۱

آیا تاریخ واکنش مدنی هزاره ها به پایان رسیده است؟

سه شنبه ۱۹ عقرب ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۲۲
مردم می گویند آنها اگر راست می گویند چرا ماه ها درباره این گروگانگیری سکوت کردند؟ چرا دست کم در کنار مردم برای همراهی آنها در اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز برای فشار بر حکومت، همراه نشدند؟
آیا تاریخ واکنش مدنی هزاره ها به پایان رسیده است؟


نمایندگان مردم غزنی در مجلس در واکنش به سر بریدن هفت غیر نظامی هزاره توسط افراد منسوب به گروه داعش در ولایت زابل در جنوب افغانستان هشدار دادند که هزاره ها بسیار قانونمند و به قانون پایبند هستند و به همه اقوام ساکن در افغانستان احترام دارند و به خود اجازه تجاوز به گروه و قومی را نمی دهند؛ اما آنها در عین حال می گویند که اگر صبر هزاره ها لبریز شد با زبان و رفتار دیگری صحبت خواهند کرد که آنوقت برای شان هیچ چیزی مهم نخواهد بود و هرگونه عواقب ناگوار به دوش حکومت خواهد بود.

این یکی از هزاران پیامی است که این روزها از سوی مردم خشگمین افغانستان، از وکیل تا موکل در خبرگزاری ها و رسانه های جمعی، خطاب به رهبران حکومت وحدت ملی، منعکس می شود.

معنای این پیام، صریح و بی پرده است: هزاره ها نمی توانند تا ابد به بهانه پایبندی به قانون و رفتارهای مدنی، پیکرهای سربریده عزیزان شان را به شانه برند، اشک ماتم بریزند و سپس، دست روی دست بگذارند و سکوت کنند.

پیش از هر چیزی البته باید روشن کرد که ۱۱ نماینده مردم غزنی در پارلمان افغانستان نیز جزو همان کسانی هستند که از سوی ملت هزاره به شدت مورد نکوهش و انتقاد قرار گرفته و متهم به سکوت، سهل انگاری، بی توجهی و اهمال و معامله گری با سرنوشت گروگان های هزاره در زابل شده اند.

شماری از فعالان اجتماعی همزمان با بازتاب وسیع خبر سر بریدن این افراد توسط تروریست ها در جنوب، رهبران قومی هزاره و نمایندگان غزنی در پارلمان را از سودجویی و سوداگری با اجساد بی سر شهدا، برحذر داشته و از مردم دعوت کردند که خود پیکرهای شهدا را تشییع کنند و اجازه ندهند که مصیبت مردم، به دکانی برای کسب مشروعیت و محبوبیت از دست شده رهبران قومی و نمایندگان پارلمان بدل شود.

با این حساب، ابتدا باید توجه داشت که این بیان نمایندگان غزنی در پارلمان، لزوما منعکس کننده صدای مردم از زبان وکلای آنها در مجلس نیست و وکلا خود از زمره کسانی هستند که پیشتر از سوی مردم، طرد و رد شده اند.

مردم می گویند آنها اگر راست می گویند چرا ماه ها درباره این گروگانگیری سکوت کردند؟ چرا دست کم در کنار مردم برای همراهی آنها در اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز برای فشار بر حکومت، همراه نشدند؟

صرفنظر از این مساله، پرسش مهم این است که آیا با توجه به پیام هایی که این روزها از سوی اقشار مختلف مردم هزاره، حول محور رویداد فاجعه بار و غم انگیز زابل، صادر می شود، تاریخ واکنش مدنی هزاره ها به پایان رسیده است؟

این پرسش در حالی مطرح می شود که رفتارشناسی اجتماعی هزاره ها نشان می دهد که آنها به گونه طبیعی، در طول تاریخ افغانستان، قومیتی صلحجو، آرام، سختکوش، قناعت پیشه و اهل مدارا بوده است.

در ۱۴ سال گذشته نیز حاکمیت عمدتا پشتونوالی کابل، به رغم تبعیض های آشکاری که بر هزاره ها روا داشت، آنها را از بودجه های توسعه ای محروم کرد، نخبگان دانشگاهی شان را سرکوب کرد، سهم آنها از حکومت و دولت را در حد چند وزارتخانه بی صلاحیت، حاشیه ای و غیر کاربردی، کاهش داد، در معضل یکجانبه و ستمکارانه کوچی ها، بی رحمی، تجاوز و حتی خون ریزی کوچی ها در بهسود و سایر جاها را نادیده گرفت و حق را همچنان به اقلیت بیگانه و متجاوز کوچی داد و مواردی از این دست، هزاره ها همچنان به خصیصه جامعه شناختی قدیمی شان وفادار ماندند و سعی کردند از مسیرهای صلح آمیز و مدنی،‌ نسبت به نظم ناعادلانه و ستمکارانه موجود، اعتراض کنند.

به خر تقدیرنامه دادند، چراغ نفتی را در میدان عمومی شهر، برافراشتند، جاده ها را کاهگل کردند و به اوباما نامه نوشتند...
اما همه اینها از سوی حکومت، نادیده گرفته شد. تا آنکه دوره کرزی به سر آمد و قرعه به نام احمدزی افتاد.
این در حالی بود که در هردو دوره کرزی و احمدزی، این رهبران قومی هزاره بودند که با استفاده از مشارکت مدنی ملت هزاره، صندوق های آنان را از آرای میلیونی هزاره ها انباشتند و با استفاده از عقل و علم نخبگان و نویسندگان و شاعران و روزنامه نگاران و حقوقدانان شان، زمینه پیروزی سیاسی آنها را برای سلطه بر ارگ گلخانه فراهم کردند.

با همه این احوال اما آنچه در عمل دیدند، شعار بود و فریب و وعده های دروغین و تبعیض و بی عدالتی و ستم و گسترش ناامنی و گروگانگیری های مدید و کشتارهای فجیع.

مثلا در یکی از موارد، وقتی هزاره های بهسود، شماری از کوچی های متجاوز را اسیر گرفتند، اشرف غنی، آشفته و آسیمه سر، وارد عرصه شد و با هشداری صریح و خشمگینانه با تحکم دستور آزادی سریع اسرای کوچی را داد!

اما وقتی تروریست ها در مسیر زابل به غزنی، ۳۱ مسافر هزاره را اسیر کردند، اشرف غنی، تنها دو روز بعد از آغاز عملیات نظامی برای آزادسازی گروگان ها، دستور توقف عملیات را داد و این دستور تاکنون پابرجاست!

با این حساب، ایده ای در میان هزاره ها در حال قوت گرفتن است که پیام آن، واگذاشتن واکنش مدنی و توسل به تفنگ برای احراز حق است.

این چیزی است که ظاهرا شماری از رهبران هزاره نیز هر از گاه، آن را مطرح می کنند. مثلا بعد از رویداد خونین جلریز برخی از رهبران قومی هزاره، خواستار مسلح شدن مردم هزاره شدند و گفتند که اگر حکومت چنین نکند آنها خود دست به کار خواهند شد و لباس رزم خواهند پوشید؛ اما در عمل چیزی از آنها دیده نشد و همین، خشم عمومی را علیه آنها نیز برانگیخته است.

با توجه به این مسایل، به نظر می رسد حکومت، بیش از اندازه، صبر هزاره ها را آزموده و اکنون کار به جایی رسیده است که این قوم در انتخاب میان استمرار واکنش بی بازخورد مدنی و ایده دفاع شخصی/خودی، مردد شده است.
محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین