۰

تغییر جغرافیای جنگ؛ روزهای دشوار مردم شمال

حسینی مدنی
پنجشنبه ۲۷ حمل ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۱۷
رابطه تاریخی انگلستان و پاکستان و اهمیت نقش انگلیس در حاکمیت آل سعود بر عربستان و نیز نظر لطف انگلیس به طالبان افغان، بر کسی پوشیده نیست. ردّپای مثلث شوم عربستان، انگلیس و پاکستان در شمال افغانستان دیده شده است...
تغییر جغرافیای جنگ؛ روزهای دشوار مردم شمال

سربازان ارتش ملی در کمال شجاعت و در عین مظلومیت توسط طالبان در خستک بدخشان قلع و قمع شدند. همین فاجعه تمامی توجهات را معطوف به تهدید بزرگی کرد که از آن غافل بودیم؛ انتقال جنگ از جنوب به شمال افغانستان.
در بدخشان، هزاران جنگجوی چچنی، ازبکستانی، تاجیکی و طالبان محلی، پایگاه دایر کرده و تعدادی از ولسوالی های بدخشان را به شدت ناامن ساخته اند. نمایندگان مردم سایر ولایات شمالی افغانستان، مخصوصا فاریاب، سرپل، قندوز، جوزجان، سمنگان و... در پارلمان نیز در گفتگوهای رسانه ای خود و در صحن پارلمان صراحتاً می گویند که برخی ولسوالی های مهم ولایات شان در آستانه سقوط به دست جنگجویان است.
طالبان در شمال با بیرق های سفید و سیاه شان تا آنجا پیش رفته اند که ضمن جنگهای چریکی، پایگاه و سنگر نیز می سازند و به تصرف ولسوالی ها و قریه ها می پردازند. آنان تسلیحات پیشرفته و مجهز دارند، در بعضی مناطق نیروهای شان چندین برابر نیروهای امنیتی افغانستان است و از چندین جهت بر اهداف خود یورش می برند، می کشند، سر می بُرند و اگر فشاری ببینند به راحتی، محل را ترک می کنند.
علاوه بر طالبان محلی، طالبان پاکستانی، چچنی، ترکستانی، ازبک و تاجیکستانی و همچنین طالبان افغان، اتحاد بزرگی را برای ناامن سازی ولایات شمالی کشور شکل داده اند. بعد از سالها، برای نخستین بار پنج عامل انتحاری وارد بلخ شدند و دست به کشتار زدند و یک انتحاری دیگر دو روز بعد حادثه، گرفتار شد. در چند مورد هم مسافرین از مسیر شاهراهها در شمال، به گروگان گرفته شدند و حملات مداوم بر پوسته های امنیتی و مراکز دولتی در شهرها و قصبات نیز افزایش یافته است. اکنون مردم شمال افغانستان به وضوح، احساس ناامنی می کنند؛ آنان هم با پرچم سیاه داعش مواجه اند و هم با بیرق سفید طالبان.
در فراخوان مقامات امنیتی به مجلس (به بهانه کشتار سربازان ارتش ملی در بدخشان) سخنان تازه و بی پرده ای شنیده شد که بسیار جای نگرانی دارد.
اقبال صافی نماینده مردم کاپیسا خطاب به اشرف غنی گفت: "جناب رئیس جمهور! اگر تو کشور را با امریکا، چین، داعش و یا پاکستان معامله کردی و سر فرزندان ما را قربانی می‌کنی، ما تو را نمی‌گذاریم. ما از این خاک دفاع می کنیم. برو استعفا کن! بگذار که ما زندگی کنیم"...
همین ادبیات را برخی دیگر از نمایندگان مردم در پارلمان نیز به نحوی تکرار کردند. بطور نمونه، عبدالولی نیازی نماینده مردم بدخشان در پارلمان به تلویزیون آریانا گفت که ناامنی در شمال؛ طرح امریکا، انگلیس، پاکستان و.. است که در بدخشان اجرا میشود و هدف آنان، فشار بر روسیه و ناامن ساختن آسیای میانه است.

آیا داعش در افغانستان، محصول یک طرح و برنامه خارجی است؟ چه دلیلی وجود دارد که انگلیس، عربستان و پاکستان، بانیان و حامیان داعش در افغانستان هستند؟
سران طالبان و داعش، پرچم کشورهای حامی شان را بلند نمی کنند و مسئولین استخباراتی کشورهای حامی نیز شب را در کنار طالبان و داعش نمی خوابند. قرابت ها، تجربه ها، گذشت زمان و گاه اعترافات؛ پرده از رازها می گشایند.
عربستان، ترکیه و برخی شیوخ عرب، بخاطر سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه، گروههایی را ایجاد کردند که یکی از آنها داعش است. سران داعش برای انحراف افکار عمومی، تهدید کردند که مکه و مدینه را نیز تصرف می کنند اما در عمل، شهرهای عراق را اشغال کردند و دهها هزار نفر را کشتند و سر بریدند. در سوریه و مرزهای لبنان نیز چنین کردند. پیشروی های داعش فراتر از تصور بود؛ وحشتی که آنان ایجاد کردند و شهرتی که آنان کسب کردند فوق العاده بود. بعد از پروژه ی طالبان در دهه نود میلادی، این دومین پروژه ای بود که انگلیس، عربستان و... در طرح و اجرای آن موفق بودند.
سیاست اشرف غنی احمدزی در اعتماد نسبی به پاکستان از یک طرف و روابط نزدیک سیاسی-امنیتی دومتحد دیرینه (عربستان و پاکستان) موجب شد که آنان، باسوء استفاده از سهل انگاری حکومت افغانستان، بازی داعش را در افغانستان آغاز کنند. پس از سفرهای متواتر مقامات افغانستان و پاکستان به کابل و اسلام آباد، از حملات انتحاری در کابل کاسته شد، گفتگوهای دوکشور فشرده تر شد؛ اما گروه تازه ای با بیرق های سیاه و نام داعش از ولایات فراه، هلمند و زابل آغاز به فعالیت کرد و راهی شمال کشور شد. این گروه، همگی نیروهای بومی و محلی بودند که سابقاً زیر بیرق طالبان می جنگیدند. هیچ عرب، افریقایی، اروپایی و زنان جهادالنکاح به افغانستان وارد نشده بودند؛ صرفاً بیرق سفید طالب، سیاه شد و البته گروگانگیری هم کردند و تعدادی را هم سر بریدند. همه ی این موارد در سایه حکومت جدید افغانستان، انجام شده و در تشکیل و تشدید آن، دوستان جناب اشرف غنی، نقش مستقیم و عمده داشته اند.
تفاوت عمده امنیتی که تاحال پس از سفر اشرف غنی به اسلام آباد و سفرهای متواتر پاکستانی ها به کابل مشاهده شده است، کاهش نسبی حملات انتحاری و افزایش فعالیت داعش، گروگانگیری و انتقال جنگ از جنوب به شمال افغانستان بوده است.
نمایندگان مردم ولایات شمالی کشور در پارلمان، بارها حکومت اشرف غنی را به بی توجهی نسبت به تحرکات طالبان در شمال، متهم کرده اند.
باری اشرف غنی در انتقاد به ترکیب قومی زندانیان بگرام که گویا اکثریت شان مربوط به قوم پشتون بوده اند؛ پرسیده بود: آیا عادلانه است که چنین باشد؟!
همین مفکوره می تواند از طرف اشرف غنی نسبت به جغرافیای جنگ نیز وجود داشته باشد!

سهم بازیگران جدید از نا امنی در شمال
با تحمیل شکست تیم اصلاحات در انتخابات، عربستان سعودی فعالیت خود را در افغانستان وارد مرحله جدیدی کرده است. اشرف غنی بارها علاقه مفرط خود به حکام سعودی را از طرق مختلف، اعم از سفرها، اظهارنظرها و حمایت خود نشان داده و سعودی ها نیز براساس گزارش ها، این علاقمندی را با وعده ساخت مدارس دینی در ولایات افغانستان پاسخ داده و از جانبی نیز، تعامل خود با پاکستان در زمین افغانستان را بیشتر و منسجم تر کرده است. هم سعودی ها و هم پاکستانی ها به هر دلیلی مردم شمال افغانستان را به دیده خوب نمی نگرند؛ یا بخاطر مقاومت ضد طالبانی و ضد اشغالگری آنان و یا به بهانه رافضی! بودن آنان.
به نظر می رسد که حلقه وصل و حامی این دو کشور، انگلیس است؛ رابطه تاریخی انگلستان و پاکستان و اهمیت نقش انگلیس در حاکمیت آل سعود بر عربستان و نیز نظر لطف انگلیس به طالبان افغان، بر کسی پوشیده نیست. ردّپای مثلث شوم عربستان، انگلیس و پاکستان در شمال افغانستان دیده شده است؛ ممکن است برخی متحدین این کشورها بنابه اغراضی، این جمع را تقویت کنند.
برهمین مبنا است که بعضی نمایندگان پارلمان، صراحتاً در مجلس و در رسانه های افغانستان اعلام می کنند که نا امنی های بدخشان و شمال، نتیجه طرح انگلیس، امریکا، پاکستان و... و هدف آن صدور ناامنی به آسیای میانه است.
از گفته های این نماینده ها پیداست که آنان از حکومت فعلی ناامید هستند. یکی از آنان می گفت که اگر نمی توانید امنیت را تامین کنید بگذارید مردم خودشان از خود دفاع کنند.

رقابت ها و نزاع کشورها در خاورمیانه که اکنون در سوریه، عراق، یمن، بحرین و... جریان دارد از اهمیت فوق العاده ای برای رقبا برخوردار است. کمترین شکست در یکی از جبهات، بزرگترین تأثیر منفی بر طرف مغلوب را دارد. در رأس یک طیف، روسیه و ایران هستند و در طیف مقابل، غرب و عربستان. روسیه بر سر موضوع سوریه تا آستانه جنگ با امریکا پیش رفت و ایران نیز عملا در راه شکست داعش سعودی، وارد جنگ در عراق شد. برای جبران برخی شکست ها ائتلافی از کشورهای عربی وارد جنگ یمن شده اند و ایران و روسیه نیز تا می توانند زمینه های شکست این ائتلاف نامیمون را فراهم می آورند.
افغانستان اکنون یک میدان تازه برای جبهه سعودی و غربی است. موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک افغانستان، کوهستانی بودن جغرافیای کشور، سنتی بودن جامعه و تفکر افغانستانی، مشکلات حکومتی و امنیتی افغانستان، تشتت و پراکندگی اجتماعی- سیاسی و... همه و همه باعث شده که ائتلاف غربی و سعودی در این زمان، افغانستان را بعنوان میدان بُرد خود برضد قدرتهای رقیب انتخاب کنند و این مسئله، مردم افغانستان را به شدت آسیب خواهد زد.
بنابراین نیاز است تا حکومت افغانستان بیش از پیش متوجه این مسائل باشند و مردم و سرنوشت کشور را به بهای ناچیز به میدان نیندازند و از سرنوشت کشور غفلت نورزند.
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین