۰

زنان را قربانی شعارها نسازید!

روزینا خطیبی
يکشنبه ۱۰ حوت ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۴۴
چهارده سال است که بیش از صدها نهاد، مؤسسه و انجو با فندهای چندین هزار دالری و کمک‌های بی‌رویه‌ی خارجی در بخش حقوق زنان در افغانستان فعال‌اند، اما هیچ کار بنیادی و سازنده‌ای از جانب این نهادها صورت نگرفته است...
زنان را قربانی شعارها نسازید!


خشونت، واژه‌ای است که در افغانستان با شنیدن آن به طور ناخودآگاه موجود زن به فکر انسان متصور می‌شود. یعنی زنان در افغانستان چنان با خشونت پیوند خورده‌اند که گویی این دو پدیده با هم پیوند ناگسستنی دارند. متأسفانه بیشتر زنان در افغانستان از انواع خشونت‌ها رنج می‌برند، خشونت جنسی، روانی، اجتماعی ، فرهنگی، خانوادگی و…
وحشت خشونت در میان جنس زن، کوچک و بزرگ نمی‌شناسد. فقط کافی است زن بود، ما شاهد تجاوز بر کودک شش ماهه نیز بودیم و نکته قابل توجه این که این تجاوز از سوی پدر این کودک صورت گرفته بود، و هم‌چنین در سال‌های اخیر زنان کهنسال‌، میانسال، جوان و نوجوان زیادی در کشور ما قربانی این هیولا گردیده‌اند.
براساس معلوماتی که از طریق رسانه‌های همگانی منتشر شده‌، در سال‌های اخیر بیشتر عوامل خشونت و تجاوز به زنان، متأسفانه نزدیکان قربانیان بوده‌اند. این خیلی قابل تأمل است که چطور پدر، شوهر، برادر، برادرشوهر و دیگر نزدیکان زنان به خود جرئت می‌دهند تا به زنان هتک حرمت روا دارند و حقوق آنان را پایمال سازند؟ در حالی‌که برمبنای آموزه‌های اسلامی و اخلاقی، این افراد باید یاور و مدافع حقوق زنانی باشند که از نزدیکان آنان هستند.

عوامل کلی خشونت علیه زنان در افغانستان
طوری که مبرهن است عوامل مختلفی موجب خشونت علیه زنان در افغانستان شده و می‌شود. مهم‌ترین عوامل موارد ذیل می‌باشند:
۱- فقر اقتصادی: یکی از عوامل عمده‌ی خشونت علیه زنان در افغانستان فقر اقتصادی است، برای مثال فقر اقتصادی در خانواده‌های تهیدست موجب شده و می‌شود که دختران نوجوان و یا حتی کودکان همچون اشیا، به بهای ناچیز تحت عنوان ازدواج، به فروش برسند.
۲- بی‌سوادی: عامل دیگری که نقش تأثیرگذار بر خلق پدیده‌ ای بنام خشونت علیه زن دارد، ناآگاهی و بی‌سوادی بیش از هفتاد در صد از مردم افغانستان است. بسیاری از مردم به همین دلیل از حقوق و نقش زنان آگاهی ندارند و زنان را ناقص‌العقل و جنس دوم می‌دانند. همین مسئله نیز موجب گردیده است که زنان بی‌سواد نتوانند از حق خود دفاع نمایند و قربانی جهالت خود و دیگران می‌شوند.
۳- عدم مجازات ناقضان حقوق زنان: در سال‌های گذشته، کمتر ناقضان حقوق زنان طوری که لازم بوده است و عدالت حکم می‌کرده است، مجازات شده‌اند. در مدت چهارده سال که نظام فعلی داد از حق زن می‌زد؛ بدترین خشونت‌ها علیه زنان صورت گرفت، اما متناسب با این خشونت‌ها، عاملین مجازات نگردیدند.
۴- خرافه‌گرایی: عرف‌های ناپسند و باورهای خرافاتی، زنان را در افغانستان قربانی کرده است. چنان‌چه بسیاری از مردان و حتی برخی از زنان نیز به این باورند که زن نباید بیرون از منزل کار کنند، زن نباید تحصیل کند، زن حق صحبت در جمع را ندارد، چون زن است هرچه برایش تصمیم گرفته می‌شود، باید اطاعت کند.

با حلوا گفتن، دهن شیرین نمی‌شود
با توجه به واقعیت‌های موجود در خصوص خشونت علیه زنان در افغانستان، حالا آنچه این زخم را به ناسور مبدل کرده است، مبارزه شعاری است.
طوری که روشن است، چهارده سال است که بیش از صدها نهاد، مؤسسه و انجو با فندهای چندین هزار دالری و کمک‌های بی‌رویه‌ی خارجی در بخش حقوق زنان در افغانستان فعال‌اند، اما هیچ کار بنیادی و سازنده‌ای از جانب این نهادها صورت نگرفته است. بیشتر این نهادها که متأسفانه زنان هم در رأس آن قرار دارند، تحت عنوان دفاع از حقوق زنان، سرمایه‌اندوزی می‌کنند که این خود نوعی فساد و زمینه‌ساز گسترش خشونت علیه زنان است.
زمانیکه در گوشه‌ای از کشور، خشونت به شکل وحشیانه‌ای آن علیه زن مظلومی اتفاق می‌افتد و رسانه‌ ای می‌شود، بیشتر این نهادها با گرفتن پول‌های هنگفت، تجمعی نمایشی به راه می‌اندازند و با سر دادن شعارهای بالا و بلند آن را محکوم می‌کنند، و یا هم برخی از افراد به اصطلاح مدافع حقوق زنان با حضور در میزگردهای رسانه‌ها، آن را تقبیح می‌کنند و موضوع هم پس از دو، سه روز به باد فراموشی سپرده می‌شود.
شوربختانه در ظرف سال‌های گذشته تا اکنون شاهد قضیه‌ ای نبودیم که از سوی این نهادها برملا شده و به آن رسیدگی شده باشد. متأسفانه در حال حاضر از سوی تعداد زیادی از این نهادها، مبارزه شعاری با خشونت علیه زنان در جریان است. این مبارزه شعاری، نه تنها که راه را به جای نمی کشاند، بلکه باعث افزایش این پدیده می‌شود، چنان‌چه از قدیم گفته‌اند که با حلواگفتن دهن شیرین نمی‌شود.

باید تدبیری سنجید
به هرحال، در حال حاضر باید حکومت وحدت ملی در راستای کاهش این پدیده راهکاری بسنجد و آن را برای داشتن یک جامعه مترقی و پیشرفته عملی بسازد.
وقت آن رسیده است که مؤسسات، انجوها و نهادهایی که در راستای مبارزه با خشونت علیه زنان فعالیت دارند، اقدامات عملی و مطابق با واقعیت‌های جامعه افغانستان انجام دهند و فقط متوجه زنان در چند شهر بزرگ نباشند. باید از دورافتاده‌ترین قریه‌ها از وضعیت زنان آگاهی حاصل گردد و به حل مشکلات شان پرداخته شود. این نهادها اگر هم‌چنین مبارزه شعاری می‌کنند، بهتر است دروازده آن‌ها بسته شود تا بیشتر از این به نام حق زن جفا به زن نگردد.
هر استراتیژی که از طرف دولت و یا نهادهای متعهد ساخته می‌شود باید به این امر توجه داشته باشند که در افغانستان به مثابه یک کشور اسلامی، این اسلام است که می‌تواند حقوق زنان را به خوبی تأمین سازد و بس، نه چیز دیگری.
روزینا خطیبی- ارسالی به خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین