«زمان» را یکی از پیچیدهترین مقولههای فلسفی بهشمار آوردهاند که تا هنوز برای بشر مسأله است. آنچه در باب «زمان» نمیتوان از آن به سادگی رد شد، نسبتِ آن با حرکت، ابعاد، اشیاء، ذهن و حالات نفسانی آدمیست. نسبتِ زمان با حرکت، اشیاء و بُعد سویههای بیرونی زمان است، در حالیکه پیوند زمان با انتقال مداوم حالتهای نفسانی، و نیز با ذهن که عمدتاً با دو روشِ شهودی و عقلی دستیاب میشود، را میتوان ریشههای زمان در درونِ آدمی خواند.
فیلسوفان اسلامی عمدتاً با تکیه بر نظریّهی ارسطو، زمان را «کمّ متصل غیر قارّ» به شمار آوردهاند و آن را مقدارِ حرکت هر موجود دانستهاند. با این بیان، زمان چیزی جز حرکت نیست. شیخالرئیس ابوعلی سینا نیز با توجه به داستان اصحاب کهف و براهینی که بهدست میدهد، زمان را در فقدان حرکت معدوم میانگارد؛ چنانکه صاحبان کهف نیز بهدلیل عدم حرکت، مرور بیش از سه صدسالِ زمان را احساس نکردند. فارابی و الکندی نیز بر تناظر زمان و حرکت، و عدم استقلالیّت زمان از حرکت پای فشردهاند.
زمان امروزه یکی از جدّیترین مباحث فزیک جدید بهحساب میآید. انیشتین برای زمان وجودِ عینی قایل شد و زمانِ را بُعدِ چهارم اشیاء خواند و نشان داد که هرچیزی زمانِ خودش را دارد. در این میان، اندیشمندانی چون کانت و برگسن، یکی از رهگذرِ ذهنیانگاشتنِ زمان و دیگری از مسیر شهودی پنداشتنِ آن سعی کردند زمان را به درونِ آدمی برگردانند. کانت زمان را جزو ساختار ذهن آدمی میدانست، در حالیکه از دیدِ برگسن، زمان انتقال مداوم حالات درونی انسان بود. فیلسوفانی که عمدتاً شهودگرااند، به زمان از پنجرهی حالتهای درونی انسان نگریستهاند و تنها به وجود درونی زمان باورمندند و حالتهای درونی آدمی را سرچشمهی زمان میانگارند؛ در حالیکه عقلگراها زمان را از سنخ مقولات مفاهمهیی میپندارند.
تردیدی نیست که زمان با وضع و حال آدمی پیوند دارد و چگونگی حالت و موقعیّتِ آدمی بر کیفیّت گذر زمان اثردار است. در روزگار ما، زمان با سرعت عجیبی میگذرد که حساب آن از سنجش قیاس بیرون است. در روایتی، یکی از نشانههای کوچک قیامت پرشتابشدن زمان (سال مثل ماه، ماه مثل هفته، هفته مثل روز و قس علیهذا) خوانده شده است.
طبیعیست که سریع و بطی گذشتنِ زمان به اعتبار شرایط و احوال هر کسی فرق میکند؛ کمااینکه، زمان در وضعیّتهای مناسب و مطلوب با سرعت عجیبی سپری میشود، در حالیکه در حالتهای فوقالعاده و طاقتفرسا به کندی تمام جریان مییابد؛ یا شاید اینکه، وقتی ما در رفاه قرار داریم و ترس و تشویشی بر ما غلبه ندارد، واقعیّتِ زمان (عمر) را به سرعت در جریان مییابیم؛ اما در حالتهایی که انتظار میکشیم، یا با دشواریهای مرگ و مرض و تهیدستی و ...، دستوگریبانیم، رفتارِ شتابناکانهی زمان بهصورتِ چشمگیری بطی میشود و آدمی احساس میکند زمان بسیاری را زندهگی کرده است.
با این بیان، زندگی در رفاه و آسایش علیرغم مزیتهای فراوانی که دارد، باعث میشود تا عمر به سرعت سپری شود و آدمی نتواند طول عمرش را بهدرستی احساس کند. در برابر، شرایط دشوار و ناآسودگیحالی علیرغم همه کاستیهایی که ممکن است با خود بههمراه آورد، سبب میگردد زمان (عمر) به دشواری بگذرد و آدمی احساس کند وقتِ بسیاری را زندهگی کرده است. با این یاددهانی باید با برگسن همراه شد. در نگرش او، زمان در مقام وجود همان انتقال مدام حالتهای درونی است، در حالیکه در مقام شناخت جز با ابعاد و حرکت شناخته نمیشود. دیدِ اخیر به زمان را میتوان ترکیبی از دو نگرش عینی (بیرونی) و ذهنی (درونی) به زمان دانست که از جامعیّتِ بیشتری برخوردار به نظر میرسد.
×××
روزه که سومین رکن اسلام خوانده شده است، از عبادتهای دشوار و طاقتفرساست. مشقتی که در انجام فریضهی روزه، آنهم در روزهای طولانی و در منطقههای گرمسیل متصوّر است، در هیچیک از فرایض دیگر متصوّر نیست. شاید از همینجاست که پاداش روزه نیز انحصاریست و خداوند خود اجر روزهدار را بر عهده گرفته است. ماه رمضان افزون بر عبادت، نوعی تمرین مشقت است تا انسان بتواند در برابرِ سختیها و ناملایمات از پیش آمادگی پیدا کند. انسان مسلمان با انجام فریضهی روزه، با اختیار و جسارتِ تمام به چلنج رمضان لبیک میگوید و خویشتن را در بوتهی آزمون قرار میدهد. در ماه رمضان که هر سال یکبار فرا میرسد، آدمی با تحمّل دشواریهای روزه، عملاً کندشدن جریان زمان را به تجربه میگیرد. انسان در ماه مبارک رمضان است که طول دقیقهها، ساعتها، روزها و ماهها را وجوداً احساس ميکند و رمضان از این منظر، نقطهی عطفی در امتداد یکسال شمرده میشود.
بسیاری اتفاق میافتد که آدمی با گذشتِ یکسال زندگیاش، تنها ماه مبارک رمضان را به خاطر میآورد و ماههای دیگرِ یکسال عمرِ او - به سبب گذرندگی پرشتاب زمان و نارویارویی او با دشواریها- چندان برایش محسوس نمیآیند. انسان تنها در تراژیدی و دشواری میتواند سنگینی زمان را بر دوش عمر خویش احساس کند، در حالیکه، لحظههای شیرین و سهل به تسریع بیشترِ حرکت زمان کمک میرساند و از وزنه و ثقلتِ آن میکاهد. پرروشن است که حرکتِ سریع وزن پدیدهها را کاهش میدهد، در حالیکه کندشدنِ حرکت به وزینترشدن اشیاء و پدیدهها بهشکل انکارناپذیری یاری میرساند. با این وصف، بطی شدن حرکت زمان با روزه به وزینترشدن لحظهها منتج میشود و آدمی به ثقلتِ «آن»های زمان (عمر) وجوداً آگاهی پیدا میکند.
عبدالبشیر فکرت بخشی-
خبرگزاری جمهور