنی «دلیل عمده در رویکرد جدید دشمن ناکامی آنان در عرصه‌های نبرد رودررو می‌باشد.» او در ادامه ادعا می کند که آن‌ها در سال ۲۰۱۷ موفق به حفظ جغرافیا نشدند.»

روشن نیست که مستندات آقای مرتضوی در اثبات این ادعاهای بزرگ دقیقا کدام است؛ اما آمار و گزارش های رسمی، حکایت از آن دارند که دشمن حتی در نبردهای رو در رو هم دست برتر را دارد. وقتی آنها در دو سال پیاپی توانستند قندوز را ساقط کنند، ده ها ولسوالی را از کنترل دولت خارج سازند و سلطه خود را به بیش از ۳۰ درصد خاک افغانستان، گسترش دادند، چگونه می توان ادعا کرد که آنها در جنگ رو در رو شکست خورده اند و در سال جاری میلادی، موفق به حفظ جغرافیا نشدند؟! اگر این ادعا درست است، پس به جز ۵۷ درصد تحت سلطه دولت، سایر مناطق، عملا چگونه و توسط چه کسانی اداره می شوند؟
عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین