۰

توصیه کابل در برابر توطئه اسلام آباد چیست؟

دوشنبه ۱۳ میزان ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۴
توصیه کابل در برابر توطئه اسلام آباد چیست؟

نورالحق علومی؛ وزیر داخله در مجلس سنا، علت سقوط برخی شهرها و ولسوالی ها به دست طالبان را توطئه های تازه پاکستان خواند.
علومی، اکمال گروه های تروریستی از سوی پاکستان، فرستادن آنها به بهانه انجام عملیات های نظامی در سرحدات دو کشور و لشکر تازه ای که مشمول جنگجویان چچنی، عرب، پاکستانی و ازبکستانی است از تلاش های تازه پاکستان بر علیه افغانستان خواند.
وی گفت:"مراکز تروریستی که در همسایگی مان قرار دارد، هیچگاه آرام ننشسته اند سبب سقوط برخی از شهرهای ما شده است.
امروز نه تنها که جنوب، شرق، شمال و غرب کشور زیر تهدیدها قرار دارد؛ بلکه یک لشکر تازه که مشمول چچنی، عرب، پاکستانی، ازبکستانی و ترکستان شرقی است تلاش شده است تا این تربیه شدگان را به افغانستان بفرستند تا یک دستاورد داشته باشند و به اهداف شان برسند."
آقای علومی به دست هایی که در درون کشور با استخبارات کشورهای بیرونی کار می کنند نیز اشاره کرد.
پیش از هر چیزی ابتدا باید این حقیقت را به یاد داشته باشیم که نورالحق علومی و معصوم استانکزی و حنیف اتمر و اشرف غنی و سایر اراکین و مقام های بلندپایه یا دون پایه، همگی بخشی از بدنه کلی یک نظام هستند؛ نظامی که اصطلاحا به آن حکومت وحدت ملی می گویند و متشکل از ریاست جمهوری، ریاست اجرایی و کابینه است.
با این حساب، وقتی یک مقام رسمی امنیتی در دستگاه حکومت وحدت ملی، مدعی می شود که آنچه در قندوز و بدخشان و میمنه و... رخ داد و جریان دارد و روی خواهد داد، همگی توطئه های تازه ای هستند که اسلام آباد برای آینده امنیتی افغانستان، تدارک دیده است، این صرفا یک ادعای بی پایه نیست؛ بلکه بیان حقیقت از زبان کسی است که طبیعتا نزدیک ترین فرد به خود حقیقت است.
از جانب دیگر، این اصولا حرف تازه ای نیست که وضعیت امنیتی جاری در افغانستان، ناشی از توطئه های ضد امنیتی پاکستان و دستگاه های امنیتی و استخباراتی و نظامی آن کشور است. همه مردم افغانستان این را می دانند و نورالحق علومی و سایر همگنانش در دستگاه های امنیتی حکومت وحدت ملی، در این زمینه هیچ فرقی با مردم عادی افغانستان ندارند. همه یک حرف را می زنند و آن یک حرف، یک حقیقت روشن و انکارناپذیر را بیان می کند.
اما گره اصلی در جایی است که وقتی یک مقام ارشد امنیتی، در باره توطئه های تازه و کهنه اسلام آباد، علیه کابل، سخن می گوید، او نیز مانند یک فرد عادی، هیچ توصیه ای در برابر توطئه اسلام آباد ندارد.
چرا؟ هیچکس نمی داند.
مقام های ارشد امنیتی در پی رویداد پرسش برانگیز قندوز به هردو اتاق شورای ملی، فراخوانده شدند. در مجلس نمایندگان که مقام های درجه یک امنیتی، حضور یافتند، جلسه سری شد و کسی چیز زیادی از محتوای آن به دست نیاورد.
مجلس سنا اما این اجازه را به مقام های امنیتی نداد و در نتیجه، جلسه علنی برگزار شد؛ اما در برابر، مقام های امنیتی، به استثنای وزیر داخله، این بار معاونان خود را راهی مجلس سنا کردند.
وزیر داخله یکبار دیگر، انگشت اتهام را به سوی پاکستان نشانه رفت؛ از جنگ قندوز تا نفوذ در عمیق ترین لایه های تصمیم گیری حکومت وحدت ملی.
اما مساله این است که سخنان وزیر داخله، تکانه تازه ای در کانون های تصمیم گیری حکومت وحدت ملی، ایجاد نکرد و این همان چیزی است که ابهامات در زمینه وضعیت امنیتی جاری در کشور را تعمیق و تشدید می کند.
به بیان روشن تر، بدون تردید، کسانی مانند حنیف اتمر یا اشرف غنی نیز حتما بیانات وزیر داخله را یا مستقیما، یا از طریق رسانه ها و یا هم از مسیر ارتباطات مرسوم میان سه قوه –البته اگر اساسا چنین ارتباطاتی وجود داشته باشد!- شنیده اند و نسبت به حقایق نهفته در آن آگاه شده اند.
به این ترتیب، مساله بعدی این است که تصمیم یا توصیه آنها در برابر توطئه پاکستان چیست؟
تا چه زمانی قرار است این دور باطل بی فرجام، استمرار داشته باشد؟
سران حکومت وحدت ملی و مشخصا اشرف غنی و حنیف اتمر، اگر هیچ کاری نمی توانند انجام دهند، می توانند آنچه اصطلاحا «ستون پنجم» پاکستان در درون دستگاه سیاسی کابل خوانده می شود را از میان بردارند. چرا حتی در همین حد هم اقدامی نمی شود؟
با ادامه این وضعیت، مَثَل اشرف غنی و اتمر، مَثَل دزد و کاروانی است که در پی وقوع دزدی و در جریان تعیقب و گریز دزدان از سوی کاروانیان، هم کاروانیان فریاد می زدند: دزد!‌ دزد! و هم خود دزد. و هیچکس نمی دانست دزد کیست و کاروان کدام است. نام دیگر این شیوه فریبکارانه، فرافکنی است.
عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین