۰

فرماندهی که قدرش را ندانستیم

سیدجواد حجت
يکشنبه ۲۰ سرطان ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۰۶
انوری، فردی شجاع و صریح اللهجه بود. در بیان حقایق، پروای کسی را نداشت. با گذر دوران تفنگ، در عالم سیاست، پیش هیچکس سر خم نکرد و مردانه ایستاد. از قدرتش به نفع محرومین، استفاده کرد؛ چه آن زمان که وزیر بود، چه آن زمان که والی بود و چه زمانی که وکیل شد.
فرماندهی که قدرش را ندانستیم

خبر، خیلی کوتاه اما ناگوار بود: "سیدحسین انوری وفات یافت". باور کردنش دشوار بود، او بعد از چندین ماه طی مراحل درمان بیماری اش در هند به کابل آمده بود و از سلامتی کامل برخوردار بود. نزدیکانش می گویند که ظرف سالهای اخیر، او احساس "ناجوری" میکرد.
در هندوستان بخاطر آسیب های جدی کبد، مراحل درمانی ایشان طولانی شد اما نهایتاً با پیوند بخشی از کبد یکی از فرزندانش به کبد وی، آقای انوری سلامتی خود را باز یافت و با اطمینان از موفقیت مراحل درمان، دهلی را به مقصد کابل ترک کرد.
در کابل استقبال بی نظیری از وی شد و از میدان هوایی کابل با صدها موتر مستقبلین، مستقیماً به سمت حوزه خاتم النبیین آمد و در جمع پرشور هوادارنش به ایراد سخن پرداخت. نشانی از بیماری در وی دیده نمی شد.
بعد از گذشت چند ماه، ناگهان بیماری اش مجدداً عود کرد و راهی دهلی نو شد. اما این بار اجل مهلت نداد و در شب عید سعید فطر، حین عمل جراحی، بدرود حیات گفت.
سیدحسین انوری، فرمانده نام آور نبرد با روسها و طالبان بود. شجاعت های زیادی از خود نشان داد و هرگز میدان جنگ بر ضد شوروی و طالبان را ترک نکرد. بازوی پرتوان حرکت اسلامی بود که به روشنی می شد رد پای او را در جای جای افغانستان دید که برضد متجاوزان، جنگیده است. فرماندهی نترس که شور مجاهدت را در میان جوانان و فرزندان این وطن، تزریق می کرد و در قلب مجاهدان و جوانان بی شماری، به حیث یک قهرمان وطن پرست، جوانه های ایمان و امید کاشت.
وقتی رژیم کمونیستی ساقط شد، انوری برای شکستن انحصارگرایی قومی و مذهبی، از دولت مشروع استاد ربانی، حمایت کرد و برضد شرارت های گلبدین حکمتیار که از قتل و کشتار لذت می برد جنگید تا بلکه کابل و افغانستان، از پلیدی ها پاک شود....
در زمان حکومت جنایت پیشه طالبان، به حیث یکی از نامدارترین و شجاعترین فرماندهان ضدطالبان، برعلیه این گروه مزدور جنگید و اجازه نداد تا آب خوش از گلوی این سفاکان جاهل، پایین برود. او برخلاف عده ای که اکنون ادعای بزرگی و رهبری می کنند اما در زمان طالبان و با اندک فشار آنان، گاهی به ایران می گریختند و گاهی به ترکیه و ازبکستان فرار می کردند؛ یکسره در سنگر ماند و شجاعانه دوشادوش همسنگران خود در جبهه مقاومت، مردم مظلوم افغانستان را تنها رها نکرد.
نقش و تأثیر مهمی که مرحوم سیدحسین انوری در این دوران داشته را یکی از فرهنگیان جبهه مقاومت ضدطالبان این چنین بیان داشته است:
"آقای سیدحسین انوری از معدود شخصیتهای تاریخ معاصر کشور ما بود که از تنگناهای هویتی عبور نموده و در روزهای دشوار انتخاب سرنوشت، از ملامت هیچ ملامتگری نترسید، تیر طعنه متعصبان جاهل را به جان خرید تا فضای وحدت و همدلی در بین پیروان اقوام و مذاهب کشور استوار باقی بماند. این را همه بدانند که اگر ما در گذشته ی پر فراز و نشیب کشور خود جنگ مذهبی نداشته ایم حاصل سعه صدر و فداکاریهای مرحوم سیدحسین انوری، شهید کاظمی، مرحوم عرفانی، آیت الله محسنی، استاد اکبری و شهید صلح استاد ربانی بوده است."
بی گمان حضور پررنگ و مؤثر آقای انوری بعنوان یک فرمانده شیعه مذهب در میان مجاهدین ضد طالبان و ضد پاکستان و ضد اشغالگری، زمینه های اتحاد ملی و مذهبی را بسیار تحکیم بخشید و اعتماد مثال زدنی را میان مردم، ایجاد کرد به حدی که برخلاف کشورهایی مانند عراق، سوریه، پاکستان، عربستان، و... که در اختلافات و جنگهای مذهبی، غرق شده اند، شیعه و سنی افغانستان مانند برادر، یکدیگر را دوست دارند و احترام می کنند.

اما طبیعت انسان افغانستانی این است که قدر بزرگان و خادمان خود را تا زنده هستند نمی دانند؛ و آقای انوری یکی بود از آن جمله که قدر دانسته نشد و چه بسا خفاشانی هم بودند که آن مرد بزرگ را به اتهام حادثه ناگوار "افشار" متهم به خیانت و جنایت کردند و او را تا آخرین ماههای حیاتش خون دل دادند؛ تا جایی که کاسه صبر مرحوم انوری، لبریز شد و بارها و بارها در رسانه ها صدا کرد که باید در مورد حادثه افشار و جنایاتی که در کابل انجام شده و در زمینه جنگهای داخلی با طرفهای درگیر، مناظره کنیم. آن مرحوم، صراحتاً از کریم خلیلی، استاد محقق، استاد اکبری، مارشال فهیم، استاد سیاف و... نام می برد و از آنان مدام دعوت به مناظره می کرد اما هیچکس حاضر نشد تا رو در روی او در تلویزیون ها بنشینند و مناظره کنند که واقعیت جنگهای داخلی، آغازگران جنگ، تراژدی افشار و... چه بوده است.
انوری، فردی شجاع و صریح اللهجه بود. در بیان حقایق، پروای کسی را نداشت. با گذر دوران تفنگ، در عالم سیاست، پیش هیچکس سر خم نکرد و مردانه ایستاد. از قدرتش به نفع محرومین، استفاده کرد؛ چه آن زمان که وزیر بود، چه آن زمان که والی بود و چه زمانی که وکیل شد.
از هیچ قدرتی نمی هراسید و با آنکه سالها، جایی در حکومت نداشت اما هر صاحب قدرتی از او حساب می برد و حرفش را می شنود. دروازه اش بر روی همگان باز بود و مشکل عادی ترین مراجعین اش را خودش شخصاً پیگیری می کرد تا حل نماید. اهل مشورت بود و با حوصله مندی، نظرات مردم و مراجعین اش را می شنید و فکر می کرد.
انوری؛ آن فرمانده بزرگ جهاد و مقاومت که عمرش را در راه خدمت به مردم و آزادی افغانستان گذراند، به دلیل هجمه ناجوانمردانه ای که عده ای قدرت طلب با استفاده از مزدبگیران شان علیه او براه انداختند، مظلوم واقع شد و با مظلومیت زیست و مظلومانه مُرد اما هرگز غرورش را برای سفله گان زیرپا نکرد.
روحش قرین رحمت الهی باد!
سیدجواد حجت- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین