۰

امیر حبیب الله و اعزازی که اخلال شد

شنبه ۱۳ سنبله ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۶
امیر حبیب الله و اعزازی که اخلال شد

مراسم خاکسپاری دوباره امیر حبیب ا‌لله کلکانی؛ از پادشاهان پیشین افغانستان که قرار بود در تپه شهر آرای کابل دفن شود به خشونت کشیده شد.
طرفداران عبدالرشید دوستم؛ معاون اول ریاست جمهوری، با خاکسپاری جسد حبیب‌الله کلکانی در تپه شهر آرا مخالفت کردند.
آنها ادعا دارند از آنجا که تپه شهر آرا در کابل مربوط به میراث‌ های فرهنگی ازبک ‌های افغانستان است، باید جسد حبیب‌ الله کلکانی که تاجیک تبار بود در جای دیگری دفن شود.

در مقابل، طرفداران حبیب‌ الله کلکانی که بیشترشان از تاجیک‌های افغانستان هستند بر دفن جسد او در تپه شهر آرای کابل اصرار دارند.

شماری از طرفداران هر دو طرف مسلح هستند و در چند ساعت گذشته درگیری ‌هایی بین آنها رخ داده است. گفته می‌ شود که در این درگیری ‌ها چهار نفر زخمی شده ‌اند.
بر اساس گزارش‌ها، به نظر نمی ‌رسد که نیروهای امنیتی و پولیس حضور پررنگی در محل داشته باشند.

این رویارویی البته به نظر نمی رسد صرفا ناشی از اختلاف دوطرف بر سر میراث داری و مالکیت ارضی تپه شهرآرا باشد. ریشه های این رویارویی، پیچیده تر از آن است که تصور می شود.

این رویارویی، یادآور زخم های خونین و چرکین به جا مانده از درگیری های قومی دهه ۷۰ خورشیدی است که یکبار دیگر در دوران حکمروایی حکومت وحدت ملی، عود کرده و سر باز می کند.

بی تردید عواقب این نوع برخوردها، بسیار خطرناک و جدی است. صرف نظر از اینکه اعزاز و اکرامی پادشاهی که ده ها سال پیش از امروز اعدام شده، ضرورت دارد و بدون توجه به اینکه امیر حبیب الله کلکانی به عنوان چهره ای که خلاف جریان غالب، شنا کرد و به عنوان کسی که زنجیره انحصارگرایی سیاسی و ساختار قومی قدرت را درهم شکست، تا چه میزان شایسته تکریم و احترام و اعزاز و بزرگداشت است، رویارویی ازبک ها و تاجیک بر سر اعزاز و دفن دوباره او بی تردید، هرگز در جهت اهداف اساسی امیر در آن زمان نبوده و نیست.

مبنای اعزاز امیر حبیب الله، تهور، شجاعت و توانایی او در گسستن زنجیره برتری جویی قومی و انحصارگرایی سیاسی برادر بزرگتر است. او توانست برای نخستین بار، دولتی برپا دارد که رهبر آن یک دهقان زاده تاجیک است و این برای همه قومیت هایی که از محرومیت، حاشیه نشینی، ستم و تبعیض سیستماتیک در رنج بوده و هستند، مایه مباهات و افتخار و سرافرازی است و امیر را شایسته تکریم و اعزاز و احترام برای همگان می سازد.

در این میان، ازبک های افغانستان، بیشتر از هر قوم دیگری نیاز به اعزاز و اکرام چهره هایی دارند که در مسیر آزادی از زیر یوغ سلطه قوم برتر و برادر بزرگتر، مبارزه و فداکاری کرده اند.
همین امروز بود که جنرال دوستم از سلب صلاحیت هایش به عنوان معاون اول ریاست جمهوری به وسیله اشرف غنی انتقاد کرد و گفت که امضای او اعتبار ندارد و او به همین دلیل، از رفتن به دفتر کارش، امتناع می کند.
او از سهم اندک ازبک های افغانستان در ساختار قدرت به شدت انتقاد کرد و مسؤول این امر را اشرف غنی معرفی کرد.

با این حال، چه کسی بهتر و شایسته تر از ازبک های افغانستان وجود دارد که زمینه های تکریم و بزرگداشت چهره هایی را فراهم کنند که در برابر تبعیض و انحصارگرایی قومی ایستاده، مبارزه کرده و قربانی شده اند؟

نکته مهم دیگر این است که چه کسانی از این آب گل آلود، منفعت کسب می کنند و قدرت می گیرند؟

رویارویی های قومی در افغانستان بی تردید، کام کسانی را برآورده می کند که با تأسی از منطق انگلیسی تفرقه بیانداز، حکومت کن، پایه های اقتدار خود را بر اختلاف دیگران استوار می کنند.

بنابراين بر رهبران قومی هردو سوی مناقشه است که به سرعت، وارد عمل شوند و اجازه ندهند که این نوع درگیری ها، ریشه بگیرد و تقویت شود. به ویژه در شرایطی که آنچه به بهانه ای برای این رویارویی، تبدیل شده، ماهیتا در تضاد با این نوع برخوردها قرار دارد و اگر امیر حبیب الله امروز زنده بود،‌ هرگز اجازه نمی داد که دو قوم بزرگ افغانستان رویاروی هم قرار گیرند؛ اقوامی که اگر متحد باشند پتانسیل عظیم و بی مانندی را برای تغییر قواعد قدیمی قدرت و درانداختن طرح های تازه ای برای آن، برخوردار هستند؛ اما اگر این پتانسیل ها صرف نبردهای سخیف و بیهوده بر سر تملک یک تپه یا محل دفن مردگان شود، آنکه از این دعوا نفع می برد، کسی است که ناجوانمردانه، قوام و دوام قدرت خود را بر اختلاف اقوام این سرزمین، بنا کرده است.

محمدرضا اميني- خبرگزاري جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین