۰

عاشورا؛ مکتب زندگی

محمدرضا امینی
جمعه ۱ عقرب ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۲
در عاشورا تنها مرگ نیست که چهره می ‌نماید و تهمتنانه در برابر طاغوت می‌ایستد و عاشقانه شمشیرها را به فراگرفتن خویش فرا‌می ‌خواند، زندگی نیز هست. عاشورا الگویی برای مردن و الگویی برای ماندن ارائه می ‌دهد: مردن به سان حسین و فرزندان و یارانش و ماندن به سان زینب.
عاشورا؛ مکتب زندگی

همیشه به این نکته اشاره شده است که عاشورا به اندازه ای بزرگ و ماندگار و جاودانه است که این قدرت را داشته که قرن ها را بشکافد، زمان ها را درنوردد، از دل حوادث بزرگ و خونین تاریخی بگذرد و خروشنده تر از پیش برای همه نسل ها و عصرها پیام داشته باشد.
این به نظر نمی رسد امتیاز کوچکی باشد. هیچ حادثه ای در تاریخ تا این میزان، ظرفیت، انرژی و پتانسیل شکافتن تاریخ را نداشته است.
در طول قرن ها، هیچگاه غبار غربت و گرد فراموشی بر عاشورا ننشسته است؛ گویی حسین ابن علی و همه شهدای کربلا و حتی بازماندگان آنها که هر کدام نماد و نماینده طیفی از جامعه انسانی برای ماندگاری در تاریخ بودند الگوها و نمونه های همیشگی همه حق طلبان و مبارزان و آزادی خواهان و ذلت ستیزان تاریخ اند.
جهادعاشورایی، سیاست عاشورایی، دولت‌داری عاشورایی، جامعه ‌شناسی عاشورایی، ادبیات عاشورایی، حقوق عاشورایی، روابط خانوادگی عاشورایی، عدالت عاشورایی، فرهنگ عاشورایی، اخلاق عاشورایی، زیبایی شناسی عاشورایی، مرگ عاشورایی، موعودگرایی عاشورایی، آخرت اندیشی عاشورایی، دیانت عاشورایی، عبودیت و فرودآمدگی عاشورایی، عزت و فرازآمدگی عاشورایی، ایثار و از خودگذری عاشورایی، جهان‌بینی و هستی شناسی عاشورایی، خودشناسی عاشورایی، عطوفت و مهرورزی عاشورایی، گذشت و چشمپوشی عاشورایی، کمال خواهی و تعالی طلبی عاشورایی و... اینها و همه‌ آنچه اینجا نیامده را اگر به درستی و از سر خرد و نه خیره ‌سری، مورد واشکافی قرار دهیم به راستی روشن خواهد شد که عاشورا چرا و چگونه نه یک رویداد قدیمی و تقویمی؛ بل جریانی جاری در جوهره‌ جان ما، هرگاه و همیشه است.
مگر نه این است که به گفته بزرگی، هر یک از ما هنگام برخاستن از خواب صبحگاهی و پشت سر نهادن آزمون سیاهی، یا شمریم و شقی و یا حسینی هستیم و سعید و سربلند. و خوشبخت‌ ها و هدایت یافتگان تا نیمروزگاه، فرصت "حُر شدن" و دست یافتن به رستگاری و وارستگی را خواهند یافت؛ وگرنه در ظلمت و ضلالت همیشگی فروخواهند ماند.
آنان که فراخوان همیشگی "هل من ناصر" حسین را خوانده و با گوش جان نیوشیده اند، راه ستم و سیاهی را از راه سعادت و رهایی، تمیز خواهند داد.
در عاشورا تنها مرگ نیست که چهره می ‌نماید و تهمتنانه در برابر طاغوت می‌ایستد و عاشقانه شمشیرها را به فراگرفتن خویش فرا‌می ‌خواند، زندگی نیز هست. عاشورا الگویی برای مردن و الگویی برای ماندن ارائه می ‌دهد: مردن به سان حسین و فرزندان و یارانش و ماندن به سان زینب.
بنا بر این، محدود کردن این رویداد شگفت به زمان و جغرافیا و فرد و جریان فکری و فرقه مذهبی خاصی به نظر می رسد جفایی در حق مکتب عاشورا باشد.
جملات مهاتما گاندی؛ رهبر فقید هند را همه می دانند؛ از این دست ابراز نظرها از سوی سران مذاهب،‌ بزرگان ادیان، رهبران و ایدئولوگ های فکری جامعه انسانی و پیشوایان ایدئولوژیک جهان دیروز و امروز فراوان یافت می شود؛‌ این نشان می دهد که حسین ابن علی و آنچه او و دودمان و یارانش در آن نیمروزگاه تلخ تاریخ آفریدند، ورای صف بندی های انحصارطلبانه و غالبا فتنه انگیزانه قومی و فرقه ای است.
عاشورا و رهبران فکری مکتب عاشورا همانگونه که جبهه حق در برابر جبهه باطل بودند، می بایست محور و مدار وحدت همه حق طلبان در همه عصرها و نسل ها و از همه طیف ها و اقشار اجتماعی نیز باشند.
عاشورا باید محور وحدت، همبستگی و عشق به آرمان های انسانی و الهی و مکتبی باشد که در آن، مرگ، پیروزی است، سلاح، خون و نیروی جنگی نیز ایمان و اخلاص و عقیده و باور برین به ارزش های متعالی.
عاشورا همواره محور وحدت و یکپارچگی امت اسلامی بوده است. بسیاری از اهل سنت در این روز بزرگ، به اهدای خیرات، روزه گرفتن و زیارت اهل قبور می پردازند؛ بنابراین نباید آن را مبنای تنش و تفرقه فرقه ای قرار داد.
عاشورا خطاب به همه تاریخ و همه نسل ها و عصرهای بشری است؛ بنابراین این ظرفیت را باید در آن بارور کرد و به فعلیت رساند تا شیعه حسینی و سرباز سوخته جان عاشورایی گردید.
عاشورا مکتب زندگی است؛ موهبتی که همه باید از آن بهره مند باشند و همه نیز حق دارند از مکتب زندگی عاشورایی الگوپذیری کنند.
محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین