۰

انزوای سیاستمداران پنجشیری

پنجشنبه ۶ عقرب ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۱
حذف عامدانه و هدفمندانه سیاستمداران و فن سالاران پنجشیر، تبعاتی دارد که انحصارگران قدرت، از آن غافل مانده اند. حذف طیف سیاسی و اداری پنجشیر و بزرگان تاجیک از قدرت، موجب تقویت شو ها یا نمایش ها و قدرتنمایی های خیابانی می شود که به بهانه های مختلف شاهد آن خواهیم بود؛ سالگرد شهادت مسعود نمونه ای از آن است. حذف نمادهای قدرت سیاسی پنجشیر، موجب آزاد شدن پتانسیل خفته در درون جوانانی می شود که باری خود را در حادثه هشتم جوزای سال ۱۳۸۵ نشان داد و تا مرز سقوط حکومت به پیش رفت.
انزوای سیاستمداران پنجشیری

پنجشیر، مردان بزرگی در دامن خود پرورش داده، در سیاست افغانستان همیشه مطرح بوده و حداقل در دو دهه پسین، یک پای ثابت قدرت محسوب شده است. سران اقوامی که خود را اقلیت می دانند، برای بودن و حق گرفتن، بارها پشت سر بزرگان پنجشیر ایستاده و به شکل نانوشته ای، سیادت شان را پذیرفته اند.
پنجشیر، محور عدالتخواهی و مخالف شوونیسم قومی بوده است. هم در جهاد ضد اشغالگری و هم در مقاومت ضد طالبانی به حیث محور، مطرح بوده و بزرگمردی همچون احمدشاه مسعود را بعنوان "قهرمان ملی" به مردم افغانستان، هدیه داده است.
در بزرگی مسعود همین بس که شاگردان و زیردستانش نزدیک به دو دهه گذشته، شریک غیرقابل انکار قدرت و سیاست و حکومت بوده اند و در تقسیم قدرت و ایجاد توازن قوا در سرزمینی که همیشه آلوده به انحصارگرایی بوده نقش مهمی داشته اند.
مارشال محمدقسیم فهیم، محمدیونس قانونی، داکترعبدالله عبدالله، احمدضیا مسعود، احمدولی مسعود، عبدالحفیظ منصور، داکتر محی الدین مهدی، محمدعلم ایزدیار، امرالله صالح، اینجینر عارف سروری، بسم الله محمدی، جنرال دین محمد جرئت و... تنها بخشی از چهره های مطرح ولایت پنجشیر در قدرت سیاسی بوده اند.
در کنفرانس بن، محمدیونس قانونی و عبدالله عبدالله در تشکیل حکومت و تعیین کرزی به حیث رئیس آن، تأثیر زیادی داشتند. مارشال فهیم و عتیق الله بریالی در ساختن اردوی ملی نقش مهم داشتند؛ چهره هایی مانند بسم الله خان، عارف سروری، جنرال جرئت و امرالله صالح در تشکیل و تنظیم امنیت و پولیس سهم بزرگی داشتند. همه آنها در هر مقطعی از حکومت حامد کرزی از پایه های نظام بودند. غیر از مقام ریاست جمهوری، به هر موقفی حضور داشته اند.
مارشال، معاون اول کرزی و وزیر دفاع ملی وقت، سیاستمدار برجسته و کارکشته ای نبود، اما ابهت زیادی داشت؛ کرزی از او حساب می برد و او نیز آنقدر غرور داشت که پیش حاکم، سر خم نکند. سیاس نبود اما سایه اش سنگین بود و پایه های کابینه را می لرزاند و زمانی هم که در لباس منتقد در آمد نیز وزن و اعتباری داشت و شریک تصامیم مهم کشوری بود.
داکترعبدالله، وزیر امورخارجه کرزی هرچند در ابتدا محو سیاست و مکر کرزی شده و از همگامان قاطع او بود و در راه تحکیم نظام ریاستی برای کرزی بسیار کوشید اما وقتی بنابه هر دلیل از حکومت کرزی بیرون آمد، غرور خود را زیرپای نکرد، وعده های کرزی را نپذیرفت، وارد حلقه اش نشد و تا آخر، منتقد باقی ماند و رقیب اش شد؛ در مقام اپوزیسیون حکومت، اعتبار خاصی داشت و همگان دید و سخنش را با احترام می شنیدند.
یونس قانونی در ابتدا همه کاره بود؛ غرور خاصی داشت، بعد از طی کردن وزارت های کلیدی، از کرزی ناراضی شد و در مقابلش ایستاد و دعوای ریاست جمهوری کرد و رأی بسیاری هم گرفت اما وقتی ناکام شد، با زیرکی ریاست پارلمان را نشانه گرفت و رئیس قوه مقننه شد و تا وقتی رئیس بود، خانه و دفترش محل سیاست و تردد بزرگان سیاست و نظام بود.
سیاستمداران و بزرگان دیگری هم از پنجشیر بودند که در قدرت و سیاست حاضر بودند.
در حلقه بیرون از حکومت نیز، چهره هایی مانند داکتر مهدی و عبدالحفیظ منصور که شهره به بنیادگرایی شدند، منتقد نظام شدند و منتقد باقی ماندند و با دوستانشان کار روشنفکری کردند. کار این منتقدین پنجشیری نیز کمتر از ریاست های بخش دیگر از سیاستمردان پنجشیر نبود و با قلم و قدم و بیان شان، کام حکومت را تلخ کردند و البته به راه و هدف خود ثابت قدم ماندند. آنها مهمترین، بهترین و روشن ترین راهکارهای سیاسی را در قالب اپوزیسیون حکومت ارائه دادند که "تغییر نظام ریاستی به پارلمانی، اقتصاد مختلط به جای اقتصاد بازار، همگرایی منطقوی به جای رابطه استراتژیک با یک قدرت، انتخابی شدن والی ها و..." بخشی از آن بود. "پیام مجاهد" شاه بیت بیان و سیاست انتقادی از خبط نظام و خطای حکومت بود که به گفته آگاهان، به تنهایی "اپوزیسیون" بود.
مردان پنجشیری در حوزه امنیتی و نظامی نیز هرکدام وزنه های وزینی بودند؛ هم خودشان بزرگی و شخصیت داشتند و هم ادارات زیردست شان شأن و شوکت داشتند. کارشان به چشم می آمد و فهم شان قابل تحسین بود، نه انتحاری مجالی می یافت و نه طالب از کوه و غار اش زیاد دور می شد.
زمانی جنرال پنجشیری، با سیلی به صورت لوی سارنوال مست و مغرور می زد، وزارت داخله را بر روی وزیر بی تدبیرش می بست و سفیر امریکا را تهدید می کرد و با غرور و تعصب، عکس و بیرق مسعود را برمی افراشت و محفل تجلیل از قهرمان ملی را در استادیوم شهر دایر می کرد.
همه آنها از ستون های نظام بودند؛ حاکم شهر، جرئت تحقیر و اهانت آنان را نداشت و چون زیرکتر شد، آنان را در برابر خودشان قرار می داد. با آنهم زیاد از وزن سیاستمداران پنجشیری کاسته نمی شد چون همگان می دیدند که پنجشیر با هرکدام از عناصرش، یک پای ثابت قدرت است. باری پرویز مشرف پاکستانی وقتی به کابل آمد و عکس مسعود را در میدان هوایی دید و یاران مسعود را در مقابلش یافت، بسیار خشمگین شد و بر کرزی اعتراض نمود.
گذشت زمان، اما قهرمانان پنجشیر را تبدیل به عناصر مصلحت اندیش، محافظه کار، ثروت اندوز، ترسو و گاه معامله گر نمود که هرکدام صاحب ثروت وافر، خانه های مجلل، باغ و بستان بزرگ و رفاه طلبی شدند و شجاعت و جوانمردی و ایستادگی شان کم کم به فراموشی رفت. ( این قلم بخاطری که به این بزرگان بی حرمتی نشود از نقد مسائل جداگانه برای هرکدام شان معذور است)
در صلابت، محبوبیت و کاردانی هرکدام شان کافیست که نامزدهای مطرح ریاست جمهوری آرزو داشتند تا معاون اول شان یکی از شخصیت های مطرح پنجشیر باشد و لذا مدام دروازه های آنان را دق الباب می کردند.
فراموش نمی کنیم که اشرف غنی چقدر از اینکه احمدضیا و جنرال جرأت را در آخرین روزهای کارزار، شکار کرده بود ذوق زده بود و جذب آنها چه میزان استدلالها و توجیهاتش را غنی و فربه ساخت.
به هرصورت، اکنون خبری از آن همه ابهت و آن میزان از اقتدار سیاستمداران پنجشیر وجود ندارد. مارشال بر روی تپه ای آرمیده است، عبدالله با آنهمه هیاهوی انتخاباتی اکنون فغانش از اشرف غنی در آمده و حق توافقنامه ای خود را هم گرفته نمی تواند. دوستی در مورد آقای قانونی می گفت: قانونی که از ریاست پارلمان زده شد، می رود و در لندن خانه نشین می شود؛ متأسفانه همان شده است. بسم الله خان در باغ بزرگش در کوتل خیرخانه می چرخد، احمدضیا نیز از اشرف غنی می نالد، احمدولی اکت روشنفکری می کند، امرالله صالح نیز فقط تحلیل و تبصره می کند، ایزدیار دیگر معاون سنا نیست، داکتر مهدی کتاب می نویسد و منصور هنوز همان منتقدی هست که بود...
خلاصه اینکه دست پنجشیر از قدرت کوتاه شده و گویا هدفمند و زیرکانه، از حکومت و شراکت در قدرت سیاسی، حذف شده اند. جای آنان را افرادی پُر کرده اند که یکسره خرابکاری می کنند.
پنجشیر دیگر ابهت دیروز را ندارد، توانمندی شراکت در تقسیم قدرت را از کف داده؛ اما این دره ی باریک و دراز هنوز هم به شکل نانوشته ای، مرکز اقتدار تاجیکان افغانستان است؛ مردم پنجشیر ثابت کرده اند که مردمی اهل سیاست هستند و در مورد سرنوشت و مفاخرشان بسیار حساس می باشند.
حذف عامدانه و هدفمندانه سیاستمداران و فن سالاران پنجشیر، تبعاتی دارد که گردانندگانش، از آن غافل مانده اند. حذف طیف سیاسی و اداری پنجشیر و بزرگان تاجیک از قدرت، موجب تقویت شو ها یا نمایش ها و قدرتنمایی های خیابانی می شود که به بهانه های مختلف شاهد آن خواهیم بود؛ سالگرد شهادت مسعود نمونه ای از آن است. حذف سیاستمداران پنجشیر، توأم با قوم محوری و استبدادپیشگی حکام، موجب آزاد شدن نیروی خفته در درون جوانانی می شود که باری خود را در حادثه هشتم جوزای سال ۱۳۸۵ نشان داد و تا مرز سقوط حکومت کرزی به پیش رفت.
یکی از بزرگترین ثمرات جهاد و مقاومت مردم افغانستان این بوده که همه اقوام بدانند و بگویند که ما از هیچ کس و قوم و طایفه و جغرافیایی کمتر نیستیم؛ در چنین ثمره ای، احمدشاه مسعود و پیروانش نقش محوری داشته اند.
حامد کرزی هرچند زیرکانه در پی تضعیف جایگاه تاجیکان و سیاستمداران پنجشیری بود اما زیرکانه سیاست می کرد و بی پروا حذف نمی کرد؛ اما اکنون تک تازی و انحصار طلبی یک حلقه و یک تیم خاص، نادیده انگاشتن آرمانها و علایق مردم افغانستان به شکل ناشیانه ای آغاز و تقویت شده که این می تواند تبعات سنگین برای کشور و برای روحیه همگرایی و همپذیری ایجاد نماید.
در چنین فضایی می طلبد که سیاست های حذفی از جانب عناصر انحصارگرا به کنار گذاشته شده و سیاستمدارانی که روزی از استوانه های نظم و نظام بوده اند به خود آیند و همّت نمایند. بی انگیزگی، جُبن و رفاه زدگی سیاستمداران پنجشیری عواقب بدی برای مردم و ساختار سیاسی افغانستان خواهد داشت.
سید جواد حجت- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین