۳

امام حسین(ع) در حدیث دیگران

سیدعلی حسینی
جمعه ۱ عقرب ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۳۸
چارلز دیکنز در ادامه می گوید: اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او پرچمی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می داشتیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرامی خواندیم!
امام حسین(ع) در حدیث دیگران

روزنامه انگلیسی ایندیپندنت، سال گذشته وقتی اجتماع عظیم و شگفت انگیز اربعین در کربلا شکل گرفت و سراسر جامعه بشری را در حیرت فروبرد، مقاله ای در بیان ابعاد عجیب این حرکت عظیم و فلسفه و انگیزه آن نوشت.
ایندیپندنت در بخشی از آن مقاله نوشت:«هرچند اربعین مشخصاً یک مراسم شیعی است ]اما[ سنی ها و حتی مسیحیان، ایزدی‌ها، زرتشتی‌ها و... نیز هم به‌عنوان زائر و هم به ‌عنوان خادم زائران در این مراسم شرکت می‌ کنند. اگر به ماهیت انحصاری آیین ‌های دینی توجه کنیم، خواهیم دید که این اتفاق چقدر مهم است و این تنها یک معنا خواهد داشت: مردم ـ فارغ از رنگ و نژاد ـ حسین ‌ابن ‌علی(ع) را نماد فراگیر، بی ‌حد و ‌مرز و فرامذهبی از آزادی و ایثار می ‌دانند.»
این همان چیزی بود که به باور این نشریه انگلیسی، دلیل عشق به امام حسین، ورای هرگونه علقه عقیدتی و گرایش مذهبی محسوب می شد.
در یک ارزیابی ساده و گذرا درخواهیم یافت که ایندیپندنت، درست گفته است. ابراز عشق به امام حسین، فراتر از ایمان مذهبی و باور دینی افراد است.
همه ما با اعجاز نویسندگی چارلز دیکنز و توصیفات مسحورکننده و اعجاب انگیز ادبی او آشنایی داریم. نویسنده ای انگلیسی که هرچه باشد، شیعه نیست؛ اما در مورد امام حسین می گوید: من نمی فهمم! اگر منظور امام حسین علیه السلام، جنگ در راه خواسته های دنیایی بود؛ چرا خواهران و زنان و اطفالش همراه او بودند! پس عقل حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری کرد.
بدیهی است که دیکنز صرفا از منظر یک متفکر غربی با «اراده معطوف به قدرت» به کاری که امام در کربلا انجام داد نگاه می کند. معیارهای او هم همان معیارهایی است که از یک متفکر غربی انتظار داریم و می شناسیم؛ اما پیام امام رساتر از آن است که بتوان آن را بربنیاد نگرشهای سخیف بشری به قدرت، به نفع مطامع حقیر بشری برای رسیدن به قدرت، مصادره به مطلوب کرد؛ لذا دیکنز دلیلی نمی یابد جز آنکه بپذیرد هدف امام، احیای اسلام بود؛ اما با دریغ و درد، شبه روشنفکران ما که داعیه روشنفکری شان را اغلب مدیون نشخوار ته‌نشین های تفکر امثال دیکنز هستند، رویداد عاشورا را رقابت دو فرمانده عرب برای قدرت می خوانند!
آنها به اندازه چارلز دیکنز انگلیسی، اهل تفکر نیستند؛ اما کاش به اندازه او، منصف بودند!
دیکنز در ادامه می گوید: اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او پرچمی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می داشتیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرامی خواندیم!
از قضا، توماس کارلایل؛ فیلسوف و تاریخ نگار انگلیسی نیز نظر دیکنز را تایید و آن را تکمیل می کند. او می گوید: بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین و یارانش، ایمانی استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود ثابت کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل رو به رو می شود اهمیّت ندارد.
تردیدی وجود ندارد که مانند هر مورد دیگری برای به کرسی نشاندن عقیده خود و اثبات حقانیت آن، دست به دامن متفکران خارجی نمی شویم و لزومی هم وجود ندارد؛ زیرا راه و آرمان و پیام قیام امام حسین علیه السلام، روشن تر از آن است که نیاز به تبیین و تفسیر و تثبیت و تایید، آنهم به وسیله یک متفکر غیرمسلمان داشته باشد؛ اما این سخنان، برای کسانی که برخاسته از متن جامعه اسلامی اند و عقبه فکری آنها متاثر از عاشورا و امام حسین و ارزش های آن است، می تواند مایه ننگ و شرمساری باشد؛ آنها که مبنا و معنای قیام کربلا را زیر سؤال می برند، اهمیت عزاداری برای امام حسین را مردود می دانند و باورمندان به مکتب جاودانه و همیشه زنده حسینی را به سخره می گیرند.
این در حالی است که پژواک حقانیت راه و‌ آرمان قیام امام حسین، فراتر از آنچه آنها تصور می کنند، مرزها را درنوردیده، اندیشه ها را تسخیر کرده و بزرگان تفکر و دانش بشری را به تأمل واداشته است.
و اما جمله عمیق ادوارد براون؛ مستشرق معروف انگلیسی حجت را بر همگان تمام می کند و این سخن، پاسخ روشنی است به روشنفکران معاند و بیسواد وطنی.
او می گوید: آیا قلبی پیدا می شود که سخن کربلا را بشنود و آغشته با حزن و اندوه نشود؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی و صداقت روحی را در این جنگ اسلامی انکار کنند.
این سخن براون به ما یادآور می شود که حزن و اندوه و عزا در مصیبت امام حسین، به اندازه ای که مورد مذمت و ملامت روشنفکران قرار گرفته است، مذموم نیست. گویی مصیبت بخشی از ابزارهایی است که عاملان و کارگزاران قیام کربلا از آن برای انتقال پیام خود به نسل های آینده بشری، بهره جسته اند.
عقل انسانی نمی تواند بپذیرد که یک جمع قلیل در برابر یک جمعیت کثیر بایستد و مغلوب نشود؛ پس در قیام عاشورا چیزی وجود داشته است که آن را فراتر از محاسبات عقل اعداداندیش بشری قرار داده و در کمال شگفتی، به پیروزی رسانده است و یکی از آن عوامل، مصیبت و گریه بر حسین است. این اشک، به مثابه خونی عمل می کند که به پیام قیام عاشورا، زندگی و شور می بخشد و آن را تا عمیق ترین لایه های تاریخ امروز و آینده بشر، به جریان می اندازد.
از بزرگان و متفکران و نویسندگان و مورخان و سیاستمداران مسلمان و غیر مسلمان دیگری نیز درباره امام حسین و قیام او، سخنانی نقل شده است که ذکر همه آنها در این نوشته نمی گنجد؛ اما لازم است بدانیم که امام حسین و قیام او، خورشید عالمگیری است که همیشه خواهد تابید، حتی اگر خفاش ها کمر به انکار آن ببندند.
سیدعلی حسینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


United Arab Emirates
بهترین عکس دنیا که هیچ عکسی نمی تواند جای آن را بگیرد امام حسین قلبم هست
پربازدیدترین