۰

حکمتیار مهره سوخته یا جنگجوی صلح طلب؟

عزیز مبلّغ
دوشنبه ۲۹ سنبله ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۵۹
حکمتیار تقریبا با بیشتر جناحهای فعال در حکومت و بیرون حکومت مشکل دارد. او در یکی از پیامهایش از دادن قدرت به "اقلیت ها" به شدت انتقاد کرد و گفت نباید بامیان و دایکندی به عنوان دو ولایت "مستقل" توسط اقلیت "هزاره" اداره شود...
حکمتیار مهره سوخته یا جنگجوی صلح طلب؟


به نظر میرسد که پروسه مذاکره و معامله صلح میان دولت افغانستان و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار، با میانجیگری شورای عالی صلح افغانستان نهایی شده است. آنطوریکه رسانه ها گزارش داده اند، رهبر حزب اسلامی معاهده صلح را امضا کرده و اختلاف هایی هم که میان ریاست جمهوری و ریاست اجرایی حکومت در این مورد وجود داشت برطرف شده است. تعدادی از طرفداران و هواخواهان حزب اسلامی در کابل در این روزها سرگرم تدارکات پذیرایی از رهبر جنگ طلب و افراطگرای حزب اسلامی هستند که حالا قرار است بعنوان شریک سیاسی در دولت افغانستان کار کند. برخی از مردم و کارشناسان بدین باورند که پیوستن حزب اسلامی به روند صلح یک گام مثبت در راستای تامین ثبات در افغانستان و کاهش زبانه های آتش جنگ می باشد ولی سئوال های اصلی اینجاست که حزب اسلامی چه اندازه میتواند در تامین امنیت و آوردن ثبات در افغانستان نقش داشته باشد؟ آیا آمدن حکمتیار به کابل تنش ها و جنجال های تازه ای را بوجود نخواهد آورد؟ ملیشه های نظامی حکمتیار تا چه اندازه تحت فرمان او هستند و آیا سلاح شان را کنار خواهند گذاشت؟ تمام این پرسش ها نیاز به بررسی همه جانبه و سوابق گذشته حکمتیار دارد و اینکه بدانیم که در حال حاضر نقش او در میان گروههای تروریستی مخالف دولت افغانستان تا چه حدی برجسته است؟
آنطوریکه سوابق حزب اسلامی نشان میدهد این حزب از بدو تاسیس تا اکنون همواره در جنگ قرار داشته و ملیشه های این گروه هیچگاه با تفنگ خداحافظی نکرده اند. گلبدین حکمتیار تقریبا با تمام حکومت های افغانستان درگیر بوده است. این حزب با حکومت سردار محمد داوود خان، حکومت حزب دموکراتیک خلق، دولت مجاهدین، حکومت طالبان و حکومت کرزی و غنی در جنگ قرار داشته است. جالب اینجاست که این حزب همواره در کنار جنگ از در مذاکره و مصالحه هم وارد شده و سه بار هم آقای حکمتیار بعنوان نخست وزیر افغانستان در دوره های گذشته و حکومت مجاهدین انتخاب شده است ولی هیچکدام این گفتگوها نتوانست منجر به صلح و پایان فعالیت مسلحانه حزب اسلامی شود.
حالا که قرار است حکمتیار و حزبش در بدنه دولت افغانستان کار کند به نظر میرسد که چالشهای جدیدی در راه باشد. آقای حکمتیار تقریبا با بیشتر جناحهای فعال در حکومت و بیرون حکومت مشکل دارد. او در یکی از پیامهای عیدی اش از دادن قدرت به "اقلیت ها" به شدت انتقاد کرد و گفت نباید بامیان و دایکندی به عنوان دو ولایت "مستقل" توسط اقلیت "هزاره" اداره شود. این نظر آقای حکمتیار به روشنی گواه این امر است که او با تفکر برتری قبیله ای نمیخواهد که ملیت های دیگر در افغانستان حقوق برابر با دیگران داشته باشند و یا اینکه حداقل ولایت های هزاره نشین در افغانستان وجود داشته باشند. بلکه به نظر او باید ولایت های هزاره نشین در چارچوپ ولایت های دیگر اداره شود و مسولین اداری آن هم از پشتون ها باشد. این طرز تفکر بدون شک مردم هزاره و شیعه را وادار به عکس العمل های تند خواهد کرد؛ اگر قرار باشد باز هم حکمتیار با همین ذهنیت در افغانستان کار و زندگی کند. همچنین آقای حکمتیار با ازبک ها مشکل دارد و چندین بار به دلیل حضور جنرال دوستم در حکومت یا بخش های دیگر؛ حزب اسلامی حاضر به همکاری با او نشده است. حکمتیار جنرال دوستم را از عناصر حزب دموکراتیک خلق میداند و بعید به نظر میرسد که بتواند به راحتی با او همراه و همگام شود. اگرچه آقای عطامحمد نور و داکتر عبدالله از امضای معاهده صلح با حکمتیار حمایت کرده اند اما جدا شدن حکمتیار در سال ۱۹۷۵ از حزب جمعیت و جنگ مداوم این حزب با حکومت استاد ربانی تنش های زیادی را میان این دو حزب بوجود آورده است که بنظر نمی رسد با چند لبخند دیپلماتیک حل و فصل شود چه اینکه حزب اسلامی ادعای اقتدار و برتری را در دولت دارد و خواسته های زیادی را مطرح کرده است.
بحث دیگر که خیلی جدی است صدای مردم افغانستان است. حکمتیار در طول سالهای زندگی اش با گروههای مختلفی جنگیده و چندین نوبت کابل را راکت باران کرده و شاید هزاران تن از مردم ملکی و بیگناه را کشته است. تروریستان تحت امر حکمتیار در ۱۵ سال گذشته حملات انتحاری و انفجاری زیادی را در نقاط مختلف افغانستان انجام داده اند که در آن انسانهای زیادی کشته شده اند. زنان بیوه و کودکان یتیم آیا حکمتیار و گروهش را خواهند بخشید؟ آیا مردم افغانستان میتوانند ببینند که قاتلین و جنایتکاران حزب اسلامی در بدنه دولت موترهای شیشه سیاه سوار شوند و در کاخهای مرمرین زندگی کنند؟ تروریستانی که خودشان را انتحاری کردند و دهها تن از نیروهای امنیتی و مردان و زنان و کودکان این کشور را کشته اند قرار است تحت نام "شهید" از سوی دولت افغانستان به خانواده های آنان پول پرداخت شود آیا این موضوع برای مردم قابل تحمل است؟ حکمتیار بعد از جنایات های بی شمار اکنون می آید تا آنگونه که دولت افغانستان تعهد سپرده است نامش را از لیست سیاه ملل متحد پاک کند و به انتخاب خودش در یکی از محلات زیبای شهر تحت تدابیر امنیتی زندگی کند ولی سنگ و خاک این کشور بالای او فریاد خواهند زد که تو یک تروریست و قاتل هستی که این کشور را ویران کردی و مردم آنرا به خاک و خون کشیدی.
سئوال پایانی و مهم اینست که چرا به یکباره حزب اسلامی حاضر شد تا به روند صلح بپیوندد؟ این سئوال را با نگاهی گذرا به عملکرد نظامی این گروه تروریستی در چند سال اخیر و شکل گیری جریانات تازه در افغانستان می توانیم پاسخ دهیم. با کشته شدن ملا عمر رهبر طالبان و انشعابات میان گروه طالبان، حزب اسلامی دچار مشکلات بیشتری با طالبان شده است. از سوی دیگر بوجود آمدن داعش در برخی نقاط افغانستان و انجام حملات وحشیانه از سوی آن گروه، عملا فعالیت های حزب اسلامی را تحت تاثیر قرار داده است. دولت پاکستان که حامی اصلی گروههای تروریستی در افغانستان به شمار میرود بیشتر اهداف خود را توسط طالبان و شبکه حقانی و داعش به پیش می برد و به نظر میرسد که حالا حزب اسلامی به مهره سوخته برای پاکستان تبدیل شده است و کارآیی لازم را ندارد. از این رو حزب اسلامی چاره ای دیگری ندارد جز اینکه پروسه صلح را بپذیرد. و رهبر این گروه در میان بیم و امید و با پشت گرمی به برخی عناصر این گروه در حکومت، وارد کابل شود. آنچه که به نظر میرسد حکمتیار قادر نخواهد بود که یک تعداد تروریستان این گروه را با خود همراه سازد و آنان جذب گروههای دیگر خواهند شد. از این رو پیوستن حزب اسلامی به روند صلح در افغانستان به معنی پایان جنگ نخواهد بود ولی اگر حکمتیار و ملیشه هایش اهلی شوند و دست از خشونت بردارند امیدواریم که حد اقل از زبانه های آتش این جنگ ویرانگر اندکی کاسته شود.
عزیز مبلّغ- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


حکیم موسوی از بامیان
به نظر می رسد، فتنه ای جدیدی در راه هست
دلیل پبوستن یکبارگی حکمتیار به روند صلح این است که رئیس جمهور بعدی افغانستان او خواهد بود
پربازدیدترین