۰

اروپای شرقی؛ عرصه جنگ بالقوه امریکا و روسیه

پنجشنبه ۱۲ حمل ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۱۹
ناتو، اروپا و امریکا نیز به خوبی‌ می ‌دانند که جنگ اوکراین، بر سر خود اوکراین نیست و روسیه نیز تنها برای تصاحب این بخش از اروپا مبارزه نمی ‌کند. این جنگ، اهداف بازگشت گرایانه ای دارد و روسیه حاضر است هزینه ‌های آن را بپردازد.
اروپای شرقی؛ عرصه جنگ بالقوه امریکا و روسیه


وزارت دفاع امریکا اعلام کرده که نیروهای نظامی خود در اروپای شرقی را تقویت می‌کند و هزاران سرباز اضافی را به این منطقه اعزام می‌کند.
امریکا می‌گوید این تصمیم را در واکنش به رویکرد "تهاجمی" روسیه گرفته است.
بنابر این تصمیم از سال آینده سه تیپ رزمی از نیروهای امریکایی در اروپای شرقی به کار گرفته می‌شوند.
پنتاگون ماه گذشته طرح هایی را برای چهار برابر کردن بودجه دفاعی امریکا در اروپا در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد.
جنرال فیلیپ بریدلاو؛ فرمانده نیروهای امریکایی در اروپا، گفته است برنامه افزایش توان نظامی امریکا در اروپا برای اطمینان بخشیدن به متحدان این کشور نسبت به رویکرد تهاجمی روسیه انجام می‌شود.
او افزود:"متحدان و شرکای ما شاهد توانایی بیشتر (نظامی) خواهند بود. آنها شاهد حضور پررنگ تر تیپ زرهی با تجهیزات مدرن در کشورهای خود خواهند بود.''

آناتولی آنتونف؛ معاون وزارت دفاع روسیه به دویچه وله آلمان گفت: "گزارش هایی منتشر شده که روسیه تانک هایش را به کشورهای بالتیک خواهد فرستاد، به صوفیه و بوداپست. هیچکس قصد چنین کاری ندارد."

این در حالی است که اروپای شرقی و به ویژه اوکراین، از دیرباز به اینسو عرصه جنگ غیر مستقیم روسیه و امریکا بوده است؛ به گونه ای که گاه به نظر می رسد روسیه و امریکا در واقع، دوطرف جنگ در اوکراین هستند.
به بیان دیگر، روسیه و امریکا در تنش‌ های جاری در اوکراین و ادامه‌ آن در سایر کشورهای اروپای شرقی، سهمی نسبتا برابر دارند.

هیچکدام از این کشورها‌ قصد نداشته اند بحران اوکراین به گونه‌ ای پایان پیدا کند که این اتفاق، به معنای پایان پیدا کردن سلطه‌ آنها بر منطقه نیز باشد.

از یاد نمی‌ بریم که ریشه و خاستگاه اولیه‌ بحران اوکراین از جایی ناشی شد که دولت ویکتور یانوکوویچ؛ رییس‌ جمهوری برکنار شده‌ اوکراین، تصمیم به لغو یک قرارداد اقتصادی بزرگ با اروپا گرفت و اعلام کرد که در مقابل، در پی توسعه‌ و تعمیق روابط اقتصادی با روسیه است.

اتحادیه‌ اروپا و امریکا نتوانستند تبعات زیانبار این تصمیم استراتژيک را برتابند و در نتیجه، از طریق عوامل خود دست به اقداماتی زدند که در نهایت به براندازی دولت یانوکوویچ و روی کار آمدن یک دولت ضد روسی متمایل به غرب در کی‌یف منجر شد.
بنابراین، روسیه هم به خود حق داد که همان کاری را انجام دهد که پیشتر غرب در برابر متحد استراتژیک آن کشور در کی‌یف کرده بود.

همان‌طور که امریکا به خود حق می دهد که هزاران سرباز اضافی را به شرق اروپا بفرستد و ناتو نیز قلمرو نظامی خود را روز به روز به مرزهای روسیه نزدیک تر کرده و سرزمین های سنتی تحت هژمون مستقیم شوروی سابق را به پایگاه های نظامی خود تبدیل کند، روسیه نیز به خود حق می ‌دهد سلاح و نیروی آموزش‌ دیده‌ جنگی را در اختیار شورشیان شرق اوکراین قرار دهد یا حتی در آینده نیروهای نظامی و تانک به حوزه بالتیک اعزام کند.

نتیجه‌ مصیبت بار این رقابت استراتژیک، کشته‌ شدن بیش از ۵۰۰۰ نفر از مردم اوکراین و آوارگی صدها هزار غیرنظامی اوکراینی در کوتاه مدت و وقوع یک جنگ بزرگ و مهارناپذیر میان دو قطب اصلی قدرت جهانی در آینده خواهد بود.

با این بیان، امید بسیار کمی وجود دارد که آتش‌ بس توافق‌ شده‌ جاری میان روسیه، اوکراین، نمایندگان‌ اروپا و امریکا و دوطرف درگیر در شرق اوکراین، به حل دایمی بحران اوکراین یا فروکش کردن بحران راهبردی شرق و غرب در شرق اروپا کمکی بکند؛ زیرا چندان که از اقدامات تحریک آمیز روسیه و امریکا برمی‌ آید، این جنگ ریشه‌ های عمیق تاریخی دارد و روسیه‌ به رهبری پوتین نیز بنا ندارد، با نقطه‌ اول بازگردد.

پوتین برای یک اعاده‌ حیثیت تاریخی و تجدید بنای «روسیه‌ نو» وارد عرصه شده و این چیزی نیست که عملیاتی‌ شدن توافق آتش ‌بس در اوکراین را تضمین و تأمین‌ کند.

از سوی دیگر، ناتو، اروپا و امریکا نیز به خوبی‌ می ‌دانند که جنگ اوکراین، بر سر خود اوکراین نیست و روسیه نیز تنها برای تصاحب این بخش از اروپا مبارزه نمی ‌کند. این جنگ، اهداف بازگشت گرایانه ای دارد و روسیه حاضر است هزینه ‌های آن را بپردازد.

نبرد در اوکراین و تنش در شرق اروپا، برخلاف شکل‌ گیری، وسعت و دامن‌ گستری اولیه اش، انتظار نمی ‌رود به همین زودی به پایان برسد.

این جنگ، در واقع از یک زخم چرکین دیرسال نشأت می ‌گیرد که بر اساس آن، روسیه با اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، با تحمل دوران سخت و طولانی تحقیر و انزوا و دنباله ‌روی حقارت‌ آمیز از غرب، تاوان آن را پرداخت و آن را تحمل کرد؛ اما اینک پوتین در صدد پی ‌‌‌ریزی روسیه‌ نوین است؛ روسیه‌ ای که خود در معادلات مهم بین‌المللی یک طرف باشد، موضع مستقل خاص خود را داشته باشد و در صورت لزوم بتواند در برابر یکه‌ تازی‌های خودمحورانه‌ بلوک غرب بایستد و موضع بگیرد.
جنگ اوکراین از این منظر، جنگ ناتو و روسیه یا شرق و غرب، برای تقسیم جهان است.

محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین