۰

جنگ شمال؛ نسل کشی یا مبارزه با تروریزم؟

يکشنبه ۹ حوت ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۴
اراده دولت کرزی و حامیان غربی آن، بر این اصل استوار بود که یک دوستم ۲۰ هزار نفری، خطرناک تر از طالبانی است که بیشتر دست ابزار تحقق اهداف بلندمدت آنهاست تا تهدیدی جدی و واقعی در برابر آنان.
جنگ شمال؛ نسل کشی یا مبارزه با تروریزم؟


جنرال عبدالرشید دوستم؛ معاون اول ریاست جمهوری می‌گوید که علیه افرادی چون امرخیل که او را متهم به نسل‌کشی می‎کند، اقامه دعوا خواهد کرد.
اشاره آقای دوستم به سخنان ضیاءالحق امرخیل؛ رئیس پیشین دارالانشای کمیسیون انتخابات است که او را متهم به نسل کشی کرده بود.
جنرال دوستم که در نبرد با تروریزم در ولایت فاریاب به سر می‌برد، گفت که او به دستور رئیس جمهور غنی به نبرد با تروریزم می‌پردازد.
سخنان آقای دوستم از طریق تلویزیون آینه منتشر می شد. او تاکید کرد که تعدادی از افراد علیه او توطئه می‌کنند و او را متهم به نسل‌کشی کرده اند.
وی گفت:"گپ هایی گفتند که تعجب آور است، هَلَه که جنرال دوستم نسل کشی می‎‌کنه، هَلَه که پشتون‌ها را می کشد...".
وی تاکید کرد که این توطئه‌گران هیچ‌گاه از سازمان استخباراتی پاکستان که در ناامنی‌های کشور دست دارد، «بد نمی‌گویند، تروریستان را بد نمی‌گویند، گناه من این است که از حاکمیت ملی دفاع می‌کنم؟»

طرح جنرال دوستم برای نابودی تروریزم و از میان برداشتن طالبان در ولایت های شمالی کشور در زمان حاکمیت کرزی و کوتاه مدتی پس از سقوط طالبان نیز مطرح گردید؛ اما از سوی مقام های حکومت مرکزی آن زمان، رد شد.
ظاهرا این ایده با اقبال و موافقت اداره کرزی مواجه نشد.

اینکه چه دلیلی برای آن مطرح شد روشن نیست؛ اما نتیجه ای که به دست آمد این بود که طالبان دوباره قدرتمند شدند، به صحنه بازگشتند و به بزرگترین چالش و تهدید در برابر حکومت مرکزی تبدیل شدند.

کارشناسان می گویند به احتمال زیاد در آن زمان، حکومت کرزی، از افرادی مانند جنرال دوستم که از آنها در ادبیات سیاسی و رسانه ای به عنوان «جنگسالاران» یاد می شد، بیشتر از طالبانی می ترسید که به سرعت از قدرت ساقط شدند و مثل آب به زمین فرو رفتند و هیچ نشانی از آنها پیدا نبود.

واقعیت این است که در آن زمان، ظاهر ماجرا چیزی غیر از این را نشان نمی داد. طالبان بدون مقاومت در برابر موشک های کروز امریکایی، تاج و تخت قدرت را ترک کردند و سران و رهبران و فرماندهان ارشد آن راهی پاکستان و سایر مناطق قبایلی دو سوی سرحد شدند و نیروهای دون پایه و پیاده آن، به سرعت رنگ عوض کرده، به روستاها بازگشته و به تعبیری، تفنگ را پنهان کردند و بیل را برداشتند!

اما برای کسانی مانند دوستم که یک جنرال کارکشته نظامی است ماجرا به همین سادگی نبود. او می دانست که طالبان، جای دوری نرفته اند.

برای او شاید سقوط طالبان، بیشتر به یک عقب نشینی تاکتیکی برای تجدید سازمان و حضوری مؤثرتر و قدرتمندتر از قبل شباهت داشت تا سقوطی کامل، همیشگی و بازگشت ناپذیر.

به همین دلیل، او سعی کرد کاری کند که طالبان حتی فرصت تجدید سازمان هم پیدا نکنند؛ اما اراده دولت کرزی و حامیان غربی آن، بر این اصل استوار بود که یک دوستم ۲۰ هزار نفری، خطرناک تر از طالبانی است که بیشتر دست ابزار تحقق اهداف بلندمدت آنهاست تا تهدیدی جدی و واقعی در برابر آنان.

کرزی و دوستم در طول سال های حکومت کرزی، بارها رویاروی هم قرار گرفتند. از ماجرا اکبربای تا تشکیل جبهه ملی و اتهاماتی که در خصوص انحصار منابع نفتی شمال بر او وارد شد.

با این حال، این جنرال کارکشته در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، نشان داد که علاوه بر آنکه یک نظامی خبره است، یک سیاستمدار باهوش هم هست. او در یک بازی پرهزینه اما پیروز، از اردوی مجاهدین فاصله گرفت و به اردوی اشرف غنی پیوست.

با آنکه از مفاد مقاله اشرف غنی در یک روزنامه غربی علیه خود نیز طبعا بی خبر نبود. با همه این احوال، برای دوستم بازگشت به قدرت مهم بود به عنوان فرد شماره دو مملکت و چنین هم شد.

او با طرح مجدد سرکوب تروریزم در شمال با ایجاد نیروی ۲۰ هزار نفری، بار دیگر چانس خود را برای تحکیم جایگاه سیاسی و نظامی اش در آینده افغانستان و سرکوب خطر طالبان در شمال آزمود؛ اما ظاهرا این بار نیز این طرح بنا به هر دلیلی، مردود اعلام شد.

دوستم بدون اجرایی شدن چنین طرحی، راهی مناطق ناامن شمال شد تا تروریزم مورد حمایت آی اس آی را نابود کند؛ اما پس از چند نبرد موفق، بی سر و صدا به کابل بازگشت و تا همین اواخر، هیچ خبری از او نبود. تا آنکه خود در همایش جوانان حزب جنبش ملی اسلامی، اذعان کرد که کشمکش هایی با اشرف غنی دارد و به همین دلیل، گوشه گیری می کند.

گفته می شود فرد مورد نظر او از سوی آقای غنی، به وزارت دفاع منصوب نشده و نیز طرح امنیتی اش در قبال قندوز، نادیده گرفته شده است.

اظهارات و اتهامات افرادی مانند شکریه بارکزی و امرخیل هم به شدت او را آزار می دهد؛ اظهاراتی که به زعم برخی آگاهان، از حمایتهای ضمنی اهالی ارگ هم برخوردار است. کسانی که مبارزه با تروریزم را نسل کشی می دانند!

با این حساب، دوستم تنها آماج تیر تروریزم نیست، او اگر به همین صورت و سرعت پیش برود، شاید مخالفانی از درون ائتلاف سیاسی ارگ نشین نیز پیدا کند؛ کما اینکه در زمینه تشکیل کابینه، پیشتر خبرهایی در این خصوص منتشر شده بود؛ بنابراین، شماری از ناظران، ضمن ستایش از بازی هوشمندانه دوستم در انتخابات، هشدار می دهند راهی که او اکنون در پیش گرفته، به نظر نمی رسد هواداران زیادی در درون حلقه قدرت داشته باشد.

محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین