۰
علیه فراموشی

رسالت فراموش‌شده ما در قبال قربانیان جنگ یمن

عبدالشهید ثاقب
شنبه ۲۶ ثور ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۷
رسالت فراموش‌شده ما در قبال قربانیان جنگ یمن


در حالی که نزدیک به دوماه می‌شود که حملات هوایی عربستان سعودی در یمن ادامه داشته و همه روزه انسان‌های بی‌شماری را به کام نیستی فرو می‌برد، اما در سرزمین رنج‌دیده ما، کم‌تر صدایی در حمایت از ستم‌دیدگان یمنی بلند می شود. چرا؟
چرا مدیران رسانه‌ها تصاویر قربانیان را در سرویس‌های خبری شان پخش نمی‌کنند؟ چرا روزنامه‌ها گزارش نمی‌دهند؟ چرا هلال احمر ما کمک‌های بشردوستانه – اگرچه ناچیز- به یمن نمی‌کند؟
چندروز پیش وقتی در یکی از شبکه‌های اجتماعی تصویر اجساد سوخته کودکان یمنی در اثر حملات هوایی رژیم آل سعود را دیدم، چند مسئولیت فراموش‌شده مان به یادم آمد:

یک: رسالت رسانه‌ها

چندی پیش از یکی از مدیران روزنامه‌ها پرسیدم که چرا درباره جنگ یمن سکوت کرده‌اند و گزارشی نمی‌نویسند؟ آیا تصاویر اجساد سوخته کودکان یمنی را ندیده‌اند که در اثر حملات هواپیماهای جنگنده رژیم آل سعود و متحدانش حریق شده‌اند؟ چرا در صفحات روزنامه‌های شان نشر نمی‌کنند؟
گفت: "ول کن، نمی‌خواهم صبح زیبای هموطنانم را با نشر این تصاویر، ناآرام و غم‌انگیز کنم!"
وقتی همین پرسش را از برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی پرسیدم، آن‌ها نیز احترازشان از اشتراک‌گذاری این تصاویر را با عین دلایل توجیه کردند. آن‌ها می‌گفتند که دیدن این تصاویر در نخستین ساعات صبح باعث می‌شود که آدمی در کل روز آن را به یاد آورده و غم‌گین و محزون باشد.
استدلال خیلی نیچه‌یی است. نیچه مخالف یادآوری بود و می‌گفت: "فایده فراموشی این است که می‌توان بارها برای اولین بار از امور خوشایند لذت برد." او به حیوانات که فراموش‌کارند همواره غبطه می‌خورد و می‌گفت: "به رمه‌ای که پیش روی شما می‌چرد توجه کنید. این حیوانات هیچ فهمی از دیروز و امروز ندارند."
اما من اشتراک‌گذاری می‌کنم و وکیل مدافع‌ام نیز در این امر، دان مک‌کالین، عکاس معروف ساندی تایمز، است. دان مک‌کالین، که گزارش‌گر جنگی بود و سال‌ها از صحنه‌های جنگ، از انسان‌های دست و پا قطع‌شده، از اجساد کودکان سوخته و مادران ماتم‌زده عکس می‌گرفت، بارها از سوی مخاطبان خود مورد سرزنش و ملامت قرار گرفت که چرا "یک شنبه‌های شان را ناآرام و غم‌انگیز" می‌سازد.
پاسخ او برای مخاطبان‌اش این بود" آیا گناه مردن آدم‌هایی که عکس شان را گرفته‌ام به گردن من است؟ آیا من مجروح شان کرده‌ام؟ آیا من شکنجه شان داده‌ام؟ من به آنان گرسنگی داده‌ام؟ چرا آن کسی که محاکمه می‌شود و مورد خشم و غضب قرار بگیرد من هستم؟ چرا از یقه کسانی نمی‌گیرید که عامل این جنایات هستند؟"
مک کالین در پاسخ مخاطبان خشم‌گین خود می‌گوید نپندارید که این عکس‌ها را من تصادفی گرفته‌ام، بل عمداً و "به‌خاطر آن گرفتم که جلو دماغ کسانی بگیرم که نگاه شان می‌کنند و همه شان، از این قربانیان و خانواده‌های شان، وضعیت خوب‌تری دارند". من این عکس‌ها را به‌خاطر آن گرفتم که وجدان‌های آسوده اما بیمار را ناراحت کنم و آن‌ها را متوجه رسالت انسانی شان در قبال قربانیان جنگ‌های تحمیلی نمایم؟

دو: رسالت ادبیات
ادبیات ما – اعم از منثور و منظوم – نیز نباید رسالت خود را در قبال این کودک یمنی فراموش کند. کار یک نویسنده و شاعر و داستان‌نویس توجیه‌گری نیست. ما نباید به توصیه سلطان محمود غزنوی گوش بسپاریم که خطاب به ابوریحان گفته بود: " ابوریحان! اگر خواهی از من برخوردار باشی سخن بر مراد من گوی، نه بر سلطنت علم خویش".
می‌دانم که تقاضای آقای غنی از نویسندگان مان نیز چنین چیزی است: او به‌خاطری که از تهاجم عربستان بر یمن حمایت کرده است، می‌خواهد روزنامه‌نگاران افغانستان از مسایل یمن چشم بپوشند و حتی در صورت امکان، این اقدام ناشیانه ارگ ریاست جمهوری را توجیه کنند. اما رسالت ادبیات، چیز دیگری است: رسالت ادبیات، به قول ایوان کلیما، مبارزه با مرگ است؛ ادبیات باید از طریق مبارزه با فراموشی و سکوت، با مرگ مبارزه کند: «ما می‌نوشتیم تا واقعیتی را که به نظر می‌آمد در حال فرورفتن و غرق شدنی ابدی در یک فراموشی تحمیلی است، در حافظه‌هامان زنده نگهداریم."
جنایاتی را که امروز در یمن اتفاق می‌افتد می‌خواهند ما از طریق یک سکوت تحمیلی فراموش کنیم. می‌خواهند هیچ کسی از قربانیان جنگ یمن صحبت نکنند تا خاطر رژیم آل سعود نرنجد. در چنین وضعیتی، رسالت ادبیات مبارزه با این سکوت تحمیلی است. روزنامه‌های ما باید صفحات اختصاصی برای موضوع یمن ایجاد کنند و تلویزیون‌های ما ویژه‌برنامه‌ها بسازند و نویسنده‌های علیه جنایات آل سعود در یمن قلم بزنند.

سه: رسالت هلال احمر
در حالی که گزارش‌ها حاکی از آن است که هزاران یمنی در اثر حملات هوایی رژیم آل سعود و متحدان‌اش آواره و بی‌خانمان گردیده و هزاران کودک، یتیم و صدها خانواده بی‌سرپرست شده‌اند، اما هیچ خبری از کمک انسان‌دوستانه جمعیت‌های صلیب سرخ و هلال احمر، به ویژه هلال احمر افغانستان به مردم یمن، شنیده نمی‌شود. سخن از چه قرار است؟ آیا جمعیت هلال احمر ما را خواب برده و یا جانب‌داری‌های ارگ ریاست جمهوری از موقف عربستان سعودی در جنگ یمن روی این جمعیت نیز تأثیر گذاشته است؟ آیا جمعیت هلال احمر ما فراموش کرده است که وقتی آنری دونان به کمک گوستاو موانیه در ۲۹ اکتبر سال ۱۸۶۳ جمعیت جهانی صلیب سرخ را تأسیس کرد، فقط به یک چیز فکر می‌کرد: این‌که بیش‌ترین تعداد ممکن از دولت‌ها را متقاعد به پذیرش بی‌طرفی‌اش کند؟
حتماً داستان شگفت‌انگیز، جنجالی و شکوه‌مند آنری دونان را شنیده‌اید. آنری دونان، موسس جمعیت جهانی صلیب سرخ، پروتستان پرشور و حرارت و عضو از بورژوازی ریشه‌دار ژنو بود که در الجزایر به دنبال ماجراجویی و پول می‌گشت. او در الجزایر یک آسیاب بادی خرید. مقامات محلی او را به شیوه‌های گوناگون اذیت کردند و او تصمیم گرفت برای شکایت نزد امپراتور برود. ناپلئون سوم در پاریس نبود، بل در ایتالیا بود و جنگ شدیدی را علیه اتریشی‌ها رهبری می‌کرد. دونان تصمیم گرفت با کالسکه خود به صحنه نبرد برود و امپراتور را ملاقات کند. وقتی به میدان جنگ رسید، با مجروحان و زخمیان این جنگ روبرو شد. کوشید به جای ملاقات با امپراتور برای آن‌ها خدمت کند. او هرگز امپراتور را ملاقات نکرد، اما حین برگشت کتابی نوشت که تأثیر جهانی داشت: ارمغان سولفرینو. ایده اصلی این کتاب این بود که سرباز- ولو که متعلق به هرطرف منازعه باشد- وقتی در میدان جنگ مجروح شود از سربازی خارج و تبدیل به قربانی می‌شود و دوباره به انسانیت بر می‌گردد؛ بنابراین، باید با او کمک انسانی کرد. کتاب، بارها چاپ شد و موفقیت جهانی یافت و بر بنیاد این ایده، جمعیت جهانی صلیب سرخ ایجاد گردید.
غرض از یادآوری این داستان این بود که برای مسئولان درجه اول جمعیت هلال احمر افغانستان بگویم که بزرگ‌ترین هدف و فلسفه وجودی جمعیت‌های هلال احمر، توجه به قربانیان است نه پیروی کورکورانه از مواضع سیاسی دولت‌ها. جمعیت‌های هلال احمر نگاه نمی‌کنند که قربانی متعلق به کدام سوی درگیری است: به حوثی‌ها یا طرفداران عربستان سعودی. بل آن‌ها قربانیان را متعلق به انسانیت و خود را پای‌بند به اصل نیکوکاری در هنگام جنگ می‌دانند.
مسئولان جمعیت هلال احمر افغانستان باید بدانند که بی‌توجهی شان به قربانیان حملات هوایی رژیم آل سعود در یمن، وجهه و اعتبار این نهاد را در میان رضاکاران و هوادارانش صدمه خواهد زد.

نترسید!
شاید یکی از علل سکوت رسانه‌ها و نویسندگان، اهل قلم و فرهنگ کشور در برابر جنایات یمن، ترس و هراس شان از اتهام وابستگی به کشورهای مخالف عربستان سعودی باشد. شاید بترسند که نکند انگیزه‌های انسان‌دوستانه ما نادیده گرفته شده و ما را وابسته به ایران بدانند.
نترسید! کسانی هم هستند که می‌دانند آدمی می‌تواند در برابر جنگ یمن موضع جانب‌دارانه بگیرد اما نه به‌طرفداری از ایران و نه هم به طرفداری از عربستان؛ بل به طرفداری از محرومان و قربانیان.
در جنگ یمن ما باید طرفدار محرومان و قربانیان و مجروحان باشیم، نه طرفدار کشورهای دیگر.
عبدالشهید ثاقب- ارسالی به خبرگزاری جمهور


نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


قربان علي احمدي از المان
برادر عزيز اقاي ثاقب موضوع كه طرح كرديد عالي بود استفاده كردم تماما حقيقت بود بعضي إنسانها با عملكرد شان از فرش بعرش. وبعضي از حيوان پست تَر ميشوند. وموضوع يمن هم امتحان است براي ما ها. تو كز محنت ديگران بي غمي. نشايد كه نامت نهند آدمي خداوند نگهدارد
پربازدیدترین