اگر تا پيش از دولتهاي نهم و دهم ایران كه سكان آن را يك رييسجمهور واحد در اختيار داشت اين پرسش تنها مختص محافل ديپلماتيك بود، امروز ديگر پيگيري ماجراي پرونده هستهاي ايران و لحظهشماري براي به نتيجه رسيدن آن به امري عادي در زندگي روزمره مردم بدل شده است. پروندهاي حقوقي و فني كه اندكاندك از گردونه شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي بيرون آمد و به صحن شوراي امنيت سازمان ملل برده شد با تبديل شدن به پروندهاي امنيتي بر زندگي روزمره مردم هم در ايران اثرگذار شد. تحريمهاي رنگارنگ كه از راه رسيد پارهاي از چهرههاي سياسي به فراخور بستر فكري خود نگران چرخ سانتريفيوژهايي بودند كه بايد ميچرخيد و پارهاي از مردم هم دلواپس سفرهاي كه تامين معاش آن به تحريمها گره خورده بود. هرچند به گواه بسياري از تحليلگران و نخبگان اقتصادي در كشور بخشي از فشار اقتصادي كه بر مردم ايران در چند سال اخير وارد شده است به دليل بيتدبيري دورهاي برخي دولتمردان ایران بوده اما همزماني شدت گرفتن اين مساله با تحريمهاي چندگانه بحث تاثير تحريمها را پررنگتر كرد. در فاصله كمتر از يك ماه تا آغاز ماه مارس ميلادي كه نخستين ضربالاجل زماني ايران و ١+٥ در قالب تمديد اخير است، به نظر ميرسد كه فضاي بدبيني بر به نتيجه رسيدن مذاكرات جاي خوشبيني را كه در ابتداي دولت يازدهم در ميان مردم جا خوش كرده بود، گرفته است. پنهان ماندن آنچه در ميز مذاكرات ميگذرد به دليل ذات حساس بودن و پيچيدگي مذاكرات به ترويج پيشفرضها در خصوص نتيجه كمك شاياني كرده است و به نظر ميرسد حاشيههاي تاثيرگذار بر متن هم در همين شرايط فضاي رشد و نمو بيشتري يافتهاند.
خبرگزاري فرانسه در تازهترين نگاه خود به ماجراي مذاكرات هستهاي ايران ادعا ميكند كه در تهران بسياري به اين باور رسيدهاند كه مذاكرات هستهاي ميان ايران و ١+٥ قفل شده است. برخي نيز اعتقاد دارند كه اين مذاكرات در آيندهاي نزديك يا حداقل در بازه زماني كوتاهمدت به رسيدن به يك بسته واحد توافقي منتهي نخواهد شد. اين اظهارنظر در حالي منتشر ميشود كه ايران و شش كشور مقابل آن در مذاكرات هستهاي بايد تا پايان ماه مارس ميلادي به چارچوبي با عنوان مرسوم شده توافق سياسي دست پيدا كنند. توافقي بر سر كليات و سپس پرداختن به نگارش متن و ورود به جزييات كه بايد تا پايان ماه ژوئن ميلادي به اتمام برسد. ايران و ١+٥ در نوامبر سال ٢٠١٣ توافقنامه موقتي را امضا كردند كه به مدت شش ماه براي آن بقاي اوليه در نظر گرفته شده بود. دو طرف با وجود فضاي خوشبيني كه در آن زمان به دليل برگزاري مذاكرات فشرده ميان ايران و امريكا در افكار عمومي به وجود آمده بود نتوانستند تا نخستين ضربالاجل كه ماه جولاي ٢٠١٤ بود به توافق برسند. در جولاي دو طرف با استناد به متن موجود در برنامه مشترك اقدام، تمديد تا ماه نوامبر را در دستور كار قرار دادند و باز هم مذاكرات فشرده از سر گرفته شد. نفسگيرترين مذاكرات ميان ايران و شش كشور تا نوامبر ادامه پيدا كرد كه انتظار طرف مقابل منباب ماهيت قدرت طلبي آن در عرصه بينالمللي كوتاه آمدن ايران از مواضع اوليه و عبور از خط قرمزهايش بود.
در مقابل ايران در مذاكرات هستهاي شش كشوري نشستهاند كه پنج عضو آن از اعضاي دايم شوراي امنيت هستند با حق وتو در دست و اجماعي كه به فراخور زمان ميتوانند آن را به امضايي واحد پاي قطعنامههاي شوراي امنيت ايران بدل كنند.
قدرت ماهوي كه اين پنج كشور براي خود در عرصه بينالمللي متصور شدهاند و البته ساير اعضاي سازمان ملل هم به آن تن دادهاند در حقيقت كار ايران در مذاكرات را چندبرابر سخت و سنگين كرده است. محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران كه پيش از اين در سالهاي ٢٠٠٢ تا ٢٠٠٥ هم در مذاكرات فشرده هستهاي با تروئيكاي اروپايي حضور داشته از ابتداي به دست گرفتن سكان مذاكرات در دولت يازدهم به صراحت مخالفت ايران را با بيزمان و نامحدود بودن مذاكرات اعلام كرد و تاكيد داشت كه مذاكره ميان ايران و ١+٥ بايد داراي مختصات زماني مشخص باشد. رييس تيم مذاكرهكننده ايران در يك سال و نيم گذشته به فراخور فراز و فرودهاي مذاكراتي همواره تاكيد داشته است كه ميان به نتيجه رسيدن هرچه سريعتر مذاكرات و اراده سياسي در طرفين ارتباط تنگاتنگي وجود دارد. در شرايطي كه شش كشور مقابل ايران در سالهاي اخير در بزنگاههاي لازم براي تحت فشار قرار دادن ايران همگي پاي قطعنامههاي لازمالاجرا عليه ايران در شوراي امنيت را امضا كردهاند، هركدام از اين شش كشور در خصوص ميزان و شكل برنامه هستهاي ايران در قالب صلح آميز تعاريف خاص خود را دارند. تيم مذاكرهكننده ايران در شرايطي با سه كشور اروپايي در سال ٢٠٠٥ نتوانست توافقنامه هستهاي را امضا كند كه در آن زمان كشور سومي به نام ايالات متحده امريكا در دقيقه ٩٠ با كارشكنيهاي خود و اصرار بر برچيده شدن كامل برنامه هستهاي ايران در حقيقت به مذاكرات حرفهاي تيم وقت پايان داد.
در اين مذاكرات امريكا به عنوان اصليترين مذاكرهكننده مقابل ايران به نقش آفريني پرداخته است و به نظر ميرسد كه در ميان كشورهاي حاضر در مذاكرات سه كشور اروپايي هم در پشت صحنه ريش و قيچي اين مذاكرات را به دست مذاكرات دوجانبه ايران و امريكا سپردهاند. امريكا به دليل تحريم چندجانبه ايران از كانالهاي كنگره، به امضاي رييسجمهور و همچنين شوراي امنيت در صورت توافق با ايران در مذاكرات دو جانبه ميتواند نقش كاتاليزور را بازي كرده و به تسريع ورود طرفين به مرحله اتمام متن كمك كند. ايران و ١+٥ در نتيحه يك سال و تيم مذاكره متن توافقي را در دست دارند كه بر اساس آخرين گفتههاي منابع نزديك به تيمهاي مذاكرهكننده قريب به ٦٠ درصد آن نوشته شده و البته كه در همان ٦٠ درصد هم پرانتزهاي بسياري وجود دارد. رفع اين پرانتزها به توافق سياسي طرفين در سر ميز مذاكره و سپس پرداختن به متن منوط است كه هنوز محقق نشده است.
در شرايطي كه برخي رسانههاي خبري در چند هفته گذشته و همزمان با آغاز مذاكرات هستهاي در سال نو ميلادي خبر از آغاز به كار ايران و امريكا روي متن مشترك سخن گفته بودند، منابع آگاه اين خبر را تكذيب كرده و تاكيد دارند كه هنوز طرفين ادامه نگارش متن موجود را آغاز نكردهاند. در حال حاضر پرسشي كه مطرح است، اين است كه آيا ايران و ١+٥ در بنبست قرار داشته و مذاكرات در اغما است يا مذاكرات به سمت يافتن راهحل هرچند به شكل حلزوني در حال پيشروي است؟ يك منبع آگاه در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد ميكند كه خبر اميدوار كننده از مذاكرات اين است كه طرفين در ايست مذاكراتي قرار ندارند بلكه حركت كردن در مسير رسيدن به راهحل ادامه دارد. عزم و ارادهاي كه دولت امريكا حداقل در ظاهر نشان ميدهد حكايت از باور دولت دموكرات باراك اوباما، رييسجمهور امريكا براي رسيدن به توافق هستهاي با ايران دارد. ١٢ سال از عمر مذاكرات ايران و ١+٥ ميگذرد و به نظر ميرسد كه دولت فعلي در امريكا بيش از هر دولتي در گذشته و دولتي كه در آينده جايگزين آن خواهد شد به رسيدن به توافق هستهاي با ايران هم متمايل است و هم نيازمند. مذاكرهكنندگان امريكايي در حالي در يك سال و نيم گذشته پشت ميز مذاكره با ايران نشسته و به فراخور موضعگيريهاي تيم هستهاي ايران حالت برابر با تهران را در پشت ميز حفظ كردهاند كه شايد به جرات بتوان از بيسابقه بودن اين سبك مذاكراتي در امريكاييها پس از مذاكره با روسيه در سالهاي جنگ سرد سخن گفت. امريكا در آن زمان در حالي مقابل روسيه پشت ميز مذاكره نشست و از دادهها و ستاندهها سخن گفت كه دو كشور از منظر قدرت سياسي، اقتصادي و نظامي در عرصه بينالمللي شرايط يكساني داشتند. تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران در حالي امريكا را به بازي برد – برد در مذاكرات هستهاي كشانده است كه واشنگتن در تمام دورهاي پيشين مذاكراتي خواهان برچيده شدن كامل تاسيسات هستهاي ايران و به صفر رساندن برنامه هستهاي آن بود.
امروز امريكا و متحدان اروپايياش رودرروي مذاكرهكنندگان ايراني از خطوط قرمز ايران ميشنوند و از حداقلها و حداكثرهايي كه ايران ميتواند براي رسيدن به توافق به آن تن دهد. پنج عضو دايم شوراي امنيت كه حلقه تحريمها را به اين اميد بر ايران تنگ كردند كه از آن در سر ميز مذاكره به عنوان برگ آس خود استفاده كنند در يك سال و نيم گذشته با تيم هستهاي روبهرو شدهاند كه خواهان برداشته شدن تحريمها است اما حاضر نيست حقوق هستهاي خود را با اين مقوله معامله كند. پيچيدگي حقوقي و اقتصادي تحريمهايي كه در چند سال گذشته بر ايران تحميل و از سوي عدهاي به كاغذپاره تعبير شد به گونهاي است كه نميتوان از لغو تمامي آنها به شكل همزمان سخن گفت. از سوي ديگر در قالب برنامه مشترك اقدام هم طرفين ملزم به گام به گام كردن تعهدات بودند. اگر توافقنامه موقت ژنو را الگويي ابتدايي در پيشبيني خط مشي طرفين براي مذاكرات بدانيم بايد پذيرفت كه در توافق جامع هستهاي هم تعهدهاي ايران و طرف مقابل به عنوان يك مجموعه واحد گام به گام خواهد بود. طرف مقابل كه تا ماه نوامبر به دنبال تحت فشار قرار دادن رواني ايران در مذاكرات و پافشاري بر خطوط خود به اميد كوتاه آمدن ايران بود با تن دادن ايران به تمديد مجدد و نه توافق بد در حقيقت يك راه بيشتر براي طي مسير ندارد و آنهم مذاكره از موضع برابر با ايران بر سر مساله تحريمها و ميزان غنيسازي اورانيوم است.
به گفته برخي منابع غربي، طرف مقابل ايران در تازهترين دور مذاكرات با ايران همزمان با نزديك شدن به ضربالاجل ماه مارس از مواضع غيرواقعي و حداكثري خود به خصوص در بحث تحريمها عقبنشيني كرده است و به بررسي راهكارهاي مدنظر ايران تن داده است. ناگفته پيداست كه طرف غربي از پس اين مذاكرات به دنبال طولاني كردن زمان تعهدهاي فني ايران است و ايران هم به دليل موافقت نهايي آن با امضاي پروتكل الحاقي و صدور مجوز براي بازرسيهاي چارچوبدار به آژانس خواهان كوتاهتر شدن زمان حركت در قالب توافق جامع هستهاي است. ايران و ١+٥ در نوامبر سال ٢٠١٤ ميلادي مذاكرات را به مدت هفت ماه تا پايان ماه ژوئن تمديد كردند و همين رقم هفت ماه در همان زمان هم سوژه گمانهزنيهاي منفي بسياري شد. برخي اعتقاد دارند كه هفت ماه زمان در حالي كه ايران و شش كشور مقابل آن در يك سال نخست مذاكرات به شكل فشرده با هم در ارتباط و رايزني بودهاند نشانهاي از عدم به نتيجه رسيدن مذاكرات در بلندمدت است.
اين در حالي است كه به گفته منابع نزديك به مذاكرات اين هفت ماه زمان مدنظر هيچ كدام از مذاكره كنندگان ايران و ١+٥ نيست و دو طرف به دنبال به نتيجه رساندن مذاكرات تا پيش از ماه مارس هستند. باور عمومي منطبق بر واقعيتهاي مذاكراتي اين است كه اگر ايران و ١+٥ تا پايان ماه مارس به عنوان ضرب الاجل نخست براي رسيدن به توافق سياسي به اين تفاهم دست پيدا نكنند عملا نميتوان به نتيجه رسيدن اين مذاكرات پس از اين تاريخ اميدوار بود. هرچند روسها پيش از پايان ضرب الاجل ٢٤ نوامبر اعلام كرده بودند كه تاريخها مقدس نيستند اما به نظر ميرسد كه ماه مارس سال ٢٠١٥ ميلادي به تمام معنا تاريخي طلايي و مقدس براي مذاكرات هستهاي است. هرچند در زبان ديپلماتها عملا ديپلماسي را پاياني نيست و مذاكرات را ميتوان در قالبهاي متفاوت پيش برد اما اگر در ماه مارس هم عملا طرفين از شكست در ديپلماسي سخن نگويند بايد منتظر به شكست كشيده شدن مذاكرات در نتيجه تاثيرگذاري حاشيهها ماند.
در واشنگتن تندروها از تشديد تحريمهاي ايران در ماه مارس سخن ميگويند و در تهران هم نمايندگان مجلس كه به روند مذاكرات بدبين هستند از آماده سازي دو لايحهاي سخن ميگويند كه متممهايي بر توافقنامه هستهاي خواهد افزود. تازهترين تحرك در مجلس ايران در خصوص توافق هستهاي ايران با غرب را ميتوان در سخنان رييس كميته هستهاي مجلس يافت. یک نماینده مجلس ایران و رييس كميته هستهاي پارلمان از افزايش امضاهاي طرح الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هستهاي ايران به بيش از ٢٢٠ امضا خبر داد. اين عضو كميته هستهاي پارلمان با بيسابقه خواندن تعداد امضاهايي كه پاي اين طرح نشانده شده است اعلام كرد كه اين طرح در نهايت با قيد فوريت به هيات رييسه مجلس تحويل داده خواهد شد. بر اساس اين طرح در صورت تشديد تحريمها توسط امريكا توافقنامه ژنو لغو و جمهوري اسلامي ايران كليه فعاليتهاي هستهاي خود را از سر ميگيرد. وي در ادامه سخنان خود تاكيد كرده است كه بر اساس اين طرح لغو تمامي تحريمها به صورت يكجا شرط جمهوري اسلامي ايران براي اجراي توافقنامه جامع هستهاي است. در حالي كه گذر زمان عملا به اصليترين عامل كلان مخرب در مذاكرات تبديل شده است به نظر ميرسد استفاده تندروهاي امريكايي از اهرم تحريم و اميدواري آنها به كارآمدي اين ابزار براي امتياز گرفتن از ايران به چالشي جدي در مذاكرات در حال پيشروي تبديل شده است. الي گرانمايه، تحليلگر و متخصص مسائل ايران در شوراي روابط خارجي اروپا در اين باره به خبرگزاري فرانسه گفت: كساني كه با هرگونه ديپلماسي بين ايران و غرب مخالف هستند، به كار تلاش براي پايان دادن به فرآيند مذاكرات مشغول هستند و با گذشت زمان، آنها مهمات و تسليحات بيشتري به دست ميآورند. با نزديك شدن به ضربالاجل زماني مارس دو طرف بايد اراده سياسي را كه در كلام بسيار به آن اشاره ميكنند بيش از يك سال و نيم گذشته در عمل هم جاري سازند. ايران در حالي توپ را در زمين طرف مقابل مياندازد كه غربيها هم تاكيد دارند كه اين ايران است كه بايد تصميمهاي سخت را در مدت باقي مانده بگيرد. تحريمها در حالي به ابزاري جدي در مسير تخريب مذاكرات بدل شده است كه عزم باراك اوباما را براي به نتيجه رسيدن مذاكرات هرچند با مختصات ذهني امريكايي بايد در جدالي كه وي اخيرا با كنگره كشورش علني كرده است، جستوجو كرد. براي نخستين بار در ساختار سياسي امريكا رييسجمهور ايالات متحده با سناتورهاي مجلس سنا وارد جدال رودرروي لفظي براي حفظ مذاكرات در فضاي ديپلماتيك شده است. جدالي كه ديگر به سختي ميتوان آن را صحنه آرايي خواند و مصداق آن را هم در تهديدهاي مستقيم رييسجمهور امريكا در سخنراني سالانه ميتوان ديد. در سخنراني سالانهاي كه معمولا به شكل نمايدن براي نمايش اتحاد امريكاييها انجام ميگيرد باراك اوباما به صراحت تعارف را كنار زده و با اشاره به مذاكرات هستهاي ايران و ١+٥ اعلام كرد هرگونه تحريمي كه مذاكرات را تخريب كند وتو خواهد كرد. اين موضعگيري در حالي از سوي رييسجمهور ايالات متحده اتخاذ شده است كه لابي رژيم اسراييل تمام تلاش خود را براي به نتيجه نرسيدن اين مذاكرات به كار گرفته است و از سوي ديگر نگراني متحدان عرب منطقهاي امريكا هم به اهرم فشاري بر كاخ سفيد تبديل شده است. پرونده هستهاي ايران در حالي به ظاهر گرفتار تفاوت ديدگاههاي فني طرفين است كه در پشت پرده مسائل سياسي پررنگي بر اختلافهاي فني سايه انداخته است. در شرايطي كه ايران و ١+٥ بر سر برنامه هستهاي اين كشور به توافق برسند در حقيقت پازل سياسي منطقه خاورميانه تغيير خواهد كرد. به نتيجه رسيدن اين مذاكرات در حقيقت به ثمر رسيدن نخستين مذاكرات رسمي ميان ايران و امريكا پس از ٣٥ سال رابطه منقش به خصومت ورزي است. هرچند كه مقامهاي ايران و امريكا تاكيد دارند كه در اين مذاكرات تنها در خصوص مسائل هستهاي گفتوگو ميشود اما در عالم سياست همكاريهاي مستقيم و غيرمستقيم دو مخالف هم ابتدا با جرقهاي آغاز ميشود و به ساير مسائل قابل تعميم است. اين اتفاق در حقيقت همان حادثه ناخوشايندي است كه رقباي منطقهاي ايران از يك سو و رژيم اسراييل از سوي ديگر از تحقق آن واهمه دارند. به نتيجه رسيدن مذاكرات هستهاي ايران به معناي قرار گرفتن تهران در جايگاه برابر سياسي با پنج عضو شوراي امنيت است و آغاز صعود بيشتر سياسي ايران در منطقه. به نتيجه رسيدن مذاكرات هستهاي ايران به معناي پايان انزوايي است كه اسراييل دست در دست برخي متحدان منطقهاي ايران با ترويج پروژه ايرانهراسي در چند سال اخير به دنبال آن بود. به نتيجه رسيدن اين مذاكرات را بايد به بازگشت كشورهاي اروپايي به بازار اقتصادي و پازل سياسي ايران تعبير كرد و ارايه تعريفي جديد از ايران منطبق بر منطق ديپلماتيك.
سارا معصومی.......
ارسالی به
خبرگزاری جمهور