۰

بحران حکومت وحدت ملی از منظر گروه بحران

سه شنبه ۲۲ حمل ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۲۰
بحران حکومت وحدت ملی از منظر گروه بحران


گروه بین‌المللی بحران در تازه‌ترین گزارش خود نوشته که با گذشت دو و نیم سال از تشکیل حکومت وحدت ملی، آینده‌ این حکومت و در سطح بزرگتر، ثبات سیاسی افغانستان همچنان متزلزل است.
در این گزارش آمده که این حکومت دچار اختلافات درونی و با عدم هماهنگی روبرو و با تجدید فعالیت تروریست ها نیز مواجه است.
به گفته این نهاد اگر این تنش‌ها حل نشده باقی بماند، خطر درگیری‌های داخلی و گسترش بیشتر ناامنی در افغانستان را افزایش می‌دهد.

این نهاد افزوده که اختلاف رئیس جمهوری و رئیس اجرایی به دلیل ابهام در توافقنامه‌ سیاسی است و برداشت‌ها و تفسیرهای متفاوت هریک از طرفین از آن است.

در این گزارش آمده که به همین دلیل احساس تبعیض در میان جوامع کنار گذاشته شده افغانستان، به ویژه هزاره‌ها و ازبک‌ها، در نتیجه عدم مشورت با آنها تشدید شده و این موارد شامل برنامه‌های توسعه‌ای نیز می‌شوند که خود به بزرگ شدن شکاف‌های قومی و منطقه‌‌ای منجر می‌شود.

در گزارش گروه بین المللی بحران، به نکته های دقیقی اشاره شده است؛ نکته هایی که نقاط اصلی بحران جاری حکومت وحدت ملی افغانستان را به خوبی برجسته می کند.

همانگونه که در این گزارش نیز تصریح شده، ابعاد آثار زیانبار و ویرانگر ناشی از اختلاف های عمیق موجود میان رهبران حکومت وحدت ملی، به اندازه ای وسیع و گسترده است که نه تنها مشروعیت این حکومت را به چالش کشیده‌؛ بلکه صلح، ثبات و استقرار سیاسی کشور و بقای رهبران حکومت در قدرت را هم با خطری جدی مواجه کرده است.

قوم گرایی و شکاف های قومی که در سایه واگرایی های خودخواهانه رهبران حکومت به نحو غیر قابل باوری از زیر به سطح آمده و از یک خطر پنهان و بالقوه ضد ملی، به چالشی جدی و مشهود در عرصه عمومی، تبارز پیدا کرده است، شاید از مهم ترین آثار و تبعات ناشی از بحران دوگانگی در حکومت وحدت ملی باشد.
دو شریک حکومت ائتلافی موجود، به نحو آشکاری از دو طیف قومی، نمایندگی می کنند و محور اصلی اختلاف های آنها نیز بر سر گماشتن مهره های هریک از این دو قومیت، در مدارج و مناصب عالی حکومتی است.

این امر، در کنار سیاست های حذفی و تبعیض آمیزی که ریشه در دیدگاه ها و سیاست های قومی یک حلقه خاص حاکم بر کانون مرکزی قدرت در ارگ ریاست جمهوری دارد، موجب شده است که به طور مشخص، هزاره ها و ازبک ها به عنوان دو قومیت بزرگ افغانستان که مشارکت حد اکثری آنها در روندهای مهم ملی مانند انتخابات از اساسات مهم مشروعیت و اقتدار ملی حکومت های پیشین و کنونی را شکل داده است، عمیقا نسبت به دستگاه حاکم، احساس، غربت، طردشدگی و بیگانگی کنند و این از خطرهای بزرگی است که آینده ثبات و دموکراسی در افغانستان را تهدید می کند.

دامنه این دوگانگی اما صرفا به عزل و نصب های دولتی محدود نمی شود؛ بلکه به ابعاد و عرصه های وسیعی از جلب و جذب ها و عزل و نصب ها در نهادها و نیروهای امنیتی تا توسعه اقتصادی، عدالت اجتماعی، توزیع فرصت ها، معارف و... نیز سرایت می کند و به این ترتیب، به نحو کم سابقه ای به یک شکاف عظیم و غیر قابل مهار اجتماعی و سیاسی در افغانستان، منجر شده است.

یکی دیگر از توابع و پیامدهای منفی اختلاف نظرهای عمیق و عیان موجود میان رهبران حکومت وحدت ملی، تضعیف روحیه و کاهش قدرت نیروهای امنیتی و فربه تر شدن جریان های تروریستی در افغانستان است.

این اختلاف ها سبب شده تا از انتصاب چهره های ملی، بی طرف، صاحب ایده، تحصیلکرده، دارای برنامه و راهبرد و شایسته در سمت های حساس و مهم امنیتی، جلوگیری شود و تمام تلاش و دغدغه هریک از رهبران حکومت، انتصاب افرادی از قومیت خود در رأس این سمت ها باشد. این رویکرد به صورت سلسله مراتبی از بالا تا پایین ادامه پیدا می کند و به همین دلیل، عین همان معضلی که در سطح رهبری، مدیریت و فرماندهی نیروهای امنیتی وجود دارد، با شدت و ضعف هایی در مراتب، اثرگذاری و اثرپذیری تا سطوح پایین تر نیروهای مسلح ادامه پیدا می کند و این امر، به تضعیف ترسناک روحیه ملی، احساس میهن پرستی و تعهد وطن پرستانه این نیروها منتهی می شود؛ رخدادی که بی تردید، مسؤول اصلی آن، رهبران ناکارآمد و قوم گرایی هستند که در رأس امور قرار دارند و حکومت و سرنوشت سیاسی مردم را به گروگان گرفته اند.

در این میان، اگرچه در ظاهر امر، به نظر می رسد با حذف جنرال دوستم از بازی های قدرت و نیز بروز تنش های درون سازمانی میان تاجیک ها و ورود بازیگران جدید به نمایندگی از این طیف که عملا به کاهش سهم و نقش ریاست اجرایی منجر شده، اندکی از شکاف های بزرگتر قومی در سطوح بالای حاکمیت، کاسته شده؛ اما واقعیت این است که این وضعیت، در عمل، چیزی جز تسری و تعمیم واگرایی ها و شکاف های بزرگ قومی از سطوح عالی حکومت و قدرت به سطح احزاب و تشکل های سیاسی و در نهایت، جامعه و مردم نیست و این، نشان می دهد که آثار ویرانگر دوگانگی و شکاف موجود در اضلاع اصلی قدرت، به سرعت در حال پخش و اشاعه و گسترش به سطوح پایین تر سیاست و جامعه است و این، خطر رویارویی ها و صف بندی های اجتماعی و قومی را بیش از هر زمان دیگری تشدید کرده است.

عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین