روز جمعه -۲۷ قوس ۱۳۹۴ تشکل سیاسی «شورای حراست و ثبات افغانستان»، اعلام موجودیت کرد.
در این شورا، جمعی از رهبران شناختهشدهی جهادی، وزیران و مقامهای ارشد حکومت پیشین –حکومت حامد کرزی- و برخی از اعضای شورای ملی کشور حضور دارند. در نخستین نشست این شورا، شماری از اعضای برجستهی آن؛ چون عبدالرب رسول سیاف رهبر جهادی و رییس حزب دعوت اسلامی افغانستان، محمدیونس قانونی معاون پیشین ریاست جمهوری، عبدالرؤف ابراهیمی رییس مجلس نمایندگان، محمد اسماعیل خان رهبر جهادی و وزیر پیشین انرژِی و آب، عبدالهادی ارغندیوال رهبر حزب اسلامی و وزیر پیشین اقتصاد، محمد عمر داودزی وزیر پیشین امور داخله و صادق مدبر رییس پیشین اداره امور و رییس حزب انسجام ملی افغانستان، به ایراد سخن و بیانیه پرداختند. آنان؛ نگرانیها، دغدغهها و انتقادهای خود و نیز نکاتی در خصوص این شورا را بیان نمودند.
ضعفهای شورابه نظر میرسد که این شورا از ضعفهای درونی جدی، زیاد و قابل توجهی برخوردار است. یکی از عمدهترین ضعفهای این شورا، در مورد ترکیب آن است. طوری که در اولین نشست شورای حراست و ثبات افغانستان دیده شد، به زنان و جوانان در ترکیب این شورا، نقش و جایگاهی در نظر گرفته نشده است. چنانچه به این موضوع محمدعمر داودزی هم در سخنرانی خود اشارهای کرد. بدون تردید، امروزه زنان و نسل جوان افغانستان از نقش سیاسی بالایی برخوردارند. نمیتوان نقش سیاسی زنان و جوانان کشور را نادیده گرفت. در حال حاضر با وجود تمام مشکلات سیاسی در کشور، زنان و جوانان از نقش سیاسی تعیینکنندهای برخوردار هستند. عدم حضور جوانان در سطوح بالایی و پایینی شورای حراست و ثبات، این گویه را تقویت میکند که برخی از اعضای رهبری شورا، روحیه و رفتار زنستیزی و جوانستیزی دارند و آنان حاضر نیستند نقش سیاسی و اجتماعی زنان و جوانان را به مثابه یک واقعیت بپذیرند. این مسئله وقتی با اهمیتتر میگردد که متأسفانه برخی از اعضای شورای فوق، در گذشتههای نه چندان دور، رفتارها و گفتارهای زنستیزانه و تنگنظرانه در خصوص جوانان و نسل نوین کشور داشتند.
مسئله دیگری که میتواند به عنوان یک ضعف تلقی گردد، ابهام در رهبری شورای حراست و ثبات است. انتظار میرفت که در اولین نشست؛ رهبر، معاون، سخنگو و مسئولین اداری شورا مشخص گردد، ولی چنین نشد. به نظر میرسد که رهبری این شورا را عبدالرب رسول سیاف به عهده دارد. در خصوص آقای سیاف، اندیشهها و عملکرد او همواره پرسشهای جدی و بنیادینی در نزد افکار عمومی کشور وجود داشته و دارد. برای اعضای شورای حراست مناسب بود که در اولین نشست، رهبری و مسئولان اداری حودرا مشخص میکردند. مسئله رهبری و چگونهگی رهبری این شورا، یک چالش بزرگ درونی برای این تشکل سیاسی به حساب میآید.
در نخستین نشست شورای حراست، تعدادی از سخنرانان به مسایلی اشاره کردند که چندان جدید و واقعگریانه نبود. بسیاری از سخنان ارایهشده در اولین نشست؛ تکراری، مبهم، رویاگرایانه، متضاد و احساسی بود. برای مثال، یک تن از سخنرانان هدف این شورا را مبارزه برای حاکمکردن دین خدا در افغانستان خواند و گفت که اعضای رهبری شورا به خاطر رسیدن به قدرت این شورا را ایجاد نکردهاند. واقعیت این است که سیاست چیزی جز مبارزه برای کسب قدرت، حفظ و نمایش قدرت نیست. مردم افغانستان این فرد و افرادی چون او را میشناسند که چگونه برای کسب قدرت تمام ارزشهای اخلاقی و دینی را در چهار دهه اخیر زیر پا کردند. خوب بود به جای این سخنان بیارزش در علم سیاست؛ اهداف، برنامهها، کارشیوهها و کارویژههای این شورا بیان میشد. هر چند محمدیونس قانونی از اهداف چهارساله این شورا به طور کلی سخن گفت، اما هیچ توضیح مشخصی نداد. نظر به تجربه و درسآموزی از تاریخ و نگاهی به عملکرد اعضای برجسته شورای حراست و ثبات افغانستان، میتوان گفت که این شورا برنامهی خاصی ندارد که بتوان آن را برای آینده سیاسی افغانستان با اهمیت تلقی کرد.
ثباتی که خود بیثبات استاین شورا نام خوبی دارد. از دو واژه زیبا، نامش ساخته شده است. حراست؛ به معنی نگهبانیکردن، حفظکردن، محافظت، نگهبانی و نگهداری است. واژه ثبات، به معنی برقراربودن، پایدار بودن، پایداری، دوامیافتن و استوارگشتن است. میان نام و آرمان تشکلهای سیاسی و اجتماعی رابطه مستقیم وجود دارد. از نام، اینگونه برداشت میگردد که آرمان شورای فوق، برقراری ثبات و حراست از افغانستان است.
اما واقعیت این است که این شورا زمانی میتواند برای حراست و ثبات افغانستان کاری کند که خود حراست شود و از ثبات برخوردار گردد. افرادی که در رأس شورای مزکور قرار دارند، هر باری که مقام و سمت شخصی خود را از دست دادند، اقدام به شوراسازی و تشکلسازی نمودند، ولی هیچگاه نتوانستند ثبات تشکلات مخلوق خود را حفظ کنند و از این طریق برای ثبات افغانستان کاری کنند.
نظر به تجارب تاریخی، فرهنگ سیاسی و رفتارسیاسی بلندپایهگان و مؤسسان شورای حراست و ثبات افغانستان، نمیتوان به ثبات و دوام این شورا باور داشت. این شورا که در واقع یک ائتلاف سیاسی موجی، مقطعی و ناراضی از حکومت وحدت ملی است، از انسجام درونی ضعیفی برخوردار میباشد.ایدئولوژی و مرام مشترک، کار، برنامه، ایثارگری، واقعگرایی، ارزشگرایی، اصولگرایی، مردمباوری، سازمان اداری قوی، رهبری هوشمندانه و بابصیرت؛ عوامل اصلی ثباتبخش تشکلها و بازیگران سیاسی میباشد. به نظر میرسد که شورای حراست و ثبات افغانستان از بیشتر عوامل ثباتبخش فوق برخوردار نیست. این شورا را بحران به وجود آورده است، و بحران از بین خواهد بُرد.
احمدارشاد خطیبی- خبرگزاری جمهورKhatibi.ahmadarshad@gmail.com