همزمان با پیشروی ارتش سوریه در حلب و پررنگ شدن احتمال آزادسازی کامل این شهر توسط نیروهای مقاومت، گمانه زنی های متفاوتی در مورد آینده داعش و دیگر گروه های تروریستی فعال در صحنه نبرد سوریه مطرح می شود. در حقیقت با توجه به موقعیت استراتژیک حلب، برخی کارشناسان معتقدند با تسلط ارتش سوریه بر این استان، زمینه آزادسازی مناطق دیگری همچون ادلب هم فراهم خواهد شد که تضعیف بیش از پیش جریان تکفیری در سوریه و حتی عراق را در پی خواهد داشت.
البته این نکته را هم باید به خاطر داشت که با توجه به پیچیدگی ماهیت گروه های تروریستی و رویکرد بازیگران منطقه ای و جهانی به این گروه ها، عقب نشینی و شکست داعش در یک منطقه، به هیچوجه به معنی سرنگونی این گروه نخواهد بود و حتی در صورت نابودی امکانات سخت افزاری این گروه، ایدئولوژی افراطی این گروه همواره در هواداران و افراد متمایل به این گروه ها خواهد ماند. تجربه تاریخی هم نشان داده است به رغم تلاش برای سرکوب این گروه ها، این افراد نهایتاً با استفاده از خلأهای امنیتی، زمینه ظهور جریان ها و گروه های رادیکال تر را فراهم می آورند.
با توجه به موارد فوق سه سناریوی کلی را می توان برای آینده جریان های تکفیری متصور بود:
سناريو ۱: رقص عقربهااین سناریو فضایی را ترسیم می کند که با تقويت مواضع داعش در سوريه، عراق و ديگر مناطق غرب آسيا و شمال آفريقا، اين گروه با حمله به عربستان، خود را بهعنوان رهبر جريان جهادي (تکفيري) جهان معرفي کرده و از رهبران مرکزي القاعده ميخواهد با آنها بيعت کنند. به اين ترتيب به دليل ضعف و فروپاشي پيکره اصلي القاعده، بسياري از گروههاي تروريستي و تکفيري در مناطق مختلف جهان، با پيوستن به داعش، ائتلاف قدرتمندي ضد غرب و شيعيان تشکيل ميدهند.
بر همين اساس با فعال شدن هستههاي گروههاي داعش که بيشتر از ميان جامعه مهاجري تشکيل شدهاند، موج جديدي از اقدامات تروريستي، کشورهاي غربي را در بر ميگيرد. اين موضوع بهنوبه خود احساسات ضد اسلامي در اين کشورها را تقويت کرده و گروهها و احزاب دست راستي افراطي آنها را حول محور مليگرايي و مقابله با اسلام متحد ميکند.
بدينسان، با تبديلشدن داعش به مهمترين دغدغه کشورهاي غربي، ائتلافي متشکل از اين کشورها، ترکيه، اسرائیل و اعراب عليه داعش تشکيل ميشود. در اين ميان با آشکار شدن ناکارآمدي اقدامات ائتلاف کشورهاي غربي به رهبري آمريکا، کشورهاي عربي نيز با جدا کردن منافع خود از آنها، تلاش ميکنند با ترفندهای مختلف با گروههای تکفیری مصالحه کرده تا پیامدهای تهدید این گروه ها علیه خود را به حداقل برسانند.
سناريو ۲: افعي به جنگ عقرب ميروداین سناریو فضایی را ترسیم می کند که رقابتها و دستهبنديهاي القاعده و داعش به قوت خود باقي است و درگيري گروههاي مختلف وابسته به اين جريانها در مناطقي از سوريه و آفريقا همچنان ادامه دارد ولي با توجه به نزديکي قدرت و وزن اين گروهها، هيچيک از اين گروهها توان حذف رقيب را ندارند. بااينحال، هر دوطرف انگيزه زيادي براي کشاندن دامنه درگيريها به ايران، لبنان، اسرائیل، مصر و اروپا دارند و معتقدند مقابله با قدرت گرفتن شيعيان در منطقه نسبت به مقابله با تهديد منافع غرب در اولويت قرار دارد.
در اين ميان، کشورهاي عربي نيز با توجه به ذهنيتي که از داعش در بين افکار عمومي جهاني شکل گرفته است، در انتخاب بين بد و بدتر طرف القاعده را خواهند گرفت و تلاش ميکنند با تقويت القاعده در برابر داعش به موازنه قوا در منطقه و مقابله با تهديد ايران کمک کنند. بااينحال به نظر ميرسد اين سناريو در بلندمدت به تضعيف گروههاي تکفيري در منطقه منجر خواهد شد و با درک عمق تهديد جريان تکفيري، ائتلافي جهاني با مشارکت کشورهاي غربي و ايران عليه اين گروهها تشکيل ميشود. به اين ترتيب باتوجه به تجربه موفق مذاکرات هستهاي، در مورد نقش و چگونگي مشارکت هر يک از طرفين در مقابله با جريانهاي تکفيري – سلفي نيز مذاکراتي انجام خواهد شد.
سناريو ۳: عقرب در آتشدر اين سناريو گروههاي وابسته به القاعده و داعش به دليل درگيريهاي طولانيمدت با يکديگر و همچنين اقدامات قاطع ائتلاف جهاني، بهشدت تضعيفشده و اغلب بهصورت محدود و منطقهاي فعاليت ميکنند. به همين دليل انگيزه بسيار کمي براي تهديد منافع غرب، ايران يا ديگر کنشگران فعال وجود خواهد داشت. چنين شرايطي سبب ميشود تا با تضعيف توان عملياتي و اجرايي اين گروهها، در بلندمدت فاصله آنها بيشتر و بيشتر شده و تا مرحله انحلال پيش روند. بااينحال اين امر به معني نابودي جريان تکفيري نيست و ممکن است مشابه فعاليت گروههاي جهادي افغانستان در دهه ۱۹۹۰، ريشههاي اين گروهها در منطقه حفظ شده و در زمان مناسب دوباره فعال شوند.
سید عبدالمجید زواری، مدیر اندیشکده روابط بین الملل ایران*یادداشت اختصاصی برای
خبرگزاری جمهور